جوامع انسانی به سادگی بهوجود نمیآید، بلکه در اثر ایثارگری، ایستادگی و همبستگی سربازان با روحیه شکل میگیرد. وقایع تاریخی به صراحت نشان میدهد که سربازان در ساخت جامعه و در تاریخ پربار آن تا چهحد نقش آفرینی میکنند.
سرباز یعنی ایثار و سربلندی یک ملت که ضامن نجات و عروج آن در تمام آز مونها است. نظم دنیای امروز و پیشرفتهایکه در آن صورت میگیرد، پیش از همه مرهون و مدیون سربازان آگاه و تعلیم یافته است. آنها میدانند چگونه تاریخ بسازند و در کجا ایستادگی کنند و چی رسالت بزرگی را بر دوش بکشند و برای چی اهداف و برای چی مرامی مبارزه کنند، خوشبختانه که سربازان واقعی مردم افغانستان در میدان کارزار شجاع و ایثارگر اند و این هیچ دشمن نمیهراسند، این خصوصیات شان را به تایخ و مردمشان ثابت کردند. تنها چیزی که میان سربازان ما کم به نظر میرسید، تخصص و تعلیم بود، اگر دو عنصر علم و شجاعت با هم آمیخته میشد امروز سربازان افغانستان در صدر جدول نظامیان دنیا قرار میگرفتند.
سرباز کسی است که تنها به خانوادش متعلق نیست، بلکه مربوط همه جامعه است. برای یک سرباز نه یک خانواده؛ بلکه یک ملت به آن می بالد و دست به دعا میشود و برایشان افتخار میکند.
با کمال تاسف در زمان جمهوریت سردمداران قدرت از سربازان کشور مانند چوب سوخت استفاده کردند و این سربازان در تامین امنیت بسیاری از این سردمداران از جان مایه گذاشتند، ولی روزی رسید که رهبران فرار کردند و پشت سربازان وطن را خالی کردند که امروز سربازان و نظامیان سابق افغانستان شاقهترین کارها را با صدها مشقت و دشواری انجام میدهند و بارها مورد اهانت و گستاخی قرار میگیرند.
بیش از دوسال هفت ماه میشود تمام مردم افغانستان به خصوص سربازان نیروهای امنیتی در زیر چنگال طالبان همه روزه شکنجه زندانی و تیرباران میشوند و شماری بیشتر شان به کشورهای همسایه ایران، پاکستان و شماری هم به اروپا و امریکا رفتند که امروز شاقهترین کارها را انجام میدهند و منحیث یک کارگر بیوطن از این سربازان که تمام عمر خود را فدای مردم خود کردند استفاده میشود و تعداد دیگرشان هم در زیر شکنجه در زندانهای گروه طالبان جان میدهند.
من به عنوان کسی که چند سالی در قطار سربازان کشورم وظیفه حراست از وطن را به دوش داشتم، یکبار دیگر در کنار جبهه مقاومت ملی و جبهات دیگر که در برابر طالبان میجنگند متحد میایستم و بالای همقطاران و سر بازان کشور صدا میزنیم که دشمن مشترک مردم و سرزمین خویش را نابود کنیم تا مردم ما از زیر یوغ اسارت گروه طالبان رهایی یابند.
زماناش است که برخیزیم بدون تعصب در برابر ظلم بیعدالتی طالب ایستاد شویم و نگذاریم که وضعیت وطن و سربازان از این بدتر شود.
بناً رسالت دینی وجدانی و اسلامی ما سربازان است که در جبههات ضد طالبانی به نفع خود و مردم خویش برزمیم و خواست مهرههای سوخته غرب زده را که بیایند به سرنوشت ما مسلط شوند محال و جنون کنیم.
ما سرنوشت مان را نباید به دیگران تحویل بدهم خودمان پیرامون آینده نقش بازی کنیم و وظیفه مان را در برابر وطن ادا نمایم.