اظهارات مولوی جمعه خان فاتح، ولسوال گروه طالبان در نسی بدخشان، که حاضر است حتی نزدیکترین اعضای خانواده خود را در صورت مخالفت با رژیم این گروه بکشد، انعکاسی تکاندهنده از ایدئولوژی خشونتمحوری است که گروه طالبان بر آن استوار اند. این سخنان به ما یک تصویر بیپرده از چهره واقعی طالبان میدهد؛ نظامی که بر پایه نفی هرگونه مخالفت و اولویت دادن به یک برداشت افراطی از قدرت بنا شده است. در این ساختار، حتی اصول پایهای انسانی مانند روابط خانوادگی قربانی ایدئولوژی خشک و خشن میشود.
چنین رویکردی، ریشه در نوعی اقتدارگرایی افراطی دارد که در آن قدرت سیاسی بهعنوان یک «ارزش مقدس» تلقی میشود و حفظ آن، هرگونه وسیلهای را توجیه میکند. مولوی فاتح با بیانی سرد و قاطع، خشونت را به بالاترین سطح ممکن رسانده و آن را از یک ابزار حکومتی به یک اصل اخلاقی تبدیل کرده است. این بیان آشکار از بیرحمی، تجسمی از نظام فکری گروه طالبان است که در آن هیچگونه تعاملی با مخالفان، حتی در سطح انسانی، پذیرفته نیست. در چنین فضایی، هرگونه مخالفت به منزله تهدیدی برای بقای ایدئولوژی و نظام تعبیر میشود که تنها پاسخ آن، نابودی مخالفان است.
این نوع تفکر، اما تنها محدود به یک ولسوال یا مقام محلی نیست؛ بلکه به نظر میرسد بهطور سیستماتیک در سراسر ساختار گروه طالبان جریان دارد. اظهارات مولوی فاتح در کنار گزارشهای مکرر از کشتارهای بیرویه، شکنجههای صحرایی و اعدامهای غیرقانونی در بدخشان و دیگر نقاط افغانستان، حکایت از این دارد که گروه طالبان از خشونت نهتنها بهعنوان ابزاری برای سرکوب، بلکه بهعنوان روشی برای تثبیت هژمونی خود استفاده میکنند.
پیامدهای چنین رویکردی عمیق و چندلایه است. در سطح فردی، جامعهای که در آن حتی یک ولسوال میتواند به چنین بیرحمی آشکاری افتخار کند، از هرگونه پیوند عاطفی و انسانی محروم میشود. در سطح اجتماعی، این رفتارها باعث گسترش ترس، بیاعتمادی و ازهمگسیختگی جامعه میشود. مردم در چنین فضایی بهجای همکاری برای ساختن آینده، تنها به فکر بقای فردی خود هستند. این وضعیت بهویژه در مناطقی مانند بدخشان، که گروه طالبان با غارت منابع طبیعی و باجگیری مستقیم از مردم حکومت میکنند، شدیدتر است.
از سوی دیگر، این سرکوب شدید، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت باعث تثبیت قدرت طالبان شود، اما در بلندمدت زمینهساز انفجار اجتماعی است. خشونت بیحد و حصر، مقاومتهای خاموش و آشکار را تقویت میکند. اظهاراتی مانند آنچه مولوی فاتح بیان کرده است، در واقع آتشی زیر خاکستر را شعلهورتر میکند، زیرا نشان میدهد که گروه طالبان تنها به فکر تحمیل قدرت خود هستند و هیچ راهی برای گفتوگو، اصلاح یا مدارا باقی نمیگذارند.
در این میان، جامعه جهانی نیز نمیتواند بیتفاوت بماند. گروه طالبان با چنین رفتاری، نهتنها مردم افغانستان را در معرض یک بحران بیپایان قرار میدهند، بلکه خطر بیثباتی منطقهای را نیز افزایش میدهند. عدم اقدام جدی در برابر این ایدئولوژی افراطی، ممکن است به تقویت آن در دیگر نقاط جهان منجر شود. از اینرو، واکنش هماهنگ و قاطع جامعه بینالمللی، همراه با حمایت از مقاومتهای داخلی، ضروری به نظر میرسد.
اظهارات مولوی فاتح یک هشدار جدی است؛ هشداری که نباید تنها بهعنوان کلماتی تهدیدآمیز نادیده گرفته شود. این سخنان نشاندهنده ماهیت رژیمی است که برای حفظ قدرت خود، حتی پایههای انسانیترین ارزشها را قربانی میکند. اگر این رفتارها ادامه یابد، آینده افغانستان بهطور فزایندهای تاریکتر خواهد شد و سرنوشت میلیونها انسان بیگناه زیر سایه سنگین ترس و خشونت دفن خواهد شد.