سخنان اخیر هیبتالله آخوندزاده، رهبر گروه طالبان، که هرگونه تعامل با جامعه جهانی را رد کرده و تأکید نموده است حتی تحت تهدید سلاح اتمی نیز حاضر به پذیرش خواستههای بینالمللی نخواهد شد، نشاندهنده تعصب کور و جاهطلبی بیپایان این گروه است. چنین اظهاراتی، که با لحن تهدیدآمیز و انکار واقعیتهای عینی همراه است، بار دیگر بر ماهیت غیرقابل اصلاح و ضدیت کامل گروه طالبان با ارزشهای جهانی و انسانی تأکید میکند. این گروه که در تمام مدت سلطه خود بر افغانستان، سرکوب، انزوا و تاریکی را بر مردم تحمیل کرده، اکنون با استفاده از ادبیات بهظاهر مقتدرانه، تنها به دنبال حفظ رژیم عقبمانده و غیرمشروع خود است.
اظهارات او مبنی بر عدم نیاز به جامعه جهانی و مشورتهای بینالمللی، تلاشی مذبوحانه برای انکار وابستگی این گروه به اقتصاد سیاه و قاچاق است. رژیم گروه طالبان که از زمان تسلط دوباره بر افغانستان در سال ۲۰۲۱ هیچگونه مشروعیتی در میان مردم یا در سطح جهانی کسب نکرده، اکنون با شعارهای میانخالی و ادعاهای بیپایه بهدنبال توجیه ناکامیهای داخلی و خارجی خود است. اما واقعیت این است که چنین اظهاراتی نه از روی اقتدار، بلکه از ترس فروپاشی نظامی است که بر پایه زور و ترس بنا شده است.
این گروه که بهدلیل حمایت از تروریسم بینالمللی و روابط نزدیک با گروههایی چون القاعده و تحریک طالبان پاکستان شهرت دارد، همچنان امنیت منطقهای و جهانی را تهدید میکند. اصرار رژیم گروه طالبان بر این سیاستها، نهتنها کشورهای همسایه مانند پاکستان، ایران، چین و روسیه را در معرض تهدید قرار داده، بلکه خطر گسترش بیثباتی و خشونت را در سراسر منطقه افزایش میدهد. طالبان بهوضوح نشان دادهاند که نهتنها حاضر به ترک روابط خود با تروریسم نیستند، بلکه از این ارتباطات بهعنوان ابزاری برای تقویت موقعیت داخلی و منطقهای خود استفاده میکنند.
در بعد داخلی، بسته نگهداشتن دروازههای مکاتب بهروی دختران و محروم کردن زنان از حق تحصیل و کار، سیاستی آشکار برای سرکوب نیمی از جمعیت افغانستان است. این اقدامات گروه طالبان نهتنها زنان را از مشارکت در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی محروم میکند، بلکه باعث میشود جامعهای بیسواد و وابسته بهوجود آید که توان مقاومت در برابر بحرانهای داخلی و خارجی را نداشته باشد. این رژیم با این سیاستها، آگاهانه جامعهای فقیر، سرکوبشده و بدون آینده را برای مردم افغانستان طراحی کرده است.
هیبتالله آخوندزاده با حمله به مکاتب و متهم کردن آنها به “تخریب اخلاق جامعه”، بار دیگر نشان داد که طالبان از هرگونه پیشرفت و آگاهی در جامعه وحشت دارند. سیاست حذف آموزش مدرن و جایگزینی آن با مدارس دینی افراطی، نهتنها گامی برای تقویت ایدئولوژی متحجرانه این گروه است، بلکه تلاش مستقیم برای نابودی آگاهی و خنثیسازی توان فکری مردم افغانستان بهشمار میرود. در حقیقت، رژیم گروه طالبان با این سیاستها، نسلهای آینده را از حق آموزش و پیشرفت محروم کرده و افغانستان را به ورطهای از جهل و انزوا میکشاند.
اظهارات هبتالله در مورد مدارس دینی و دشمنی با مکاتب، نمایانگر هراسی عمیق از تغییر و آگاهی است. گروه طالبان بهخوبی میداند که آموزش مدرن و تفکر انتقادی میتوانند پایههای رژیم سرکوبگر آنها را متزلزل کنند. از این رو، این گروه با تمام توان در تلاش است تا هرگونه شکوفایی فکری یا تغییر اجتماعی را سرکوب کند. در حقیقت، دشمنی گروه طالبان با آموزش، دشمنی با آزادی، پیشرفت و کرامت انسانی است.
جهان نیز باید این واقعیت را بپذیرد که گروه طالبان هرگز اصلاحپذیر نبوده و نخواهد بود. این گروه که بر پایه ترور و وحشت بنا شده است، هیچ تمایلی به پذیرش قواعد بینالمللی یا رعایت حقوق انسانی ندارد. اظهارات اخیر هبتالله بار دیگر اثبات کرد که تنها زبانی که این گروه میفهمد، زبان فشار و قاطعیت است. کشورهای جهان و منطقه باید از هرگونه تعامل یا مشروعیتبخشی به این رژیم خودداری کرده و از ابزارهایی نظیر تحریمهای هدفمند، تقویت جبهه مقاومت و حمایت از جامعه مدنی افغانستان برای مقابله با این گروه استفاده کنند. همچنین، کشورهای منطقه باید دریابند که حمایت پنهان یا آشکار از رژیم طالبان، امنیت و ثبات خود آنها را نیز تهدید خواهد کرد.
مسیر فعلی گروه طالبان، مسیری است که افغانستان را بهسوی نابودی کامل سوق میدهد. این رژیم، با سیاستهای واپسگرایانه و ضدانسانی خود، هر روز بیش از پیش مشروعیت و حمایت مردمی را از دست میدهد. آنچه اکنون اهمیت دارد، اتحاد جهانی برای فشار به این گروه و جلوگیری از تداوم رنج و سرکوب مردم افغانستان است. افغانستان شایسته حکمرانیای بر پایه آزادی، عدالت و کرامت انسانی است، نه رژیمی که بر پایه جهل، تعصب و سرکوب بنا شده باشد.