«شرعیت» یا سلب انسانیت؟ نگاهی به سخنان اخیر خالد حنفی درباره حقوق زنان

نویسنده: برسام آریایی

سخنان اخیر خالد حنفی، وزیر امر به معروف گروه طالبان، نه تنها یک بار دیگر حقیقت نیت و برنامه‌های این گروه را برملا کرد، بلکه پرده از توهمات خطرناک و تندروانه‌ی برداشت که هم‌اکنون در درون افغانستان به‌نام «دفاع از شرعیت و اسلام» اجرا می‌شود. او در یک نشست رسمی با کمال وقاحت از جنگ ۲۰ ساله طالبان برای «تطبیق شریعت و اسلام» سخن می‌گوید و مدعی است که این گروه در «قیامت» در برابر شهدا(کشته شده های طالبان) باید پاسخ‌گو باشند. اما این سخنان نه‌تنها بی‌پایه و اساس است، بلکه به‌نوعی ادامه همان سیاست سرکوبگرانه‌ای است که این گروه در طول تاریخ خود از زمان خلقت‌شان تا کنون در پیش گرفته‌اند. سیاستی که در آن دین، تنها ابزاری برای «سرکوب، تحقیر و حذف نیمی از جامعه انسانی به‌نام زنان» شده است.

با شنیدن صدای این مقام گروه تروریستی و انسان‌کش طالبان سوالاتی زیادی در ذهن انسان خلق می‌شود: وقتی خالد حنفی از شریعت و تطبیق آن سخن می‌گوید، آیا واقعا این سخن راجع همان شریعتی است که در قرآن آمده است؟ شریعتی که بر مبنای عدالت، برابری و آزادی بنا شده است؟ یا شریعتی که گروه طالبان به‌عنوان ابزاری برای تحمیل سلطه‌گرایی و سرکوب ساخته‌اند؟ یا شرعیت که هیبت الله و باورهای شبیه او در پس‌خانه‌های اکوره‌ختک و پنجاب ساخته‌اند؟ در قرآن، «حق» به عنوان یک مفهوم اساسی مطرح شده است. از حق زندگی گرفته تا حق تحصیل، حق مشارکت در اجتماع و حتی حق شادی و آزادی. اگر اسلام به عنوان دینی عدالت‌خواه و رحمت‌محور شناخته می‌شود، آیا شریعت طالبان هیچ ارتباطی با آن دارد؟

گروه تندرو طالبان در طول تسلط‌شان در افغانستان نه‌تنها هیچ‌گونه تلاشی برای تحقق این اصول اسلامی نداشته‌اند، بلکه حقوق اساسی انسان‌ها، به‌ویژه زنان، را در نخستین گام‌های بازگشت به قدرت خود نادیده گرفته‌اند. چگونه می‌توان ادعا کرد که این گروه برای «تطبیق شریعت و حاکم سازی نظام اسلامی» جنگیده‌اند، در حالی که میلیون‌ها زن افغانستانی را از «تحصیل، کار، و حتی آزادی‌های اولیه‌شان» محروم کرده‌اند؟ آیا شریعت به‌این معنا است که «زنان حق انتخاب، حق آموزش و حق زندگی آزاد» را از دست بدهند؟ پاسخ به این پرسش‌ها نه تنها منفی است، بلکه خود فریبکاری است که به‌نام دین و شریعت، انجام می‌شود.

خالد حنفی در سخنان خود بار بار تأکید می‌کند که ۲۰ سال جنگ برای تطبیق شریعت و اسلام هزینه داده‌اند و در روز قیامت باید در برابر شهدا (اعضای کشته شده‌شان) پاسخ‌گو باشند. اما حقیقت این است که گروه طالبان برای اسلام نجنگیدند، بلکه برای تحقق یک قرائت افراطی و قبیله‌ای از دین که هیچ‌گونه ربطی به آموزه‌های واقعی قرآن و سنت پیامبر اسلام ندارد. این گروه جنگید تا بر اساس تفکرات ضد انسانی خود، افغانستان را به یک دژ غیرقابل‌نفوذ از افکار تندروانه تبدیل کند. آنان نه‌تنها با جهان اسلام در تضاد قرار گرفته‌اند، بلکه با منطق دین خودشان نیز در تضادند. کسانی که ۲۰ سال برای جهاد در راه «اسلام» جنگیدند، در حقیقت جهاد نکردند، بلکه تنها به‌دنبال قدرت، سلطه و حذف مخالفان خود بودند.

