در دو نیم سال گذشته با تحویل دهی قدرت به طالبان، افغانستان بدترین و سخت ترین روزهایش را سپری می کند. برگشت طالبان سی ملیون انسان را رنج می دهد، طالبان با کارنامه جنایت و آدم کشی کنترل کشور را به عهده گرفتند و در این مدت هیچ گونه خدمت و کاری به مردم بیچاره و رنجدیده نکردند، بلکه زخمها و رنجهای ملت را بیشتر ساختند. طالبان با ارزشها، فرهنگ، عنعنات و تاریخ این کشور بیگانه اند و صرفا روی کردها و روشهای مدرسهای را بلد اند و می خواهند این رویکرد را در کل افغانستان تعمیم بخشند و از طرف دیگر با سر دادن فکاهی شکست و پایان اشغال نظامی آمریکا به مردم فخر فروشی می کنند در حالیکه به همه گان آفتابی است که طالب در نتیجه یک معامله سیاسی و بر هم خوردن توازن قوا تا دروازههای کابل همراهی شد. بیگانگی و ستیز طالبان با همه چیز است و هیچ ساحت و عرصه در کشور نیست که از گزند طالب در امان بوده باشد. افغانستان در کنترل طالبان به پایتخت تروریزم مبدل شده که در آن هیچ کس و شهروند آینده خود را نمی بیند. گوش طالبان به صلح، سازش و عادی سازی وضعیت بدهکار نیست و به قول معروف در مرکب لنگ خود سوار استند. ظرفیت تغییر در طالب موجود نیست و در دو نیم سال گذشته ثابت ساخت که اصلا و قطعا تغییر نمی کند. افغانستان پناهگاه چند هزار طالب و چند هزار تروریست است وطالبان هرچه بخواهند انجام می دهند. وضعیت کشور به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و سایر شاخصههای دولت داری روز به روز چنان به وخامت می گراید که در طول تاریخ بی سابقه بوده و شهروندان این کشور از بیکاری، بی سرنوشتی و ناداری همه در حال فرار از ساحه و سیطره سیاه طالبان استند. در ساحه حاکمیت طالبان مرگ تدریجی در جریان است. طالب نه یک جریان مذهبی نه یک جریان طبقاتی و نه یک جریان خود جوش عدالت طلبانه است؛ بلکه یک جریان ساخته و پرداخته دستهای استخباراتی به هدف جنگهای کرایی وویرانگری می باشند که عملکردهای این گروه نمایندگی از هیچ ارزش و اصولی دینی و وطنی نمیکند. گروگان گیری مردم، شلاق زنی و اعدام را وسیله و اهرم فشار در زدوبندهای جهانی شان ساختند و سفارتهای شان لانههای جاسوسی و آدم ربایی است. بنابرین در چنین وضعیتی که چند هزار طالب مسلح بر گرده یک ملت با عزت، غریب و بیچاره سوار است و بر گرده یتیمان وبیوه زنان امارت تروریستی و شیطانی شانرا بنا کردند و چشم انداز بهبود وضعیت نیز دیده نمیشود و هر روز یک فکاهی را تکرار میکنند که آمریکا را شکست دادیم، لازم است تمام شهروندان و گروههای قومی در برابر پدیده طالب ایستادگی قاطع و فیصله کن نموده، کشور را از شر این گروه اشغالگر و اجنبی نجات دهند. بر خلاف گذشته که حاکمان طالب پرور مانند کرزی و اشرف غنی طالبان را برادران ناراض میخواندند، امروز به همگان ثابت شد که طالب برادر هیچ کس نیست، طالب تعریف بسیار واضح دارد. یک نیروی ایلغاری، اجنبی، بیگانه و اشغالگر تر از سربازان شوروی و آمریکایی استتند که دارند کشور را به صورت سیسماتیک به افراطیت، نابودی و تباهی میکشانند. تقویت همبستگی ملی و اتحاد فراگیر اقوام افغانستان میتواند با اتحاد و مبارزه هماهنگ مسلحانه؛ بنیان لرزان طالب را لرزانتر کند و چند هزار طالب بی ریشه در برابر یک موج خشم گین مردمی که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند، به زودی تار و مار شده، کشور از چنگ این گروه نجات مییابد. چنانچه بهار عربی را یک فرد معترض رقم زد و موجب خیزش عمومی در جهان عرب شد و دولتهای استبدادی و دیکتاتوری جهان عرب را که به مراتب قدرتمند تر از چند هزار طالب بی بندوبار بودند سرنگون ساخت، بهار افغانستانی نیز در پیش است. حکومتها بر بنیاد رضایت مردمی استوار اند نه به تعداد زندان ها، دستگیریها و تانگ و توپ. حکومتهای کمونیستی نیز تانگ و توپ داشتند و به مراتب قدرتمند تر از طالبان بودند، اما در برابر خشم مردم تاب نیاوردند. استراتژی هر طالب یک هدف مقدس و مشروع باید تعریف و نهادینه شود و هیچ شهروندی نباید در نابودی طالب تردید داشته باشد و هر شهروند با طالب به عنوان نیروی اشغال گر و بی ربط به افغانستان برخورد کرده و حق دفاع مشروع دینی، ملی و وجدانی شانرا برای حفظ و اعاده عزت، ناموس و حاکمیت افغانستان در برابر یک نیروی بدوی و شیطانی ادا نموده، همه سهم خود را در کشتار و نابودی چند هزار طالب ادا نمایند. طالب چنان بی بنیاد و متنفر است که چند جرقه کوچک این گروه باد آورده را مانند باد به هوا پرتاب خواهد کرد و رهبران جنایت کار این گروهک تروریستی از هیبت الله، غایب تا دیگران شبیه صدام حسین و قذافی به دست مردم خشم گین و ناراض خواهند افتید و به سرنوشت این دو مستبد مواجه خواهند شد.