مقاومت؛ ایستادگی، ایثارگری و قرار گرفتن در برابر هرنوع تهاجم، ظلم و بیعدالتی است که در درازنای تاریخ بخشی از زندگی انسانها را مبارزه در برابر ظلم و استبداد شکل میدهد که به معنی واقعی کلمه همان مقاومت است. مردم افغانستان در زمان تهاجم اتحاد جماهیرشوروی جهاد را آغاز کردند، ایستادگی و مبارزاتشان برگههای تاریخ معاصر افغانستان را زرین و پربار ساخته است. پس از یایان یافتن اشغال افغانستان توسط شوروی، بار دیگر اشغال به گونهی دیگر بر یخن افغانستان دست انداخت و اینبار روایت مقاومت به نحوی متفاوت در برابر بغاوتگران، ظالمان و مهرههای استخباراتی، قدبرافراشت. شهید احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور داعیهدار و پیشکسوت این روایت بود در اوایل بسیاریها ایستادگی او را در برابر یک جریانی به ظاهر “اسلامی” اشتباه خواندند و همچنان امیدی برای مبارزه و جنگیدن با طالب که اکثریت مناطق افغانستان را با حمایت قوی تجهیزاتی و لوژستکی کشورهای منطقه اشغال کرده بودند را نداشتند. آهسته و پیوسته جنایت روز افزون طالبان در برابر اقوام، مذاهب، آبدات تاریخی، زبان، سمت، بدویتنگری، افراطیت … بسیاری از رهبران جهادی و قومی را واداشت تا تحت زعامت شهید استاد برهان الدین ربانی و فرماندهی شهید احمدشاه مسعود به مبارزه علیه طالب آغاز کنند، دین، مذهب، زبان و هویتشان که در معرض نابودی قرار گرفته است را نجات دهند و روزبهروز به برحق بودن مبارزشان علیه طالبان باغی نزدیک میشدند و کشتارهای دست جمعی طالبان میخهای ایستادگی مقاومتگران را محکمتر میکرد و مقاومت بر عمق زمین ریشه فرو برد و سیلی از مردم در گوشههای دنیا صدای مقاومتگران افغانستان شدند. پس از بیست سال باردیگر کشور شاهد اشغالگران است که یک دور افغانستان را در پرتگاه نابودی قرار دادند و در امتداد ۲۰ سال گذشته نیز جنایات بیحد و حصر را مرتکب شدند و هیچ زنده جانی از بلا و آفاتشان در امان نماندهاست و قاطبه از جمعیت افغانستان از آنان رضایت ندارند و این گروه را جانی و مالی میخوانند با این حال نفرت مردم از یک سو کارنامه سیاه و ظالمانهی طالبان از سوی دیگر و نشستهای پیهم و مداخلات کشورهای منطقه باعث شد که مقاومت دوم به رهبر احمد مسعود شکل بگیرد، این مقاومت در یک شرایط بسیار دشوار و غیر مترقبه که اکثریت مناطق افغانستان به طالبان تسلیم داده شده بود، ایجاد شد و این جبهه از روز که آغاز به مبارزه کرده در برابر تهاجم و توفانهای گوناگون ایستاد است و هیچگونه دشواری و سختی پایههای آن را نمیلرزاند و دارد به مبارزاش علیه تهاجم و اشغال ادامه میدهد راهی را میپیماید که تکیهگاه اش مردم است. این جریان ریشه در سخرهها هندوکش دارد از آبهای زلال شیوه آبیاری میشود و سرافرازان تاریخ طلایهداران این روایت است.
به قول فریدون مشیری:
من اینجاروزی آخر از ستیغ کوه،چون خورشید