زن و آزادی؛ در سایه‌ی محدودیت‌ها

نویسنده:  رهنورد کلانتر

دیدگاه، تجربه من و همه زنان افغانستانی در مورد آزادی در شرایط کنونی، می‌تواند بسیار پیچیده و چندبعدی باشد. برای من و بقیه زنان افغانستانی، آزادی همیشه مفهومی پیچیده بوده است که تحت تأثیر فرهنگ، تاریخ و سیاست‌های مختلف قرار داشته و دارد. در گذشته و به‌ویژه در دوران حکومت گروه طالبان پیشین، زنان از بسیاری از حقوق خود محروم بودند و حتی در بسیاری از موارد، حق حضور در اجتماع و آموزش را از دست داده بودند. با این حال، پس از سقوط گروه طالبان در سال ۲۰۰۱ و با ورود جامعه بین‌المللی، بسیاری از زنان افغانستانی به تدریج به تحصیل، کار، و مشارکت در جامعه پرداخته‌اند.
اما با بازگشت گروه طالبان در سال ۲۰۲۱، شرایط برای ما زنان به‌طور چشم‌گیری تغییر کرده است. حقوق همگی ما زنان به شدت محدود شده و ماها بار دیگر از فرصت‌های تحصیلی، شغلی و حتی حقوق اساسی خود محروم شده‌ایم. زنان بسیاری در حال حاضر مجبور به زندگی در خانه‌ها هستند و از حق تحصیل و کار منع شده‌ایم.
در چنین شرایطی، تجربه و دیدگاه همه زنان در مورد آزادی به طور عمده تحت تأثیر این محدودیت‌ها قرار دارد. بسیاری از ما زنان آزادی را نه تنها در معنی سیاسی و اجتماعی بلکه در حق داشتن انتخاب‌های فردی خود می‌بینند و می‌بینیم. آزادی برای ما یعنی توانایی تصمیم‌گیری در مورد آینده‌مان، انتخاب نوع زندگی، تحصیل و حتی شغل. اما در شرایط کنونی که بسیاری از این حقوق از ما سلب شده است، مفهوم آزادی برای ما زنان تبدیل به چیزی است که به شدت با مبارزه و مقاومت گره خورده است. در واقع، برای ما زنان و دختران افغانستانی، آزادی یک آرزوی دست نیافتنی است که در مقابل چالش‌های روزمره و تهدیدات مختلف قرار دارد. آزادی به معنای واقعی برای ماها یعنی داشتن حق و جایگاه برابر با مردان در جامعه و توانایی برای زندگی بدون ترس از خشونت‌های فیزیکی، روانی و اجتماعی است.
به‌طور خلاصه، دیدگاه ما دختران و زنان افغانستانی در مورد آزادی در شرایط کنونی، به‌طور عمده در محورهای «آزادی جسمی و روانی»، «دسترسی به آموزش و شغل»، و «حفاظت از حقوق فردی» می‌چرخد، اما این آزادی‌ها در بسیاری از مناطق افغانستان به شدت محدود شده‌اند و ما دختران و زنان برای دست یافتن به آن‌ها باید با چالش‌های جدی مبارزه کنیم.
البته که در چنین شرایطی، آرزوها و رویاهای ما با موانع و چالش‌های بسیار روبرو هستند. وقتی از شجاعت و اراده صحبت می‌کنیم، همیشه یاد کسانی می‌افتیم که در برابر مشکلات ایستاده‌اند و به مقابله با سختی‌ها پرداخته‌اند. اما گاهی پیش می‌آید که در میان تمام این چالش‌ها، به جایی می‌رسیم که به نظر می‌آید آرزوهای ما فقط یک خیال و دور از دسترس باشند.
من همیشه آرزو داشتم که یک روز در لباس یک نظامی به میدان بروم، در صفوف مدافعان کشورم قرار گیرم و از ارزش‌ها و میهنم دفاع کنم. اما شرایط کنونی به گونه‌ای است که تحقق این رویا به نظر خیلی دشوار و شاید ناممکن باشد. جامعه‌ای که هنوز در بسیاری از بخش‌ها تحت سلطه سنت‌ها و تفکرات مردسالارانه است، به هیچ عنوان پذیرای حضور فعال زنان در حوزه‌های خاصی همچون نیروهای نظامی نمی‌شود. حتی اگر تغییرات سیاسی بزرگی اتفاق بیفتد و شرایط تغییر کند، باز هم در جامعه‌ای که هنوز نگاه‌های متعصبانه وجود دارد، چطور می‌توان به یک زن این اجازه را داد که در این عرصه وارد شود؟
اگر حتی گروه طالبان هم سقوط کنند، شاید در نگاه اول این تغییرات به نظر مثبت بیاید و شاید در نهایت فضا برای فعالیت‌های زنان گسترش یابد، اما در نهایت جامعه‌ی ما همچنان با یک تاریخ طولانی از مردسالاری و قوانین اجتماعی محدودکننده روبروست. در چنین شرایطی، هر گامی که برای تحقق آرزوهای یک زن برداشته می‌شود، یک نبرد سخت است، نبردی که شاید دست یافتن به آن در نظر خیلی‌ها دشوار و حتی غیرممکن باشد.
در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=15210

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار