نویسنده: دکتر محمدی
مقدمه
سقوط افغانستان در اوت ۲۰۲۱ و بازگشت طالبان به قدرت، یکی از بزرگترین شوکهای سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر این کشور و منطقه محسوب میشود. این رویداد نه تنها وضعیت داخلی افغانستان را به طور بنیادین تغییر داد، بلکه پیامدهای گستردهای بر جامعه بینالمللی نیز گذاشت. این مقاله به بررسی علل سقوط افغانستان، عملکرد طالبان در سه سال گذشته، و نیز تلاشهای مقاومت در برابر این گروه میپردازد. هدف این است که با نگاهی ژرف و تحلیلی به ابعاد اجتماعی، سیاسی، و انسانی این رویداد، فهم بهتری از مسیر پیش روی افغانستان و تأثیرات آن بر منطقه و جهان به دست آوریم.
بخش اول: علل سقوط افغانستان
سقوط افغانستان را نمیتوان به یک یا دو عامل خاص تقلیل داد. این رویداد نتیجهی تجمعی از ضعفهای داخلی، استراتژیهای اشتباه بینالمللی، و عوامل ساختاری بود که در نهایت به فروپاشی دولت اشرف غنی و تسلط طالبان منجر شد.
فساد گسترده در ساختار دولت
یکی از مهمترین عوامل سقوط افغانستان، فساد گسترده در دستگاههای دولتی بود. فساد نه تنها مانع از ایجاد یک دولت کارآمد و پاسخگو شد، بلکه اعتماد عمومی به دولت را نیز به شدت کاهش داد. هنگامی که مردم به دولت اعتماد ندارند، حفظ مشروعیت و ثبات سیاسی تقریباً غیرممکن میشود. در افغانستان، فساد در تمامی سطوح دولت، از مقامات بلندپایه تا نهادهای محلی، ریشه دوانده بود و منابع ملی به جای استفاده برای توسعه کشور، به جیب عدهای خاص سرازیر میشد.
۲. خروج ناگهانی نیروهای بینالمللی
تصمیم ناگهانی ایالات متحده برای خروج نیروهای نظامی خود از افغانستان یکی دیگر از عوامل کلیدی سقوط این کشور بود. با خروج نیروهای بینالمللی، ارتش افغانستان که برای بیش از دو دهه به کمک و پشتیبانی این نیروها وابسته بود، توان مقابله با طالبان را از دست داد. علاوه بر این، خروج شتابزده نیروهای بینالمللی باعث ایجاد یک خلاء امنیتی شد که طالبان به سرعت از آن استفاده کرد و کنترل کشور را به دست گرفت.
فقدان وحدت ملی و تقسیمات قومی
افغانستان کشوری با ترکیب قومی و فرهنگی متنوع است. فقدان وحدت ملی و اختلافات عمیق قومی و قبیلهای، همواره به عنوان یک مانع بزرگ برای ایجاد یک دولت ملی پایدار عمل کرده است. این اختلافات نه تنها دولت را در برابر طالبان تضعیف کرد، بلکه باعث شد نیروهای مختلف نتوانند در مقابله با تهدید طالبان به صورت هماهنگ عمل کنند.
تهدید تروریسم و امنیت جهانی
تسلط طالبان بر افغانستان زمینه مناسبی برای رشد و تقویت گروههای تروریستی مانند داعش فراهم کرده است. این وضعیت، نه تنها امنیت افغانستان، بلکه امنیت جهانی را نیز به خطر میاندازد. جامعه جهانی باید با اتخاذ استراتژیهای جامع و هماهنگ، از تقویت این گروههای تروریستی جلوگیری کند.
مساله مشروعیت بینالمللی طالبان
یکی از مسائلی که جامعه جهانی با آن مواجه است، مساله مشروعیتبخشی به طالبان است. هرچند تاکنون هیچ کشوری طالبان را به رسمیت نشناخته، اما برخی از کشورها به دلیل ملاحظات عملی و امنیتی، تعاملاتی با این گروه داشتهاند. این تعاملات میتواند به مرور زمان به مشروعیتبخشی ضمنی به طالبان منجر شود، که این خود چالش بزرگی برای آینده افغانستان خواهد بود.
بخش دوم: سه سال مقاومت: مبارزه با یک رژیم سختگیرانه
پس از سقوط کابل، گروههای مختلف مقاومت در افغانستان به ویژه در پنجشیر و مناطق شمالی، برای مبارزه با طالبان و جلوگیری از تسلط کامل این گروه بر کشور، تلاشهای بسیاری کردند. این مقاومتها، هرچند نتوانستند طالبان را به طور کامل متوقف کنند، اما به عنوان نمادهای مقاومت ملی در برابر ظلم و استبداد شناخته شدند
یشینه مقاومت: از احمدشاه مسعود تا احمد مسعود
احمدشاه مسعود، که به عنوان «قهرمان ملی» افغانستان شناخته میشود، یکی از بزرگترین فرماندهان جنگهای چریکی در قرن بیستم بود. او با مبارزاتش در برابر اشغال شوروی و بعدها طالبان، نام خود را در تاریخ مقاومت افغانستان جاودانه کرد. احمدشاه مسعود به دلیل دفاع موفقیتآمیز از دره پنجشیر در برابر ارتش سرخ شوروی و سپس طالبان، به یکی از نمادهای استقامت و پایداری تبدیل شد. مسعود با استراتژیهای نظامی هوشمندانه و رهبری قوی، توانست دشمنان قدرتمندی را شکست دهد و از مردم و سرزمین خود دفاع کند.
پس از شهادت احمدشاه مسعود در سال ۲۰۰۱، مردم افغانستان شاهد تحولی دیگر در مسیر مقاومت بودند. پسر او، احمد مسعود، با پشتوانهی خانوادگی و الهام از پدر خود، مسئولیت رهبری جبهه مقاومت ملی افغانستان را بر عهده گرفت. احمد مسعود، که تحصیلات خود را در بریتانیا در حوزه مطالعات جنگ و سیاست بینالملل به پایان رسانده، به عنوان یک رهبر جوان با دیدگاهی مدرن و فراگیر به عرصه سیاست افغانستان وارد شد.
تحلیل جامعهشناختی جبهه مقاومت ملی: رهبری احمد مسعود و ابعاد آن
احمد مسعود با تشکیل جبهه مقاومت ملی افغانستان، مقاومت دوم علیه طالبان را آغاز کرد. این جبهه نه تنها تداومدهنده راه پدرش است، بلکه به دنبال ایجاد تغییراتی بنیادین در ساختار قدرت و حکمرانی افغانستان میباشد. احمد مسعود از ایدههای پدر خود در مورد مدل سوئیسی برای روابط داخلی قدرت در افغانستان حمایت میکند و بر تمرکززدایی دولت از کابل به ولایتها تاکید دارد. این رویکرد، در کنار تلاش برای حفظ هویت ملی و فرهنگی افغانستان، نشاندهنده دیدگاه گسترده و استراتژیک او در برخورد با بحرانهای کشور است.
احمد مسعود، با شناخت عمیق از تاریخ و وضعیت کنونی افغانستان، توانسته است جبههای متشکل از نیروهای مقاومت و مخالفان طالبان را رهبری کند. او معتقد است که مقاومت تنها راه مقابله با طالبان و حفاظت از هویت و استقلال افغانستان است. همچنین، احمد مسعود به نقش زنان در مبارزه علیه طالبان اهمیت ویژهای میدهد و از آنها به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه افغانستان یاد میکند.
جبهه مقاومت ملی، تحت رهبری احمد مسعود، نه تنها به دنبال مقاومت نظامی است، بلکه سعی دارد با ایجاد اتحاد و همبستگی میان اقوام و گروههای مختلف، به یک قدرت سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار تبدیل شود. این جبهه همچنین تلاش میکند تا حمایت بینالمللی را برای مبارزه خود جلب کند و از این طریق، صدای مردم افغانستان را به جهانیان برساند.
احمد مسعود، با تاکید بر اهمیت وحدت و همبستگی در میان کشورهای حوزه تمدنی مشترک، از جمله ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان، به دنبال ایجاد ائتلافهایی است که بتواند قدرت و قوت افغانستان و منطقه را افزایش دهد. این دیدگاه، نه تنها به تقویت جبهه مقاومت ملی کمک میکند، بلکه میتواند به تثبیت صلح و ثبات در منطقه نیز منجر شود.
جبهه آزادی افغانستان: مبارزه مسلحانه علیه طالبان
جبهه آزادی افغانستان یکی از گروههای مقاومت مسلحانه علیه طالبان است که به طور فعال در مناطق مختلف کشور به مبارزه مسلحانه میپردازد. این جبهه معتقد است که تنها راه مقابله با طالبان، استفاده از نیروی نظامی است، زیرا طالبان هیچگاه به مذاکره و توافق سیاسی تن نخواهد داد. این گروه همچنین از جامعه جهانی خواسته است تا در مقابل طالبان موضع قاطعتری اتخاذ کنند و از مبارزه مردم افغانستان حمایت کنند.
شورای مقاومت ملی: صدای مخالفان در تبعید
شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان، که توسط رهبران سیاسی و نظامی پیشین افغانستان در تبعید تشکیل شده، یکی از اصلیترین نهادهایی است که به نمایندگی از مقاومت داخلی و خارجی علیه طالبان فعالیت میکند. این شورا با تأکید بر اهمیت مبارزه با طالبان و مخالفت با هرگونه مشروعیتبخشی به این گروه، تلاش کرده تا صدای مردم افغانستان را در سطح بینالمللی مطرح کند. اعلامیههای شورای مقاومت ملی، به ویژه در دومین سالگرد سقوط کابل، نشان از عزم جدی این شورا برای ادامه مبارزه تا آزادی افغانستان از تسلط طالبان دارد.
مقاومت زنان: نماد مبارزه برای حقوق و آزادی
در میان تمامی گروههای مقاوم، زنان افغانستان به عنوان یکی از نمادهای برجسته مبارزه در برابر طالبان شناخته میشوند. از زمانی که طالبان مجدداً به قدرت رسید، زنان افغان با شجاعت و پایداری به مقاومت در برابر قوانین و محدودیتهای سختگیرانه این گروه پرداختند. تظاهرات خیابانی، نافرمانی مدنی، و حتی نوشتن مقالات و بیانیهها، بخشی از این مقاومتها بوده است. مبارزه زنان افغان نه تنها برای حقوق خود، بلکه برای حفظ کرامت انسانی و آزادی در کشورشان است.
بخش سوم: چالشهای پیش روی مقاومت و جامعه جهانی
با گذشت سه سال از تسلط طالبان بر افغانستان، چالشهای بزرگی همچنان پیش روی مقاومت داخلی و جامعه جهانی قرار دارد. این چالشها نه تنها به آینده افغانستان، بلکه به امنیت و ثبات منطقهای و جهانی نیز تأثیرگذار خواهند بود.
۱. بحران انسانی و نیاز به کمکهای بینالمللی
یکی از بزرگترین چالشهای کنونی افغانستان، بحران انسانی گسترده است که به دلیل قطع کمکهای بینالمللی و فروپاشی اقتصادی به وجود آمده است. بیش از نیمی از جمعیت افغانستان با ناامنی غذایی مواجه هستند و زنان و کودکان بیشترین آسیب را از این بحران میبینند. جامعه جهانی باید راهکارهایی برای ارائه کمکهای انسانی به افغانستان پیدا کند، بدون اینکه این کمکها به مشروعیتبخشی به طالبان منجر شود.
نتیجهگیری
افغانستان در طی سه سال حاکمیت طالبان، دورهای پر از تاریکی و چالشهای عمیق را پشت سر گذاشته است؛ دورانی که بهنوعی نمایانگر فروپاشی نظامهای ملی، تخریب ساختارهای اجتماعی و تهدیدات جدی علیه هویت و استقلال این کشور بوده است. این وضعیت، نه تنها به افول ارزشها و دستاوردهای گذشته منجر شده، بلکه آیندهای مبهم و ناپایدار را برای ملت افغانستان رقم زده است. در این میان، جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود، با الهام از تاریخ پرافتخار مقاومتهای مردمی افغانستان و با تکیه بر استراتژیهای مدرن و نوآورانه، بهعنوان نمادی از امید و مقاومت در برابر نیروهای افراطی ظاهر شده است. این جبهه با تمرکز بر اتحاد و همبستگی ملی و با هدف جلب حمایتهای گسترده بینالمللی، در تلاش است تا نقشه راهی برای احیای افغانستانی مستقل، آزاد و با هویت ارائه دهد.
اما این مبارزه تنها در چارچوب مقاومت داخلی محدود نمیشود؛ بلکه آینده این تلاشها و سرنوشت نهایی افغانستان به شدت به واکنش و عملکرد جامعه جهانی بستگی دارد. در شرایطی که این کشور همچنان با بحرانهای پیچیده انسانی، اجتماعی و سیاسی دست و پنجه نرم میکند، جامعه بینالمللی وظیفه دارد با اتخاذ رویکردهای قاطعتر و ارائه حمایتهای گستردهتر، از مبارزات مردم افغانستان برای دستیابی به آزادی، عدالت و کرامت انسانی پشتیبانی کند. از سوی دیگر، نیاز به تلاشهای جهانی برای یافتن راهحلهای پایدار و کارآمد جهت رفع بحرانهای انسانی و سیاسی این کشور بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. بدون این نوع همکاری و حمایت بینالمللی، افغانستان همچنان در چرخهای از خشونت، نقض حقوق بشر و بحرانهای گسترده گرفتار خواهد ماند، و تلاشهای داخلی و خارجی برای نجات این کشور ممکن است به سرانجامی نرسد. تنها از طریق یک هماهنگی جامع و هدفمند بین نیروهای داخلی و بینالمللی است که میتوان امید به آیندهای بهتر برای افغانستان و منطقه داشت…
مراجع
۱) افغانستان سقوط کرد؛ چگونه و چرا طالبان اینگونه به قدرت رسید؟ | Best Iranian Persian Canadian news ads media magazine بهترین رسانه ایرانی کانادایی اخبار آگهی ایرانیان
۲) تأملی بر گفتههای احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان، در کنفرانس مسکو – خبرگزاری مقاومت
۳) سه سالگی سقوط افغانستان؛ روابط ایران و طالبان؟ | ایندیپندنت فارسی
۴) نگاهی به مبارزه «جبهه مقاومت ملی» به رهبری احمد مسعود | خبرگزاری شیعیان افغانستان | Afghanistan – Shia News Agency
۵) یک سال پس از تشکیل دولت طالبان، وضعیت افغانستان چگونه است؟ / روایتی ناگفته از دیدار وزیر طالبان با احمد مسعود در تهران ۲۰۲۲
۶) دو سالگی سقوط افغانستان؛ شورای مقاومت ملی خواستار تشکیل جبهه واحد علیه طالبان شد ۲۰۲۳



