در حالیکه ولسوالی چاه آب ولایت تخار، در میان دود و آتش و تنشهای داخلی میسوخت، گروهی از اعضای مجلس سنای افغانستان به ولسوالی چاه آب ولایت تخار سفر کردند تا به این درگیری ها و خون ریزیها نقطه پایان گذارند. هیئت مجلس سنا با ترکیب از مقامات حکومت محلی تخار به ولسوالی چاه آب سفر کرد و گفتوگو را با مردم و طرفهای درگیر آغاز کردند. عامل اصلی خونریزی ها و کشتار مردم در ولسوالی چاه آب، آمر بشیر قانت، فرمانده حزب اسلامی بود. غلام حسین، مسئولیت نظامی آمر بشیر قانت را به عهده داشت و به دستور او باشندگان ولسوالی چاه آب را بازداشت، شکنجه، اختطاف و تجاوز میکرد.
قاچاق مواد مخدر در مرزهای ولسوالی چاه آب، معدن طلای نور آبه و باجگیری از مردم بیچاره و بی پناه ولسوالی چاهآب، از عمده ترین راههای تمویل گروه آمر بشیر قانت بود. غلام حسین که به دستور بشیرقانت از هیچ ظلم و جنایت علیه مردم ولسوالی چاه آب دریغ نمیکرد، لقب «حسین جندی» را به خود کسب کرده بود. مردم ولسوالی چاه آب او را «جندی غلام حسین» می شناسند.
طرف درگیر بشیر قانت که خود را حامی مردم معرفی میکردند گروه شان به نام”یاغیها” یاد میشد. یاغیها هم در جنایت چیزی کمتر از غلام حسین نکردند.
هیئت مجلس سنا پس از چند روز رایزنی در ولسوالی چاه آب و دیدار با بشیر قانت، یاغیها، مردم ولسوالی چاه آب و اداره محلی ولسوالی به این نتیجه رسیدند که دست به خلع سلاح سازی افراد غیری مسئول در ولسوالی چاه آب بزنند. هیئت متذکره شماری از عاملین اصلی درگیری های داخلی به شمول غلام حسین را تحت نظارت قرار داد. در حالیکه این هیئت مصروف جمع آوری سلاح بود، غلام حسین با بیشتر از ۴۰ میل سلاح از محبس که برای او در دفتر ولسوالی تهیه دیده بودند، فرار کرد و به گروه طالبان یکجا شد.
پس از پیوستن غلام حسین، به گروه طالبان بسیاری از افراد آمر بشیرقانت نیز با او یکجا شدند و دولت وقت نیز مجبور شد که به عنوان خیزش های مردمی یاغی های ولسوالی چاه آب را را نیز تقویت کند تا علیه طالبان بجنگند. در جنگ های داخلی ولسوالی چاه آب که سالها دوام کرد، دهها باشنده این ولسوالی به اشکال مختلف توسط غلام حسین و یاغی ها تیرباران شدند. به عزت مردم تجاوز شد. مال و جان مردم در امان نبود. پس از پیوستن غلام حسین به طالبان، آمر بشیرقانت چند سال پیش به آلمان رفت و در آنجا پناهندگی داد. اکنون باخانوادهاش در آلمان زندگی میکند.
غلام حسین، پس از پیوستن به صف طالبان، برای این گروه عزیز شد و فرماندهی جنگ را علیه نیروهای امنیتی و دولت سابق در ولسوالی چاه آب و سپس از بخش های از ولسوالی های ماورایی کوکچه تخار بدست گرفت. غلام حسین و افراد اش در سقوط ولسوالی چاه آب، رستاق، کشم و کلفگان نقش برجسته داشت و از این مسیر خودش را به شهر تالقان مرکز تخار نزدیک کرد.

غلام حسین در کشتار نیروهای امنیتی سابق افغانستان یک لحظه هم دریغ نکرد و هرچی از دست اش میآمد انجام داد. در سه سال سلطه گروه طالبان او در ولسوالی چاه آب، حاکمیت و قدرت داشت و همچنان از مردم باج میگرفت، در قاچاق دست داشت و معدن طلای نورآبه را تا جایی استفاده میکرد. طالبان آهسته آهسته دست او را از معدن طلای نورآبه کوتاه کردند و خودش را یک هفته پیش از شهر ولسوالی چاه آب از خانه خسربره اش داوود بازداشت و به قول اردوی این گروه در کندز به زندان انداختند. یک روز بازداشت او، طالبان دست به خلع سلاح سازی افراد او زدند و تاکنون ۳۹۰ میل کلاشینکوف، ۱۰ میل پیکا، ۱۰ میل راکت و مقدار زیادی سلاح های سنگین و مهمات را از نزد افراد او گرفتند. تاکنون به شمول غلام حسین، ۱۶ تن از سرگروپ های او در قید طالبان هستند و مشخص نیست که سرنوشت آنان چی خواهد شد. شماری منابع میگویند که طالبان تصمیم دارند، این فرمانده تاجیکتبار شان و افراد او را به اتهام جرایم جنایی که در ۱۰ سال اخیر انجام داده مورد بازپرس قرار دهند و برای او دادگاه تشکیل دهند.