نویسنده: محمد رحیمی
طالبان امروز در افغانستان نه نمایندگان دین، بلکه گروگانگیران مردماند. آنان نظام قبیلهای و متحجر خود را به نام «حاکمیت اسلامی» بر کشور تحمیل کردهاند، در حالیکه اسلام در هیچ آیه و هیچ حکم روشن نگفته است که باید دین خدا با زور، اجبار و تفنگ بر مردم تطبیق شود.
اسلام، دین آزادی وجدان و اختیار در ایمان است: «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» (بقره: ۲۵۶)؛ اما طالبان درست بر خلاف این اصل، دین را به چماق تبدیل کردهاند تا بر گردن مردم کوبند.
امروز در ماتم سراى کشور اشغال شده گفته مى شود که بیش از چهارصد هزار قاری و ملاى مفتخور وجود دارد. اما این لشکر بیعمل، نه برای عزت و سربلندى کشور کاری میکند و نه برای رفع درد مردم نسخهای دارد. پرسش روشن است: اگر بهجای این همه ناملا هاى بیسواد و فاقد بینش و دانش اسلامى چهارصد هزار گاو شیرده میداشتیم، کشور با صادرات لبنیات سالانه میان ۸ تا ۱۲ میلیارد دالر عاید میداشت. در آن صورت، این سرزمین به جای خشونت، تحجر و عقبماندگی، به کشوری آرام، آباد و مترقی تبدیل میشد.
ملاهای طالب اما نه تنها چنین فرصتى را از بین بردهاند، بلکه با فریب دادن مردم، نام مقدس اسلام را هم به ابزار سلطهٔ خود تبدیل کردهاند. آنان در حقیقت، دین و مردم را گروگان گرفتهاند تا بر مردم سلطه قومى را پهن کنند و تک قومى و قبیلوى حکومت کنند.
اگر امروز کشور در آتش جنگ، فقر و جهل میسوزد، یکی از بزرگترین عوامل آن همین ملاهای نادان و طالبانیاند که بهجای علم، صنعت و تولید، جهل و خشونت صادر میکنند. اسلام واقعی با این چهرهٔ سیاه هیچ نسبتى ندارد؛ اسلام، دین آزادی، علم و عمران است، نه وسیلهی بردگی مردم.

 
								 
															


