مسعود، دانش آموخته تعلیم و تربیه دانشگاه کابل میگوید که سه سال قبل از آمدن طالبان از دانشگاه فارغ شدم. برای یافتن کار به چندین اداره و نزد افراد مراجعه کردم اما کار ماموریت نیافتم و دکانداری را آغاز کردم. با برگشت طالبان امیدوار بودم که شاید با تغییر شرایط منم صاحب کار شوم. با یک ملا در منطقه مان آشنا بودم که او طالب بود و پس از آمدن طالبان او را با بیست تن از افراد طالبان مهمان کردم تا ممکن برای گرفتن وظیفه همکاری کند هزینه زیادی کردم و مهمانی ترتیب دادم. پس از خوردن مهمانی چند روز بعد برایش گفتم که قصه و تقاضای من چه میشود گفت: “پشتش نگرد، وظایف دولتی مال مجاهدین گشنه و تشنه خود مان است.”
من برایش گفتم که خیر ببیند که سر من را باز کردید کاش میدانستم و این همه برای مهمانی هزینه نمیکردم. سرخورده شده دوباره به دکانداری ادامه دادم. بدون شک طالبان که جنگ شانرا جهاد میدانند برای چوکی، قدرت و پول مبارزه کردند و حالا کاملاً واضح شده که جهادی نبود بلکه چوکی پرستی و قدرت طلبی بود و بس و به ادارات دولتی به عنوان غنیمت جنگی میبینند که میان خود تقسیم کرده و چشمهای عایداتی کشور را غصب کرده از این طریق هر روز به سرمایههای شان میافزایند.