نشانه‌های فروپاشی امارت گروه طالبان نمایان شده است

نویسنده: سرفرازخان

ظلم و استبداد، عدم پشتیبانی مردمی، وابستگی اقتصادی، بی اعتمادی میان سازمان و مردم، حذف دیگری و وجود اختلافات درون سازمانی، از عواملی هستند که اسباب فروپاشی یک نظام را فراهم میکنند.

گروه طالبان با وجود گذشته‌ی سیاه شان و حملات مرگ باری که در طول سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ انجام دادند، سرانجام در اثر معامله‌ای آمریکا و کشورهای منطقه با گروه طالبان زمینه آمدن شان فراهم شد و این گروه برای بار دوم به قدرت برگشت، اما چیزی که جایش به شدت خالی بود و با حضور گروه طالبان هیچ وقتی پر نمی‌شود، حمایت و پشتیبانی مردم افغانستان است. مردم نه تنها از این گروه حمایت نمی‌کنند که حساب  و کتاب‌های حل ناشده و پرونده‌های فراوانی پاسخ داده ناشده دارند که انتظار فرصت را می‌طلبد.

در کنار این، موردی که می‌تواند عمر نهادهای سیاسی را در یک کشور به ویژه افغانستان کوتاه سازد، وابستگی اقتصادی و نبود عواید داخلی است. به نظر می‌رسد، با آمدن ترامپ و تیمش به قدرت، دیگر از آن کمک‌های میلیونی هفته وار خبری نیست و این پول‌های رایگان که از شهروندان آمریکایی گرفته به یک«گروه تروریست» به اصطلاح خود شان داده می‌شد و سیرم وار در رگ‌های جسد بیجان امارت اسلامی گروه طالبان دمیده می‌شد، کم کم پایان میابد و نظامی اقتصادی لرزانی که به کمک آمریکایی‌ها شکل گرفته از هم می‌پاشد. دونالد ترامپ و مشاوران و وزیران او از زمان کمپاین‌های انتخاباتی تا کنون، بر قطع کمک‌های میلیون دالری هفته وار این کشور بر گروه طالبان بارها هشدار داده و تاکید کرده اند. در سایه این برخوردها، تازه ارزش پول افغانستان از ۶۷ به بیشتر از ۸۰ افغانی رسیده است که بنا بر گزارش‌ها، این گروه در چهار روز، ۴۵ میلیون دالر آمریکایی را به داوطلبی گذاشته اند. این خود جرقه‌ای است بر افتاده پایه‌های لرزان وضعیت اقتصادی کشور تحت اداره گروه طالبان چیزی که از کنترول این گروه خارج است و آن‌ها را هراسان و نگران کرده است.

مورد دیگری که می‌توان روی آن انگشت گذاشت، عدم حمایت سیاسی و اقتصادی منطقه‌ای است. حالا پاکستان دیگر آن مادر مهربان برای فرزند طالبش نیست، فرزند طالب پاکستان گستاخ شده است و به روی مادر مهربانش شمشیر کشیده و یا به عبارتی، به دامن مادر مهربانش دست انداخته است. بنا بر این پاکستان حالا در فکر گزینه‌های بدیل گروه طالبان است که تا بتواند، این گروه«یاغی شده» را سرجایش بنشاند. روسیه و تاجیکستان نیز از آن رفیق‌های قابل اعتماد برای حیات گروه طالبان نیستند که در روز بد برای شان«برادر» شوند. حمایت آن‌ها در حدی است که از شر این«شرمطلق» در امان بمانند. برخورد روسیه و تاجیکستان با گروه طالبان، آدم را به به یاد وجیزه‌ای می‌اندازد که مردم عام در افغانستان از آن حکایت می‌کنند:«میگویند در میان گاوهای جوان و مست که دنبال یک گاوه ماده میدویدند، یک گاو پیر هم میدوید. از گاو پیر پرسیدند که این‌ها برای به دست آوردن هدف جنسی شان میدودند، تو را چرا خودت را زحمت میدهی؟ گفت، من از خاطری میدوم که می‌ترسم، زندگی ام در خطر این گاوهای مست جوان قرار بگیرد که وانگهی هم درد خواهم داشت و هم ملامت خلق. حالا که تنها به همین دویدن می‌توانم خودم را نجات بدهم.

چین نیز مانند مارمولکی نشسته در کمین است که چگونه از طعمه‌های منابع طبیعی افغانستان را با استفاده از ساده لوحی این گروه ببلعد و راهی سوراخ خودش شود و ایران هم که«یک دست در طبق دارد و یک دست در یخن» با این گروه و گاه صلح و گاه جنگ را پیشه می‌کند. دیگر آن تکیه‌گاه منطقه‌ای که سابق فکرش را می‌کرد حالا وجود ندارد.

به گواهی تاریخ، امارت دور اول و دوم گروه طالبان از مستبد ترین و متعصب‌ترین نظام‌هاییست که افغانستان تجربه کرده است. رسوایی اش تا حدی است که هیچ کشوری حاضر نیست حتا نامی از به رسمیت شناسی این گروه ببرد. استبداد و به بند کشیدن و کشتن مخالفان، در کوتاه شدن عمر سلطه کمک می‌کند. پر واضح است که هیچ حکومتی با پایه‌های ظلم و استبداد و آدم کشی و به بند کشیدن و ساکت کردن مخالفان، در هیچ جایی از جهان دوام نیاورده است و روزی پایه‌هایش شکسته است. دست کم در سه سال اخیر، صدها نظامی پیشین، هزارها تن از اعضای جبهه مقاومت ملی و دیگر جریان‌های مخالف شان را تیرباران و شکنجه و زندانی کرده اند. این هزارها تن که قربانی انتقام‌جویی گروه طالبان شده اند، هزارها نوع نفرت و بدبینی و بی اعتمادی را میان مردم و امارت گروه طالبان خلق کرده اند. این کینه و نفرتی که ناشی از ظلم بی پایان و مداوم گروه طالبان است، به سان سیلی غیر قابل کنترول، امارت لرزان و در مسیر باد گروه طالبان را روزی با خود می‌برد. زیرا خوراک طوفان‌ها، خس و خاشاکی هست که در مسیر آن قرار دارد.

افزون بر موارد یاد شده، اختلافات و بی اعتمادی‌هایی که در میان گروه طالبان شاخه حقانی و هبت الله وجود دارد و تقسم شدن این گروه به طالبان، ایرانی و آمریکایی و روسی و چینی و پاکستانی این امکان را تقویت می‌کند که ثانیه‌های بمب ساعتی آماده شده به طرف انفجار نزدیک شود و گپ به درگیری خودی بکشد. هرچند وجوه مشترکی مثل بیعت و اتحاد برای بقا و شریان‌های اقتصادی و پول‌های ذخیره شده هنوز تا حدی وجود دارد، اما این ماندگار نخواهد بود و ماه عسل«پیروی از اوامر امیر المومنین» به پایان خواهد رسید. هرچند عباس استانکزی تا حدی توانست این سد را بشکند که منجر به فرارش شد. اما می‌تواند این هنجار شکنی راه را به طالبان سرکش دیگر باز کند.

دشمنی و کم‌بینی زنان و حذف آن‌ها از مناسبت‌های اجتماعی یکی از مهم ترین عوامل بازدارنده ادامه حیات سیاسی گروه طالبان محسوب می‌شود. این گروه با برگشت شان به قدرت، همان سیاستی را پیش گرفتند که پیش از سال ۲۰۰۰ به آن دست یازیده بودند و حتا در مواردی از آن برخوردهای حذف‌گرایانه نسبت به زنان، پافراتر گذاشته و این بار، به زنان معترض حتا تا تعرض و هتک حرکت و تحقیر نیز پیش رفتند.

 نادیده گرفتن حقوق زنان و عصبانیت جهان از این بابت، کشیده شدن پای محکمه لاهه و درخواست حکم بازداشت رهبر گروه طالبان و قاضی القضات این گروه و دیگر محدودیت‌هایی که در راه است، آخرین میخ را به تابوت این گروه خواهند کوبید.

در نتیجه این متغیرها را وقتی کنار هم میگذاریم، درصد سلامت امارت اسلامی گروه طالبان از گزندهای پیش آمده، پایین تر از ۵۰ خواهد بود. بنا براین، جریان‌های مخالف گروه طالبان، چه آن‌ها که در جبهه نظامی قرار دارند و چه آن‌ها که در جبهه های فرهنگی و غیر نظامی علیه این گروه قرار دارند باید پا پیش بگذارند و برای زدن این مار زخمی، از هیچ سلاحی دریغ نکنند. این ضحاک ماردوش را فقط با ایستادن و پایداری کاوه‌گونه می‌شود به پایین کشید.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=15043

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار