عبدالشکور پغمانی، عضو قطعات نظامی طالبان است که که در گفتگوی خودمانی حرف دلش را در میان گذاشت؛ میگوید که دانشجو بود. پدرش بیکار است و دو برادرش در ایران و بیکار بودند و او به مشکلات فراوان و مراجعههای مکرر واسطه بازی به خاطر پیدا کردن لقمهای نان به عنوان مجاهد طالبان در یکی از قطعات نظامی تعیین شد و شرایط بد در کشور او را ناگزیرش ساخته تا به طالب بپیوندد، اما قلب و ذهنش با طالب نیست.
پغمانی میگوید مجبور است اکت وفاداری به طالب را کند و نعرههای طالب را بشنود و تصاویر کلانهای طالب را در فیسبوک استوری نماید، اما همهاش جعلی است و اگر فرصت را بیابد اولین نفر که به سوی طالبان آتش میگشاید او خواهد بود.
او هنوز باور دارد که طالب قاتل هزاران انسان بیگناه در کشور است. تعصب و بی عدالتی در ترفیعات نظامی وجود دارد و تعیینات کلیدی و ترفیعات مربوط به یک قوم خاص است و این نظام ثبات ندارد.
او گفت که حاضر نیست به این رژیم غیر مشروع که رهبر و امیر معلوم نیست، مردم جایگاه ندارند قربانی دهد، از حملات چریکی هراس دارد و کوشش میکند از رنجر و لباس نظامی استفاده نکند و نگهداری جان هم فرض است و در صورت تداوم حملات چریکی و وخامت بیشتر اوضاع صف طالبان را رها کرده، مسیر دیگری را در پیش خواهد گرفت.