احمد شاه مسعود (رح ) بهعنوان یک شخصیت عملگرا در سالهای جهاد وقتی با این پرسش مواجه می شد که – چرا خاطرات خود را نمی نویسد و دیدگاه های خود را بیان نمیدارد؟ – یک جمله تکراری را بر زبان میآورد و می گفت: « ما (من) انجام می دهیم، شما بنویسید». او هیچ گاهی به حیث استاد تدریس نکرد. او ادعای روشنفکری و نظریه پردازی نداشت، کتاب و رساله ای ننوشت. پیوسته مبارزه کرد، تلاش به خرچ داد و از خود کارنامهی درخشان و درخور افتخار بر جا نهاد. از اینرو برای درک جایگاه زنان را از نظر مسعود نمی توان تنها به چند گفتوگوی رسانهای ایشان در مورد زنان بسنده کرد، بلکه باید جایگاه زنان را در درازنای مبارزهی بیست وسه ساله او به بررسی گرفت و از لابلای آن، جایگاه واقعی زنان را نزد احمد شاه مسعود شناسایی نمود.
حیات سیاسی احمد شاه مسعود (رح ) را به سه دوره می توان تقسیم کرد:
۱- دوره نخست از ( ۱۳۵۸ هـ. خ) آغاز و تا سقوط رژیم دکتر نجیب الله دوام می یابد.
۲- دوره ی دوم، از ( ۱۳۷۱ هـ. خ) شروع میگردد تا خروج از شهر کابل ادامه می یابد.
۳- دوره ی سوم، از( ۱۳۷۵ ) هـ.خ تا روز شهادتش را در بر میگیرد که به آن، سالهای مقاومت گفته می شود.
دورهی نخست
در سال های جهاد، که احمد شاه مسعود، نخست در پنجشیر و سپس در ساحات متعلق به “شورای نظار” فعالیت داشت و مدیریت آن مناطق را عهده دار بود، در مورد زنان چند کار برجسته و نمایان انجام داد:
الف. “بد دادن” و “خون بها دادن” که در زبان میانه “چام دادن” مشهور است را، ملغی قرار داد و سخت در برابر این اقدام ایستاد و استدلالش این بود که به خاطر جنایت یک مرد، هرگز نمیتوان آزادی و کرامت انسانی یک شخص دیگر ( زن) را پامال نمود و آن را وجه المصالحه قرار داد. این رسم از قدیم الایام در پنجشیر و مناطق همجوار آن جاری بود، هرچند نخست کریه و زشت انگاشته می شد، اما بهعنوان آخرین وسیلهی برای قطع مخاصمتها دختری را به طرف متضرر می دادند و به آن “بد دادن” یا “خون بها دادن” می گفتند. احمد شاه مسعود ( رح ) از همان روز های نخستین جهاد در برابر این رسم ناپسند ایستادگی نمود و باروبساط آن را برچید. مردم شناسان و جامعه شناسان به خوبی درک میکنند، که تغییر دادن رسم و رواج های جا افتاده در یک جامعه سنتی تا چه حد کار ظریف و دشوار می باشد.
ب. در قرا و قصبات افغانستان/خراسان رسم چند همسری وجود داشت، و آن هایی که بضاعت مالی می داشتند، دو، سه و حتی چهار زن اختیار میکردند. در سال های قبل از جهاد خوانین و ملکها بیشتر در چنین جایگاهی قرار داشتند، ولی با آغاز جهاد و برهم خوردن طبقات اجتماعی در کشور، شماری از فرماندهان جهادی، به چند همسری دست یازیدند. احمد شاه مسعود از جهات متعدد چند همسری را جز در موارد استثنایی ناپسند میشمرد و رخصتی که در قرآنکریم در این باب آمده است را با قید “عدالت” محدود میشمرد و یک رخصت عام نمیدانست به همین ملحوظ برای آن موارد و زمینه هایی ویژهای قایل بود و سعی ورزید تا جایی که توان داشت، فرماندهان زیر امر خود را از چند همسری بر حذر دارد وگاهی هم مورد عتاب قرار داد. احمد شاه مسعود به پیامدهای ناگوار چند همسری آگاهی داشت، هم از رهگذر برهم خوردن روابط عاطفی خانواده ها، هم از رقابت هایی که میان برادران اندری بهمیان میآید و هم از جهت این که بیشتر وقت و توان فرماندهان صرف امور کوچک خانوادگی میگردد و از انجام وظایف خطیر باز میمانند.
ج. نخستین دسته از “داکتران بدون مرز” که مرکز آنها در پاریس است، به منظور کمک به مردم نیازمند در ۱۳۶۰ (هـ.خ) وارد جبهه پنجشیر گردیدند. در ترکیب هیات امدادگران خانمی بنام “لورانس” نیز حضور داشت، احمد شاه مسعود از آنها پذیرایی بعمل آورد، زمینه فعالیت آنها را در قریه آستانه، فراهم نمود و کار آنها هم در کمک رسانی به مردم مفید افتاد و دستهی از جوانان مجاهد را آموزش دادند که در قرارگاه های مختلف مجروحین جنگی را یاری می رساندند. نکته این جاست که در آنسالها پذیرایی از یک بانوی امدادگر فرانسوی کار سادهای نبود. قانع ساختن عامه مردم بهویژه علمای دینی که با چنین کاری به شدت مخالف بودند، از یکسو تدبیر و دور اندیشی احمد شاه مسعود را نشان میدهد، از سوی دیگر نظر او را در بارهی جایگاه زنان بازتاب میدهد. پس از آن که مسعود چنین دریچهای را گشود، در برخی از جبهات دیگر مجاهدین نیز پای امدادگران خارجی باز گردید.
د. بدون تردید در سال های جهاد، بار سنگین پشت جبهه بر دوش زنان بود، آن ها بودند، خانواده های شان را سرپرستی می کردند، به مردان جهت رفتن به جبهه دلگرمی می دادند، مواد خوراکی را تهیه می داشتند، لباس ها را میشستند، در موارد زیادی از مجروحان و معلولان تیمار داری میکردند .. . زنان لشکر نیرومند پشت جبهه بودند، اما کمتر به آن ها پرداخته و به کار شان اهمیت داده میشود. دست کم یک چشم و یک قلب این همه زحمات را درک می کرد و در برابر آنها خاضع و تسلیم بود و آن احمد شاه مسعود بود. به کسانی از زنان و بانوان فداکار هدیه می فرستاد و با نامه کوتاهی از آن ها تمجید و تقدیر به عمل میآورد. سهم زنان بقدری برجسته است، اگرروزی دراین باب تحقیق صورت گیرد، روایت مردانه جهاد را میتواند به مبارزه قهرمانانه زنان عوض نماید. بهعنوان نمونه از چندتای از این زنان مجاهد و فدا کار نام می بریم،که هریک آز آن همداستان هائی حیرت آور از شهامت ودلیری دارند.
یک: توره بیگم، همسر حاجی محمد ذاکر از چیله کتا روستایی دشت “ریوت”
دوم: مهرنگار همسر محمد ولی از قریه زنه
سوم: همسر حاجی محمد امیر از قریه منجهور
چهارم: طوطی دختر خالقداد همسر تورن عبدالله خان از قریه پارنده
پنجم: تبرکودخترشاه محمد همسرامیرجان از قریه پاراخ
ششم: جوهر بی بی دختر بابه سردار همسر علی داد از چیلانک، شتل
هفتم: بی بی گل دخترشهسوارهمسر شاه ملک ازکوکلامی سالنگ
هشتم: شاه بیگم دخترعبدالقیوم همسر
ملک هاشم از کوکلامی سالنگ
نهم: همسر خزانه دار مظفرخان ازآستانه
دهم: ریزه بی بی دخترمحمداسحاق همسر حاجی عبدالمتین از دشت ریوت
یازدهم: شهربانو دختربهادرخان همسر ملک میرزا ازعبدالله خیل
هـ. انسانیت به آرامی در دل ها نفوذ میکند و اثر عمیق جا مینهد. دیدگاه انسانی احمد شاه مسعود (رح) نسبت به زنان در دل بانویی در صف دشمن این گونه عمل می کند. در ۱۳۶۴ هـ.خ دکتر نجیب الله رئیس استخبارات زمان، ترور احمد شاه مسعود را به وسیلهی یکی از دوستان دورهی مکتباش بنام “کامران” برنامه ریزی نمود. کامران مجهز با تفنگچه بیصدا روانه پنجشیر گردید. از این راز تنها داکتر نجیب الله آگاهی داشت و همسر کامران که خود نیز عضویت خاد را داشت. فردای آن روز که کامران عزم سفر می کند، همسرش او را همراهی میکند و خطاب به کامران میگوید تو چندان آدم با ثبات و حسابی نیستی، نشود که دست به کدام عمل بد بزنی. وقتی به نزد احمدشاه مسعود میرسند، بانوی یاد شده، تفنگچه را تحویل میدهد و میگوید، فقط به این سبب آمدم که بالای کامران اعتماد نداشتم.
چنین نفوذ معنوی در سال بعدتر باردیگر به مشاهده رسید که بانو ثریا بها همسر صدیق راعی (برادر دکتر نجیب الله) از میان جبهات مجاهدین بالای مسعود اعتماد میکند، و روانهی پنجشیر میشود، که شرح آن توسط بانو ثریا بها در کتابی بنام “رها در باد” آمده است.
و. پس از آن که قوای شوروی ۱۳۶۷ هـ. خ خاک افغانستان را ترک گفت، و فشار حملات هوایی بالای پایگاه های مجاهدین کاهش پیدا کرد، شورای نظار فرصت یافت تا فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود را گسترش دهد ،در این راستا در پهلوی سایر اقدامات دست به تاسیس شورای امور زنان، که ریاست آن را بانو ” عادله انصاری” بدوش داشت، زد. این اقدام در وضعیتی که سراپای کشور را نگاههای سختگیرانهی نسبت به زنان پوشانده بود، این گام جسورانه و متفاوت به حساب می آمد، که بوسیلهی احمد شاه مسعود رح برداشته شد و او با این گونه اعمال خویش اساس یک دیدگاه جدید را در مناسبات سیاسی – اجتماعی افغانستان پس از یک نبرد قهرآمیز مینهاد.
ز. شماری کثیری از زنان و دخترانی که در شهر ها زندگی می کردند/مجاهدین را در تهیه اطلاعات و انتقال مواد ضروری یاری می رساندند و بدین سبب شماری از آن ها زندانی شدند و زجرها کشیدند، در این میان کسانی هم بودند که دست به اقدامات مسلحانه زدند، از آن جمله اقدام همسر انجنیر محمد عارف سروری که رئیس محکمه اختصاصی انقلابی رژیم نجیب الله را مورد حمله موفقانه قرار داد، مثالزدنی است. قاضی فضل الله رئیس محکمه اختصاصی انقلابی کسی بود که برای متهمان در دولت نجیب الله حکم صادر می نمود و ده ها تن را محکوم به اعدام کرد و بهشهادت رساند.
ه. احمد شاه مسعود از نظر تشکیلاتی به جمعیت اسلامی افغانستان تعلق میرساند، که توسط استاد برهان الدین ربانی رهبری میشد. آن چه مسعود، انجام می داد، یک اقدام مجرد و بی ریشه نبود، بلکه رهبری و تشکیلات این سازمان هرچند به خانوادهی اخوان المسلمین پیوند می خوردند، ولی دارای دید متفاوتی در مقایسه با دیگر احزاب مشابهشان در مورد زنان بود؛ زیرا جمعیت اسلامی افغانستان دارای شورای امور زنان بود، دورههای آموزشی ویژه زنان و دختران را دارا بود، و در سالهای اخیر جهاد، دانشگاه خاصی بنام “امهات المومنین” آنهم در محیط پشاور، فوق العاده انقلابی شمرده میشد.
دورهی دوم
سقوط رژیم دکتر نجیب الله و سقوط مجاهدین در ۱۳۷۱ هـ خ، احمد شاه مسعود را در جایگاه قدرتمندترین فرد در کابل قرار داد، بدین معنی هر اقدام کلانی میباید با موافقت او صورت
میپذیرفت. بنابر این، کارهای که در طول سال های دولت مجاهدین ۱۳۷۱-۱۳۷۵ در پیوند به امور زنان صورت پذیرفت، بدین صورت دسته بندی شده می تواند:
الف. زنان در کلیه دفاتر دولتی مانند گذشته به فعالیت هایشان ادامه بخشیدند. مکاتب دخترانه فعال بود و به سخن استاد حسن شاه حسنیار رئیس دانشگاه کابل ۴۰ در صد شاگردان را دختران تشکیل می دادند. در مورد گویندگان زن در رادیو تلویزیون اختلاف هایی وجود داشت و کسانی از رهبران تنظیم های جهادی مخالف گویندگی زنان بودند، اما تا اخیر به اثر ایستادگی استاد برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود، زنان به کار رسانه ای ادامه دادند.
ب. جنرال سهیلا صدیق از سوی احمد شاه مسعود بحیث قوماندان بیمارستان ۴۰۰ بستر اردو توظیف و تا اخیر به این سمت فعالیت ورزید. همچنان خواهر جنرال سهیلا برای مدتی بهعنوان رئیس دانشکده پولیتخنیک ایفای خدمت کرد. بانو محبوبه حقوقمل در زمان دولت مجاهدین ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل را بعهده داشت.
ج. شورای اجرایی جمعیت اسلامی افغانستان/خراسان دارای یک عضو بانو هم بود، که بانو “آمنه افضلی” این امتیاز را داشت. این شورا به بسیاری از مسایل سیاسی اداری کشور رسیدگی میکرد و تصمیم اتخاذ میداشت. همچنان در شهر کابل جمعیت اسلامی افغانستان در نواحی مختلف آن شهر، شورا های بانوان را راه اندازی کرد. این همه در وضعیتی صورت می گرفت که کابل لحظهای از امنیت برخوردار نبود و پیوسته به وسیله نیروهای متعلق به حکمتیار و سپس تحریک طالبان راکتباران می شد.
دوره سوم
در این دوره احمد شاه مسعود (رح) با نیروهایش پس از ۴ سال و چند ماه دوباره به مراکز دوران جهاد خود در پنجشیر و شمال برگشتند. امکانات دولتی از دست رفت و آن فضا محدود تر شد، اما ارزش ها باقی ماندند و اشخاص آب دیدهتر شدند. در این برهه، موارد زیر قابل ذکر اند:
الف. در مناطقی که امنیت حاکم بود، مکاتب دخترانه در کنار مکاتب پسرانه گشوده شد، به طور نمونه با وجود یک سری ملاحظات در پنجشیر یک باب مکتب دخترانه فعالیت داشت.
ب. سیاستهای زن ستیزانه تحریک طالبان، مساله جایگاه زنان را از نظر اسلامی مطرح کرده بود، و احمد شاه مسعود ( رح ) بارها به پرسش خبرنگاران، مخالفت خود را با سیاست های زن ستیزانهی طالبان ابراز داشت و جای تردیدی برجا نگذاشت.
ج. در این سال ها بانو “نسیمه دانشیار” بحیث یک دیپلمات در قنسولگری مشهد از سوی دولت اسلامی توظیف گردید. شوراهای بانوان طرفدار مقاومت در کشورهای مختلف ایجاد شد، رابطه مردانه در صف مقاومت به رابطهی مشترک زنان و مردان ارتقا پیدا کرد. گزارشگران و امداد گران زن در سالهای مقاومت به راحتی در ساحات زیر کنترل دولت مجاهدین به رفت و آمد می پرداختند. و زنان دیگر از آن محدودیت دست و پا گیر سالهای جهاد بیرون شده بودند. به گونهی مثال بانو “نیلاب مبارز” در پنجشیر یک دسته امدادگران طبی را سرپرستی میکرد و مردم با چنین امدادگرانی عادی شده بودند، این همه در حالی صورت میگرفت، که در مناطق تحت کنترل طالبان زنان نه تنها از کار و آموزش محروم شده بودند، بلکه بدون محرم (پدر، شوهر، یا پسر ) از خانه بیرون شده نمی توانستند و بوتهای پاشنه بلند به پا کرده نمیتوانستند.
د. دیدگاه عملگرایانه احمد شاه مسعود، نسبت به زنان در فرجام موجب گردید، تا بانو “نیکولاس …. که ریاست دوره ای اتحادیه ی اروپا را بدوش داشت، از مسعود دعوت بهعملآورد و از او پذیرایی کند.
اهمیت آنچه را احمد شاه مسعود انجام می داد، به خوبی ارزیابی شده میتواند که وضعیت زمانی و مکانی آن لحاظ گردد، در غیر آنصورت، آنچه که گفته آمد، در مقایسه با جایگاه زنان در سایر کشورها قابل مقایسه نمی باشد. از سوی دیگر، آنچه مسعود انجام داد برای سیاست دور زدن این کشورها میتواند آموزنده باشد، زیرا سازگار کردن دیدگاه با واقعیتهای اجتماعی از دشوارترین مواردی است که باید یک سیاستمدار انجام دهد. چه؛ پارهای از سیاستمداران در اثر نادیده گرفتن این موضوع در کل جریان مربوطهشان را زیانمند ساختند و خود نیز از گردونه بیرون رفتند.