استبداد و علم ستیزی؛ ملاهیبت الله و دستگاه استبدای‌اش چی می‌خواهند؟

نویسنده: عبدالله فرزان

در این نوشتار کوشش می‌شود در همراهی “عبدالرحمن کواکبی” نویسنده کتاب [ طبایع الاستبداد ] به سراغ مستبد غائب از حضور و علم ستیز ” ملاهیبت‌الله ” رفته و سیاست‌های علم ستیزانه این گروه به بررسی بگیریم.

در نخست بخاطر ابهام زدایی از واژه “استبداد” و علل “استبداد” برمبنای دیدگاه “کواکبی” اشارات مختصر صورت می‌گیرد.

در تعریف استبداد عبدالرحمن کواکبی گفته است: ” استبداد آنست که شخص در کاری که شایسته مشورت است به رای خود اکتفا نمایدد و در اصطلاح استبداد را صفت حکمرانی مطلق‌العنانی دانسته است، که شخص حاکم بدون ترس و حساب‌دهی در امورات شهروندان خود دخل و تصرف می‌نماید‌ و یا اینکه استبداد را تصرف کردن یک نفر یا جمعی است در حقی ملت و مردم، بدون ترس و بیم. یعنی اینکه هر حاکمی زمانی خود را از مواخذه و حسابدهی ملت بی نیاز دانست، جامعه لباس استبداد بر تن کرده است.”

کواکبی دو ویژگی را سبب کشاندن جامعه به استبداد و خیال راحتی شخص مستبد در امر حکمرانی‌اش دانسته است:

یکی، ملت نادان و ناآگاه و بی خبر از علوم و دوم را در اختیار داشتن لشکر سلاح بدست و خالی ذهن و تهی از فکر.

منشأ استبداد را نیز آن دانسته است که مستبد خود را مکلف نمی‌داند تا تصرفات و اعمال و کردارش را مطابق به قانون و خواست عمومی مردم، مطابق سازد و اما چرا شخص مستبد با شمشیر آخته به سراغ علوم می‌رود و یا اینکه سر سازگاری با علم ندارد؟

“کواکبی” نسبت شخص مستبد را با شهرواندن و یا مردم تحت سلطه‌ی حکمرانی‌اش، شبیه به شخص خیانت‌کاری می‌داند که وصی یا سرپرست یتیم‌ها باشد. و مادامی که یتیم‌ها به سن رشد و کمال عقلی نرسند، وصی در مال و اموال شان مطابق به امیال شخصی‌اش دخل و تصرف می‌نماید. یعنی این‌که مصلحت وصی خائن می‌طلبد تا یتیم‌ها هیچ‌گاهی به سن رشد و بلوغ نرسند. همین‌طور مصلحت و غرض حاکم مستبد نیست تا مردم و شهروندان کشورش به علم نور منور گردند.

و تا زمانی رعیت تحت سلطه‌ی مستبد، احمق و با لباس جهل آمیخته و در تاریکی‌های گمراه کننده صحرای نادانی سرگردان و حیران نباشند، برده ساختن، در بند کشاندن و ستم‌کاری بر آنان سهل نمی‌شود و مجالی به دوام حاکمیت استبدادی داده نمی‌شود. چون خاصیت علم واضح کننده‌ خیر و رسوا سازنده‌ شر و بدبختی است، که در نفس‌ها حرارت و در سرها غیرت تولید می‌کند.

به باور کواکبی مستبد را ترس از علوم لغت و به زبان‌آوری آن که در پس از زبان آوری‌اش حکمت شجاعت و غیرت انگیزی نباشد، نیست و همین‌طور آقای مستبد را از علوم دینی که متعلق به معاد ( آخرت‌گرایی محض ) است، بیم و واهمه نیست. چون می‌داند که این بخش علوم بر برای بی‌خبران ابلهی بار آورد و چراغ‌های روشنایی را خاموش نماید.

اما مستبد را ترس از علومی زندگانی است. علومی که سبب تحرک عقل و برانگیختن تفکر می شود. علوم که ایضاح کننده حق و تکلیف است.

بلی، علومی که اندام مستبد از ترس آن به لرزه می‌آید و خواب را از چشم‌اش می‌رباید، علوم زندگانی است. مانند : ” حکمت نظری، فلسفی عقلی، حقوق مردم، سیاست مدنی، تاریخ و خطابه های ادیبانه و بیدار کننده و غیره علومی که سبب زدودن ابرهای جهل و نادانی و طلوع آفتاب بیداری در جامعه گردد است.”

مستبد را ترس از علومی است که عقل‌ها را قوت تفکر و اندیشیدن بخشد و مردم را آگاهی دهد که انسان چیست و حقوق وی کدام است؟ آیا برده و مغبون است؟ و یا صاحب حقوق مدنی و سیاسی است، و از آزادی‌های اساسی برخوردار است؟

از این بخش علوم شخص مستبد به شدت ترس دارد و در راستای مصادره و بستن آن با تمام قوت می‌ایستد.

در پرتوی تشریح مطالب فوق شما به درک درست و حسابی تصامیم رژیم استبدادی طالبان پی می‌برید. می‌دانید که چرا ” مستبد غائب از چشم‌ها ” حکم مصادر علوم زندگانی را صادر کرده و چرا ترس از علوم انسانی عقل محور دارد. و چرایی سیاست مدرسه سازی و تدریس علوم معاد و بیزاری جستن از زندگی دنیایی را در دستگاه استبدادی این گروه به خوبی درک می کنید.

ملاهیبت‌الله می‌داند که با بازگشایی درب علوم انسانی و عقل محور و انتقادی، مجالی به حضور فکری این گروه در جامعه نمی‌ماند.

مستبد پرده نشین با در نظر داشت همین فهم و برداشت از علوم انتقادی در پی حذف آن از جامعه است، تا نسلی متملق که برده صفت به بار بیاید که به‌جز از سمع و طاعت کاری دیگری نداشته باشد. نسلی همانند گوسفند که قربانی آز و طمع قدرت خواهی‌اش گردد. چنان‌که یکی از اصول اصلی و کلیدی این گروه را ” سمع و طاعت ” در همه سطوح تشکیلاتی و اداری شان تشکیل می‌دهد.

ملا هیبت الله با روح مشحون استبدادی خود در آخرین مورد دستور جمع‌آوری کتاب‌های را که حاوی مطالب بیدار کننده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود، داد. کتاب‌های که از لحاظ فکری پادزهری برای مسمومیت فکری این گروه است. مسمومیتی که ملاهیبت‌الله و دستگاه استبدادی‌اش با قوت تمام در پی فراگیری آن است.

در جمع بندی می‌شود گفت که علم ستیزی و دشمنی ملاهیبت‌الله و گروهک همدست‌اش با علوم زندگانی همانند: حکمت نظری، فلسفی عقلی، حقوق مردم، سیاست مدنی، تاریخ و خطابه‌های ادیبانه و بیدار کننده و غیره علومی که سبب زدودن ابرهای جهل و نادانی و طلوع آفتاب بیداری در جامعه گردد، اینست که این گروه درپی به بار آوردن ملتی با شاخص‌های عوامانه و عوام گرایانه در افغانستان اند.

این گروه درپی برده سازی و استخفاف مردم افغانستان اند، و راه برده سازی را در دشمنی با علومی می‌داند که عقل را وسعت و زبان را جرأت انتقادی و ذهن را آگاهی می‌بخشد.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=10057

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار