این روزها تصاویری از دانشگاه سمنگان در فضای مجازی منتشر شده که بازسازی و زیبایی ظاهری این نهاد علمی را ستایش میکنند. بدون شک، یک دانشگاه زیبا و مجهز شایسته تقدیر است. اما حقیقت تلختر از آن است که تنها به ظاهر توجه کنیم، زیرا دانشگاههای افغانستان با بحران عمیقتری مواجه هستند: فقر دانشجو. این مسئله نه تنها نگرانکننده است، بلکه آینده علم و دانش در این کشور را به شدت تهدید میکند.
امروزه، از دانشگاهها تنها نامی باقی مانده است. به عنوان عضوی از خانواده بزرگ تحصیلات عالی افغانستان، با همکارانم در سراسر کشور در ارتباط هستم و اخبار نگرانکنندهای از وضعیت دانشگاهها دریافت میکنم. یکی از استادان دانشگاه چنین روایت میکند:
“سه سال است که در رشتههای ریاضی، فیزیک، کیمیا، بیولوژی، تاریخ، جغرافیا، زبان و ادبیات دری و پشتو، تعداد دانشجویان جدید تقریباً ناچیز است. کلاسهای درسی ما بهجای مباحث علمی، اغلب به کنفرانسها و موعظههای مولوی صاحبان سپری میشود. آزادی آکادمیک از ما سلب شده و هر سخنی که میگوییم، باید مطابق با معیارهای تحمیلشده باشد. اگر این روند ادامه پیدا کند، نیازی به برکناری امارت نیست؛ دانشگاه بدون دانشجو، خودبهخود تعطیل خواهد شد.”
در دانشگاه بلخ، فردی به نام شیخ سعدالدین هاشمی به ریاست گماشته شده است. وی که هفتاد سال سن دارد، علاقهای به مدیریت دانشگاه ندارد و آشکارا میگوید یک ساعت تدریس در مدرسه را به دانشگاه ترجیح میدهد. این بیعلاقگی به مدیریت علمی، باعث شده تعصبات قومی به اوج خود برسد و امور دانشگاه به دست افرادی بیفتد که آلوده به فساد هستند. جالب اینجاست که رئیس پیشین این دانشگاه، که وابسته به طالبان بود، به دلیل ارتکاب فساد اخلاقی برکنار شد.
در دانشگاه سمنگان نیز وضعیت بهتر نیست. این دانشگاه ظرفیتهای علمی بالایی دارد و اساتیدی توانمند در آن مشغول به کار هستند که میتوانند پژوهشهای گسترده انجام دهند. اما متأسفانه، این نخبگان علمی هر روز مجبورند در جلساتی شرکت کنند که تحت سیطره افراد بیسواد و عوامفریب برگزار میشود. این شرایط نه تنها باعث هدر رفتن استعدادها میشود، بلکه انگیزه اساتید را نیز از بین میبرد.
واقعیت این است که دانشگاههای افغانستان با مرگی تدریجی مواجه شدهاند. از وزیر تحصیلات عالی تا مسئولان ارشد این وزارت، افرادی ناآگاه و تندرو هستند که معیارهای علمی را قربانی تعصبات قومی و سیاسی کردهاند. در چنین شرایطی، نمیتوان تنها به ساختمانهای زیبا افتخار کرد. اعتبار یک دانشگاه به حضور دانشجویان، آزادی علمی، جذب دانشجویان بینالمللی و تأمین معیشت اساتید وابسته است.
اساتید دانشگاههای افغانستان که باید دغدغه پژوهش و تدریس داشته باشند، اکنون نگران این هستند که اندازه ریش و محتوای سخنانشان بهانهای برای بازداشت و سرکوب نشود. در چنین فضایی، امید به رشد علمی رنگ میبازد و آینده تحصیلات عالی در افغانستان در تاریکی فرو میرود.
این بحرانها جدا از موضوع مهاجرت صدها نخبه علمی و اعضای ارشد کادر علمی است که به دلیل ترس از تحجر و ستم طالبان، مجبور به ترک وطن شدهاند. فرار مغزها نه تنها ضربهای جبرانناپذیر به نظام آموزشی افغانستان وارد کرده، بلکه آینده این کشور را نیز به خطر انداخته است.