در سیاست، بهندرت به کسی شانس دوم داده میشود. در میان رؤسای جمهور آمریکا نیز تنها یک بار پیش از ترامپ، این فرصت در اواخر قرن نوزدهم برای گروور کلولند پیش آمد که توانست دو دوره غیرمتوالی، ریاستجمهوری این کشور را در اختیار داشته باشد.
اینبار به ترامپ نیز فرصتی پیش آمده است تا درباره اشتباهات گذشته در مورد افغانستان تأمل کرده و از آنها درس بگیرد تا در آینده تصمیمات بهتری اتخاذ کند. خروج بینظم و آشفته از افغانستان در آگوست ۲۰۲۱ لکهای سیاه بر پیشانی ایالات متحده بر جای گذاشت. این روند نباید به این شکل خاتمه مییافت. هرچند رئیسجمهور جو بایدن بیشترین مسئولیت را بر عهده دارد، اما نمیتوان نقش دولت اول ترامپ را در این ماجرا نادیده گرفت.
در فوریه ۲۰۲۰، ترامپ با طالبان به توافقی رسید که بر اساس آن، تاریخ خروج تدریجی نیروهای آمریکایی تا مه ۲۰۲۱ تعیین شد. این توافق آغاز فروپاشی دولت افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت بود. ترامپ حتی گزینه دعوت از رهبران طالبان به کمپ دیوید را مطرح کرد، اگرچه مشاورانش عاقلانه او را از این تصمیم منصرف کردند. باوجوداین اشتباهات، یک موضوع ترامپ و بایدن را متحد میکند: تمایل آنها برای خروج از افغانستان بدون توجه به عواقب آن. توافق دولت ترامپ، زمینه را برای فاجعهای که در دوران بایدن به وقوع پیوست، فراهم کرد.
اکنون ترامپ، در صورت کسب دور دوم ریاستجمهوری، این فرصت را خواهد داشت تا مسیر خود را اصلاح کند، از گذشته درس بگیرد و با تدبیر بیشتری در موضوع افغانستان عمل کند.
از زمان تسلط طالبان در سال ۲۰۲۱، افغانستان در بحرانی شدید اقتصادی و انسانی فرو رفته است. زنان و دختران از کار و تحصیل منع شده و از جامعه طرد گشتهاند. این کشور به کانونی امن برای تروریسم بینالمللی تبدیل شده است. القاعده حضور خود را احیا کرده و داعش نیز با سوءاستفاده از خلأ امنیتی به جا مانده از طالبان، فعالیتهایش را گسترش داده است.
با روی کار آمدن افراد جدید در دولت ترامپ، امکان ارزیابی و اصلاح آنچه در گذشته رخ داده است وجود دارد. نامزدی مایک والتز، نماینده کنگره فلوریدا، بهعنوان مشاور امنیت ملی، نشانهای از تغییر احتمالی است. والتز، افسر سابق نیروهای ویژه ایالات متحده، کسی است که چندین بار به افغانستان سفر کرده و یکی از سرسختترین منتقدان عقبنشینی بایدن بوده است. او رابطهای عمیق با جبهه مقاومت ملی افغانستان، به رهبری احمد مسعود، دارد و از چالشهای تروریسم ناشی از افغانستان تحت کنترل طالبان آگاه است.
دولت ترامپ این فرصت را دارد تا دوباره با نیروهای ضد طالبان همسو شود و بر منافع امنیت ملی ایالات متحده تأکید بیشتری داشته باشد.
بهعنوان نخستین گام، دولت ترامپ باید روابط رسمی خود را با احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان، تأمین کند؛ زیرا این جبهه برجستهترین و قویترین نیروی ضد طالبان به شمار میآید. دولت بایدن ظرفیت موجود در این جبهه را نادیده گرفته است، اما اکنون ایالات متحده باید برای اصلاح این وضعیت اقدام کرده و از نزدیک با این جبهه در ارتباط باشد.
برای برقراری ارتباط نزدیک با احمد مسعود و یارانش، ایالات متحده باید به انتقال نمایندگی دیپلماتیک خود از قطر به تاجیکستان فکر کند؛ جایی که پس از تسلط طالبان بر کابل، جبهه مقاومت ملی نخستین دفتر سیاسی خود را ایجاد کرد. در حالی که قطر نقش کلیدی در مذاکرات طالبان داشته است، انتقال نمایندگی به تاجیکستان، دیپلماتهای آمریکایی را هم به افغانستان و هم به جبهه مقاومت ملی نزدیکتر میکند. این اقدام همچنین نشاندهنده یک استراتژی گستردهتر در آسیای مرکزی برای اولویت دادن به ثبات بلندمدت و همکاری ضدتروریسم است.
یکی دیگر از حوزههای کلیدی، روند وین است؛ مجموعهای از نشستهای منظم گروههای ضد طالبان به رهبری جبهه مقاومت ملی که ایالات متحده تاکنون نتوانسته است با آن تعامل داشته باشد. دولت ترامپ باید با فرستادن یک نماینده بلندپایه به نشست بعدی، این رویکرد را تغییر دهد.
ایالات متحده همچنین باید روشهایی را بررسی کند که از طریق آن جبهه مقاومت ملی میتواند اهداف مبارزه با تروریسم را در افغانستان پیش ببرد. نه ایالات متحده و نه متحدانش تاکنون برای توسعه روابط با این جبهه سرمایهگذاری کافی نکردهاند.
جبهه مقاومت ملی میتواند یک شریک ارزشمند برای آمریکا باشد. تقویت روابط با این جبهه میتواند مزایای عملیاتی، بهویژه در مبارزه با القاعده و داعش، به همراه داشته باشد.
یکی از اقدامات درست دولت بایدن، عدم به رسمیت شناختن طالبان بهعنوان دولت قانونی افغانستان است. طالبان بهشدت به دنبال مشروعیت بینالمللی هستند و ایالات متحده بهدرستی از آن جلوگیری کرده است. ترامپ باید این سیاست را ادامه دهد، اما به شکلی تهاجمیتر؛ از جمله مسدود کردن هرگونه کمک مالی بالقوه از منابع ایالات متحده که ممکن است به نفع طالبان باشد و تشدید تحریمها علیه این گروه.
تاریخ نشان داده است که افغانستان آنقدر مهم است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. اگرچه بعید است که نیروهای آمریکایی در آینده نزدیک به این کشور بازگردند، اما قبل از ۱۱ سپتامبر نیز هیچکس مداخله آمریکا در افغانستان را پیشبینی نمیکرد. در چنین شرایطی، رابطه با جبهه مقاومت ملی میتواند به ایالات متحده یک متحد محلی قابلاعتماد و یک بیمهنامه ارزشمند برای آینده ارائه دهد.
دور دوم ریاستجمهوری ترامپ فرصتی بینظیر برای اصلاح اشتباهات گذشته و دنبال کردن یک استراتژی منسجمتر و مؤثرتر در افغانستان است. اکنون زمان آن رسیده است که از عقبنشینی پر هرجومرج سال ۲۰۲۱ عبور کرده و زمینه را برای افغانستانی باثباتتر و امنتر در آینده فراهم کنیم.
مطلب فوق ترجمه یاداشت لوک کافی، مشاور پیشین وزارت دفاع بریتانیا و کهنه سرباز امریکاییست که از سوی “عربنیوز” نشر شده است.