حمله خونین اخیر بر زیارت سیدپادشاه در ولسوالی نهرینِ ولایت بغلان که به کشته شدن ۱۲ تن از ذاکرین و پیروان تصوف منجر شد، بار دیگر چهره واقعی طالبان و سیاستهای سرکوبگرانه این گروه را آشکار ساخت. این جنایت هولناک علیه افراد بیدفاع، بهویژه در مکانی مقدس که به عبادت و ذکر خداوند اختصاص دارد، نشاندهنده اوج خشونت و بیاعتنایی طالبان به ارزشهای انسانی و اسلامی است. زیارت سیدپادشاه، که برای مردم منطقه نماد معنویت، همبستگی و صلح بود، اکنون به صحنهای از خشونت و خونریزی بدل شده است. هدف قرار دادن چنین مکانی مقدس، چیزی جز تلاشی حسابشده برای ایجاد ترس و شکاف عمیق در جامعه نمیتواند باشد.
براساس روایت باشندهگان محل، چندی پیش فرمانده امنیه طالبان در ولسوالی نهرین ذاکرین این زیارت را تهدید کرده بود. این تهدید آشکار که احتمالاً به دلیل تضاد ایدئولوژیکی طالبان با آموزههای تصوف صورت گرفته بود، اکنون در قالب این کشتار جمعی به واقعیت پیوسته است. این اتفاق بهوضوح بیانگر سیاستهای طالبان برای سرکوب هرگونه جریان مذهبی یا اجتماعی است که با دیدگاه افراطی و تنگنظرانه آنها همخوانی ندارد.
طریقت تصوف، که بر پایه ذکر و عبادت بنا شده و نمادی از صلح و آرامش در برابر خشونت و افراطگرایی است، در نگاه طالبان به تهدیدی برای قدرتطلبی و تسلط ایدئولوژیک آنها تبدیل شده است. طالبان که از هر نوع تنوع مذهبی و فرهنگی در افغانستان بیم دارند، با استفاده از تاکتیکهای خشونتآمیز سعی در حذف صداهای مخالف و نابودی نمادهای معنوی جوامع دارند. حمله به زیارتگاهها و اماکن مقدس، بهویژه علیه پیروان تصوف، بخشی از سیاست تحمیل اجباری تفکر افراطی بر جامعهای است که در پی صلح و ثبات است.
گزارشهای مکرر نهادهای حقوق بشری طی سالهای اخیر، طالبان را بهعنوان یکی از عاملان اصلی کشتارهای جمعی، خشونتهای هدفمند و حملات علیه غیرنظامیان معرفی کردهاند. سازمانهای بینالمللی بارها از طالبان به دلیل بیاعتنایی به حقوق بشر، حملات علیه اماکن مذهبی و سرکوب اقلیتهای مذهبی انتقاد کردهاند. براساس گزارش اخیر سازمان ملل، حملات طالبان علیه غیرنظامیان از جمله زنان، کودکان و اقلیتهای مذهبی بهطور چشمگیری افزایش یافته است. این حملات، نهتنها بهعنوان جنایات جنگی بلکه بهعنوان بخشی از سیاستهای سیستماتیک این گروه برای ایجاد رعب و وحشت دستهبندی میشوند.
حمله به زیارت سیدپادشاه تنها یک حادثه نیست، بلکه بخشی از روندی گستردهتر از خشونت و افراطگرایی است که طالبان با آن سعی در تحمیل تفکر و کنترل خود بر جامعه افغانستان دارند. این کشتار نشان میدهد که طالبان نه توانایی ایجاد ثبات را دارند و نه تمایلی به پذیرش مسئولیت در قبال حقوق و امنیت مردم. ادامه این سیاستها، مردم افغانستان را بیش از پیش به قربانیان بیدفاع سیاستهای سرکوبگرانه و جنایتآمیز این گروه تبدیل خواهد کرد. افغانستان تنها در صورتی میتواند از این چرخه خشونت رهایی یابد که حکومتی فراگیر، عادلانه و متعهد به حقوق بشر در آن شکل بگیرد، حکومتی که بتواند این کشور را از چنگال افراطگرایی و ناامنی نجات دهد.