با قدرت گرفتنِ دوباره طالبان در افغانستان، مخاوف مربوط به حقوق زنان و دختران در این کشور بیشتر شدهاست. طالبان بهطور کلی بهعنوان یک گروه تندرو اسلامی متشدد شناخته میشوند که دارای یک دیدگاه محافظهکارانه نسبت به نقش و حقوق زنان است. در این یادداشت، به تجربه آپارتاید جنسیتی زیر حاکمیت طالبان در افغانستان پرداختهام.
محدودیتهای تحصیلی برای زنان: یکی از اولین اقدامات طالبان پس از انتقال قدرت، محدود کردن دسترسی زنان به آموزش و تحصیل بود. زنان و دختران اجازه ادامه تحصیل در مکاتب و دانشگاهها را ندارند و مجوز رفتن به مکانهایهای آکادمیک از آنها گرفته شدهاست.
محدودیتهای کاری برای زنان: طالبان محدودیتهای را نیز برای حضور زنان در بازارِ کار با توجیهات و باورهای مذهبی اعلام کردهاند و به نوعی برای محدود ساختن فضای زندگی آنان در اجتماع خط و سرک کشیدهاند. این محدودیتها باعث شده تا زنان در بسیاری از حوزههای مهم اقتصادی و اجتماعی به تعداد قابل توجهی محروم شوند.
تهدیدات روی ارتباطات زنان: طالبان برای زنان محدودیتهایی برای حضور در فضای عمومی و برقراری ارتباط با مردان اعمال کردهاست. مثلاً: «در تصویباتی که در برخی مناطق اعلام شدهاست، از زنان خواسته شده که با برنامهریزی بیشتر و فقط با همجنسانِ خود ارتباط برقرار کنند.
تجریم کارهای زنان: طالبان اقداماتی انجام دادهاند که در آنها کارهای زنان تجریم شده و تنها کارهای خانهگی و مربوط به مراقبت از خانه برای زنان مجاز شدهاست. این اقدام منجر به بیکاری و نابودی اقتصادی بسیاری از زنان شدهاست.
نقض حقوق بشر: این تدابیر طالبان، بیپایه و بیاساس از نظر حقوق بشر محسوب میشود و با توجه به نقض حقوقِ انسانی زنان، از جمله حقوق تحصیل، به کار امر میکنند. بهطور خلاصه، آپارتاید جنسیتی تحت حاکمیت طالبان در افغانستان، به زنان و دختران این کشور محدودیتهای شدیدی در زندگی روزمره و تحقق اهداف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنها اعمال میکند. این وضعیت باعث نگرانیهای بسیاری از جامعه بینالمللی شده و فرصتهای توسعه و پیشرفت برای زنان و دختران افغانستان را بهشدت محدود کردهاست.
بنا بر این شناختن طالبان به عنوان ناقض حقوق بشر و آپارتاید جنسیتی در افغانستان یک مسئله پیچیدهاست که به عوامل مختلفی برمیگردد:
سیاست: شناختن یک گروه یا حکومت به عنوان ناقض حقوق بشر و آپارتاید جنسیتی معمولاً نیازمند تصمیمات سیاسی قوی است. در بعضی موارد، کشورها یا سازمانهای بینالمللی ممکن است از اعلامِ چنین توصیفاتی بهدلایل مختلف چون: «مسائل دیپلماتیک، اقتصادی، یا سیاسی پرهیز کنند.»
امکانات اطلاعاتی: بررسی و ارزیابی وضعیت حقوق بشر و آپارتاید جنسیتی نیازمند دسترسی به اطلاعات و دادههای قابل اعتماد است. در مواردیکه دسترسی به منابع اطلاعاتی محدود است یا وضعیتی پیچیدهی دارد، شناختن یک نظام به عنوان ناقض حقوق بشر ممکن است دشوار باشد.
ارتباطات بینالمللی: رفتار کشورها و سازمانهای بینالمللی در برابر یک حکومت یا گروه معین ممکن است تحت تأثیر روابط بینالمللی و اقتصادی قرار گیرد. برخی کشورها ممکن است از اعلام توصیفاتی که ممکن است منجر به تشدیدِ تنشهای بینالمللی شود، پرهیز کنند.
توانایی تدارکاتی: پیگیری مسائل حقوق بشر و آپارتاید جنسیتی نیازمند منابع مالی، سیاسی و انسانی است. برخی سازمانها یا کشورها ممکن است بهدلیل محدودیتهای توانایی تدارکاتی، قادر به پیگیری و پشتیبانی از این مسائل نباشند.
در نهایت، شناختن یک حکومت یا گروه به عنوان ناقض حقوق بشر و آپارتاید جنسیتی یک فرآیند زمانبر و پیچیدهاست و به فراهمبودن شرایط مختلفی مرتبط با سیاست، اطلاعات، روابط بینالمللی و توانایی تدارکاتی بستهگی دارد.