طالبان در دور اول ظهور خود، با حمایت گسترده حلقههای استخباراتی پاکستان و برخی کشورهای منطقه، مخالفان خود را به عنوان “شر و فساد” معرفی کرده و علیه آنها اعلام جهاد کردند. اما به زودی پس از تسلط بر بخشهایی از افغانستان، چهره واقعی خود را آشکار کردند و با اعمال خشونتهای بیشمار و جنایتهای گسترده علیه مردم، به گروهی جنایتپیشه تبدیل شدند.
در بیست سال گذشته، طالبان بار دیگر با حمایت قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای احیا شدند و هزاران انسان بیگناه را تحت عنوان “مبارزه با اشغال” به کام مرگ فرستادند. آنها حتی به مساجد و مدارس نیز رحم نکرده و دست به بمبگذاریهای وحشیانه زدند. با بازگشت به قدرت، چهره واقعی طالبان بیش از پیش آشکار شده است. رهبران این گروه که زمانی خود را مدافعان شریعت و جهاد معرفی میکردند، امروز به دزدی، چپاول، باجگیری و فساد اخلاقی روی آوردهاند و از دین به عنوان ابزاری برای پوشش جنایتهای خود استفاده میکنند.
طالبان نه تنها به ارزشهای شرعی پایبند نیستند، بلکه برای حفظ منافع خود حاضرند حتی با دشمنان دیرینهشان مانند آمریکا و کشورهای غربی معاملههای پنهانی انجام دهند. این گروه جنگسالار و قدرتطلب، هیچ ارتباطی با شریعت و منافع واقعی افغانستان ندارد و در پی نابودی هویت، فرهنگ و ساختار اجتماعی این کشور است.
برگزاری برنامههایی مانند “امارتشناسی” توسط طالبان، تنها تلاشی برای فریب مردم و پنهان کردن ماهیت واقعی این گروه است. طالبان یک گروه جنگی اجیرشده است که با پوشش دینی، برای اهداف استراتژیک قدرتهای بزرگ احیا شده و اکنون به پایان عمر پروژهای خود نزدیک میشود. مردم افغانستان نباید بیش از این نظارهگر باشند. زمان آن فرا رسیده است که با یک بسیج عمومی و قیام ملی، گلیم طالبان را جمع کنند.
حتی سربازان و جنگجویان طالب نیز از فساد و خیانت رهبران خود به ستوه آمدهاند و دیگر تمایلی به ادامه جنگ ندارند. رهبران طالب که اکنون به ثروتهای کلان دست یافتهاند، اراده و عزم خود را برای جهاد و جنگ از دست دادهاند. طالبان اگرچه ممکن است عضوی از فامیل باشند، اما از ما نیستند. مردم افغانستان باید بیدار شوند و با اتحاد و همبستگی، این گروه را از صحنه تاریخ محو کنند.