مهم‌تر از همه، این است که آنچه خالد حنفی و طالبان به‌عنوان «حقوق اسلامی» معرفی می‌کنند، در حقیقت نوعی سلب حقوق انسانی است که هیچ ربطی به آموزه‌های قرآن و سنت پیامبر ندارد. حقوق زنان در اسلام همواره مورد تأکید بوده است. خداوند متعال و پیامبر اسلام به‌صراحت در قرآن و سنت خود بر اهمیت تعلیم و تربیت زنان تأکید کرده است. در قرآن آمده است: «مردان و زنان مؤمن از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند و در جلب رضای خدا و عمل به دستورهای او در کنار هم قرار دارند». پیامبر اسلام همواره زنان را در تمام عرصه‌های زندگی فعال می‌دید و برای‌شان حقوق برابر با مردان در زمینه‌های مختلف قائل بود. اما امروز، طالبان این مفاهیم را به مسلخ کشانده‌اند و به‌نام «اسلام» نه‌تنها حقوق زنان را نادیده گرفته‌اند، بلکه آنان را از ابتدایی‌ترین حقوق خود نیز محروم کرده‌اند.

در واقع، سیاست گروه طالبان نه تنها از نظر اسلامی قابل‌دفاع نیست، بلکه در سطح جهانی و دینی نیز محکوم است. بسیاری از علمای بزرگ اسلام، از جمله در کشورهای بزرگ مسلمان مانند مصر، ترکیه و کشورهای عربی، در برابر افکار مستبدانه و ظالمانه‌ی این گروه  ایستاده‌اند و آنان را به‌خاطر تضییع حقوق بشر و سوءاستفاده از دین به شدت نقد کرده‌اند. این مسأله حتی باعث شده که بسیاری از علمای اسلامی در داخل افغانستان، این قرائت طالبان از اسلام را به‌طور علنی مردود بدانند. پس چگونه می‌توان چنین سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای را به‌نام اسلام توجیه کرد؟

سخنان خالد حنفی و دیگر مقامات طالبان در مورد شریعت تنها برای پنهان کردن حقیقت است. حقیقت این است که آنان از دین به‌عنوان ابزاری برای تثبیت قدرت خود استفاده می‌کنند. به‌جای آنکه شریعت را به‌عنوان راهی برای رفع مشکلات مردم و تحقق عدالت و حقوق انسانی در نظر بگیرند، آن را تبدیل به ابزاری برای سرکوب و کنترل بخش‌های عظیمی از جامعه کرده‌اند. در حالی که اسلام به‌صراحت بر برابری، عدالت و کرامت انسانی تأکید دارد، طالبان با تفسیر غلط و انحصاری از دین، میلیون‌ها زن و مرد را در سراسر افغانستان به‌عنوان ابزار سلطه خود استفاده می‌کنند.

باید به یاد داشته باشیم که در برابر افکار تندروانه و ضد انسانی و ضد اسلامی گروه طالبان، اسلام واقعی همیشه پیروز خواهد بود. قرائت طالبان از دین، تنها یک توهم است که به‌دنبال تحمیل سلطه‌گرایانه خود بر جامعه افغانستان است. در روز قیامت، همان‌طور که خالد حنفی اشاره کرده است، کسانی که به‌نام دین و شریعت حقوق مردم را سلب کرده‌اند، باید پاسخگو باشند. اما به‌وضوح می‌توان گفت که این پاسخ‌گویی در برابر تاریخ، در برابر اسلام واقعی و در برابر مردم، دیر یا زود رخ خواهد داد. دین اسلام که بر آزادی، عدالت و کرامت انسانی تأکید دارد، هرگز با آنچه این گروه به‌عنوان «شریعت» معرفی می‌کنند، همخوانی و سازگاری ندارد. گروه طالبان هیچ‌گاه نمی‌توانند در مقابل تاریخ و وجدان جمعی بشری موفق باشند. قرائت دینی که با ظلم، جهل و سلب حقوق انسانی گره خورده باشد، هرگز نمی‌تواند با آموزه‌های واقعی اسلام هم‌راستا باشد. طالبان باید پاسخ‌گوی جنایات خود باشند، نه آنکه بخواهند با حربه‌های دینی خود، انسان‌ها را به‌نام اسلام و شریعت به بند بکشند.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=15395

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار