اخیرا مولوی کبیر، معاون رئیس الوزرا طالبان با بی باکی و چشم سفیدی کرنیل امام دوم در کندهار را با پیامبر بزرگ اسلام مقایسه نموده است. قصه امیرالمومنین خیالی طالبان مستلزم بررسی و موشگافی تاریخی است. دو ونیم سال قبل طالبان بار دیگر با یک معامله سیاسی با آمریکا و تبانی حلقات داخلی به قدرت برگشتند و امارت مخوف و تروریستی شانرا به گردههای یتیمان و بیوه زنان کشور برپا کردند. از آنجاییکه دستهای استخباراتی در پشت این جریان مزدور قرار داشت از همان ابتدای تشکیل آن در قندهار استخبارات پاکستان شخصی را به نام ملا عمر، به عنوان امیر المومنین این گروه منصوب کرد که نام و هویت اصلی آن محمد عمر نبود و یک نام استخباراتی برایش گذاشته شد که مراد از عمر آورنده عدل و انصاف در جامعه اسلامی بود. در آن زمان گرداننده اصلی پشت صحنه و تصمیم گیر طالبان شخصی به نام سلطان امیر ترار مشهور به کرنیل امام پنجابی عضو استخبارات پاکستان سمت جنرال قونسل پاکستان در کندهار را داشت. کرنیل امام، در مصاحبه مفصلاش با جیو نیوز، پاکستان در سال ۲۰۰۹ به وضوح میگوید که ملا عمر، ملا ربانی، ملا رازق و کادر رهبری طالبان شاگردان من بودند و چگونه جریان به نام طالب در دستان او و سازمانش قرار داشت. کرنیل امام، در کتابش “روایت جهاد” در افغانستان می نویسد که عمر شایستگی رهبری را نداشت اما در نتیجه وساطت و تلاشهای او دیگران قناعت کردند و عمر به حیث رهبر طالبان اعلام شد. کرنیل امام همچنان مینویسد که محمد عمر بچه باز بود و پس از اینکه بچهاش در یک درگیری در کندهار کشته شد، بر سر جنازه او زار زار میگریست .فرهنگ زشت بچهبازی و نگهداری بچه میراث ملا عمر جاهل و جنایت کار است که امروز به شور و شوق از سوی نیروهای وفادار او دنبال میشود. کرنیل امام که دیگر از نظر استخباراتی کارآمد نبود و گاه گاهی راز و رمزهای گذشته را فاش میکرد در سال ۲۰۱۱ ظاهرا به دست تیتیپی افتاد و این گروه کرنیل امام، را در وزیرستان سربریدند. بدون شک طالبان در بیست سال گذشته در دامان پاکستان دو باره پرورش داده شدند و به قدرت برگشت داده شدند و حالا شخصی به نام هیبت الله، ادعای امیر المومنین و رهبری طالبان را دارد. استخبارات کارهای زیادی میتواند کند، کودها و بازیهای عجیب استخباراتی شکل دهد. هیبت الله یک کود استخباراتی است و هیچ نشانه و علامهی مبنی بر موجودیت شخصی به نام هیبت الله، وجود ندارد. سفارتها و مراجع دیپلوماتیک منطقه و اروپایی در کابل در پیام ها و مکاتبات با پایتختهای شان با شک و تردید نگریسته واژه هیبت الله، به اصطلاح رهبر طالبان را مینویسند. در کندهار شما وقتی هیبت الله، بگویید مردم خنده بلند میکنند و به دیده شک و تردید مینگرند. همان طوریکه سی سال پیش کرنیل امام، گرداننده اصلی سیاست داخلی و خارجی طالبان بود؛ حالا نیز مسلم است که کسی به نام هیبت الله، که وجود خارجی ندارد و یک کرنیل امام دیگر پنجابی در کندهار و کویته طالبان را رهبری میکند. شماری از اعضای طالبان دور نخست میگویند که ما قصههای فرد به نام ملا عمر را شنیده بودیم و در عین حال معلوم بود که رهبر بعدی طالبان نیز اختر منصور بود که در دور نخست سیطره این گروه وزیر هوانوردی بود و در شمال دستگیر شد؛ اما باور مان نمیشود که شخصی به نام هیبت الله، وجود داشته باشد. اسناد و نشانههای دال بر موجودیت شخصی به نام هیبت الله، در رهبری طالبان دور اول و در تشکیلات بیست سال اخیر این گروه وجود ندارد و به یک بارهگی این نام استخباراتی بالا کشیده شد. چرا هیبت الله، تصویرش را به مردم نمی دهد، برای اینکه تشت رسوایی جریان و گروه تروریستی طالب به زمین میخورد و چهره و تصویر کود استخباراتی نمایان میگردد که هیبت الله، نیست و یک امام کرنیل پنجانی نشسته است به همین دلیل رهبری طالبان پشتون، میدانند که قصه رهبر چیست، از کجا آب می خورند، رهبر اصلی شان کیست و در کجا نشسته است. برخی طالبان نادان و خوش باور تاجیک و اوزبیک و در مجموع غیر پشتون که احساسات و عواطف شان بر عقل و منطق شان چربی میکند، میگویند که پدر و مادر مان را بد و زشت بگویید؛ اما در مورد امیر المومنین مان چیزی نگویید و آنها بیست سال بعد پس از سقوط این رژیم ظالم به عقل أمده پی خواهند بردکه نام هیبت الله یک کود استخباراتی بود. این مفیدهای احمق که به یک امیر المومنین خیالی و مرموز دل بسته اند، سوالی ساده از خود بپرسند که آیا مردم چهارده صد سال پیش بدون دیدن چهره مبارک پیامبر اسلام به او بیعت کردند در حالی که پیامبر در میان مردم بود،سیرت و صورت او به همگان واضح بود. چنانچه ده سال پس از سقوط طالبان کرنیل امام از راز و رمزهای طالبان پرده افگند؛ چند سال بعد یک جنرال و کرنیل بازنشسته دیگری پاکستانی نیز از تحولات کندهار و هیبت الله نیز افشاگری خواهد کرد که چگونه یک کود استخباراتی را به عنوان امیر المومنین تحمیل کردند و گرداننده اصلی کشور آیاسآی بود. جنجال ها و بگومگوهای طالبان و مقامات پاکستانی جنگ زرگری برای معرفی طالب به عنوان یک جریان مستقل است، در حالی که همه چیز افغانستان در دست پاکستان است. از آدرس کود استخباراتی به متقی، یعقوب، ملا برادر و سراج حقانی در کابل گفته میشود که در برابر پاکستان چگونه و با چه لحنی موضع گیری کنند.