گروه طالبان که سه سال قبل بر سرنوشت افغانستان حاکم ساخته شدند، ناگهان یک نظام سیاسی را با داشتن قانون اساسی و یک نظام حقوقی نسبتا مدرن، وسایل و ابزار پیشرفتهی نظامی، جامعهی نسبتا رُشد یافته در حوزههای دانش، فنآوری و تجارت و پروژههای اعماری کشور را تصاحب نمودند. با اینکه افغانستان قبل از طالبان دچار فساد، بوروکراسی دست و پا گیر و تقلب در امر حاکمیت بود ولی آنچه درفوق یاد گردید را داشت و اینها سرمایهی بزرگی بودند که هرگروهی را میتوانست تبدیل به مدیران میدان سیاست نمایند. با تکیه به این داراییها، گروه طالبان در سال نخست و سال بعد، هراز گاهی پروژهای را افتتاح مینمودند و دست به خود نماییهایی جلو رسانههای داخلی و جهانی میزدند. ولی حالا چه ؟
مصاحبههای پرطمطراق و آبادی فوری به استئصال و درماندگی امیر گروه طالبان و دست اندرکاران امارتشان تبدیل گردیده است. دیگر از تبلیغات فیسبوکی جنرال مبین، حسن حقیار و مختارهاتف خبری نیست و برخلاف گذشته، پیامهایی از روی بیچارگی و نا امیدی نشر مینمایند و دست به دعا برای اصلاح امور اند. فحشاء از روی ناداری و فقر وارد فاز جدیدی شده است که درکنار زن بارگی و بچه بازی طالبان در قدرت و کابل نشین، مصیبت را چند برابر نموده است.
از یوتیوبرهای طالبی چندان خبری نیست و قبلا که هردم از آغاز بازسازی ویدیو نشر میکردند، حالا در ویدیوهایشان، نقش گردیدن نام ” الله ” را در کچالو وگفتههای صدیق افغان را نشر میکنند. سلفیها که اشتهای سیری ناپذیری برای کافر گفتن داشتند و به سادگی افراد منسوب به حکومت گذشته را، با استفاده از آزادی بیان آن زمان، کافر می گفتند، حالا در مورد فضیلت دعای بیرون شدن از مستراح سخنرانی میکنند واز ترس طالبان بجای یک بار، چهاربار، ” حفظه الله ” برای امیرالمؤمنین گروه طالبان میگویند.
حکمتیار نیز مقرب دربار طالبان نگردید وهرچه تلاش کرد که طالبان را گروه مخالف آمریکا معرفی کند ولی دالرهفته وار کار خود را کرد وتا آنجا بر وی سخت گرفتند که حالا نماز جمعه نیز نمی خواند. تکفیرگری چهره عوض نمود وحالا تکفیر همکاران آمریکا جای خود را به تکفیر مقاومت گران داده است که هر ملایی در این موضوع مسابقه می دهند تا مقرب گروه طالبان گردند، اما نمی دانند که گروه طالبان خاصیت عقرب را دارد وهمه را، چه سلفی، چه حزب التحریری و چه حزبی، با یک داس درو میکنند. ناکامی در دولتداری و مدیریت اوضاع به درون نقطهی مرکزی قابل لمس گردیده که علاوه بر برخی طالبان کابل نشین، وکیل احمد متوکل نیز خدا را اهل مشوره معرفی کرد و ملاعبدالسلام ضعیف استبداد را زود گزر دانست.
با همهی آنچه گفته شد، حالا مشکل مولوی هبته الله این است که بالای «خر» استبداد سوار گردیده و تازیدن با این خر همان قدر سخت است که پایان گردیدن از پُشت آن، گرچه خوب میداند که از جنابشان کار دولت داری ساخته نیست و یک گروه تروریستی فقط میتواند ابزار وحشت و نابو سازی باشد تا ایجاد یک نظام پاسخگو.