بیکاری و فقر اقتصادی که دامنگیر کتلهی عظیمی از جوانان دانش آموخته و دانشجو در افغانستان میباشد، عدهی کثیری از این جوانان به مشکلات شدید روحی و روانی مواجه شدهاند.
راسخ جوان دانش آموختهی میباشد که کارشناسیاش را از بخش مهندسی گرفته است. او به زبان انگلیسی و کمپیوتر مهارت خاص و ویژهی دارد، ولی از حاکمیت طالبان بهاینسو متاسفانه هیچ ماموریت و مسوولیتی در چوکات ادارات طالبان پیدا نتوانسته است. او می افزاید، در چندین بست خدمات ملکی شارت لیست و امتحان داده است و در آخرین امتحاناش به مرحلهی نهایی راه یافته است. ولی به دلیل اینکه با هیچ طالب و جنایتکاری وابسته و در ارتباط نیست او را به شغل و مصروفیتاش معرفی ننمودهاند.
راسخ می گوید: « او سالها با شرایط دشوار اقتصادی و چالشهای متعددی درس خوانده است و بعد از فراغت از دانشگاه همه انتظار خانوادهاش بوده است، ولی امروز به یکبار دوش در خانواده تبدیل شده است. او میگوید حرفهای معنا دار هم کلاسیهای دانشگاهاش که وابستگان طالبان بودهاند و امروز به آرگاه و بارگاه رسیدهاند او را زجر میدهد و درد میکشد و بدتر از حرفهای همقطاراناش، بعد از سپری شدن هر آزمون و امتحانِ مواجه شدناش با پدر سالخورده و پیر اش برایش دشوار شده است. به باور او پدر اش، در شرایط سخت و با ریش سفید اش از هیچگونه همکاری با وی در جریان تحصیل و دانشگاه دریغ نورزیده است، ولی الان که با نگاههای پر مفهوم و آه جگر سوز پدر، آن هم از دست بی سرنوشتی و بیکاری پسر جوان و دانش آموختهاش که من باشم رو برو میشوم به شدت حالت روحیام به هم میخورد.
راسخ تنها جوانی نیست که از فقر و بیکاری به بیماریهای روحی و روانی دچار شده است. بلکه این سرنوشت هزاران جوان افغانستانی میباشد که بعد از به قدرت رسیدن و اشغال افغانستان توسط طالبان همه کار و مصروفیت شانرا از دست دادهاند.
راسخ اکنون تا دیر وقت شب بیدار است و هیچگاه به خواب نمیرود. او میافزاید که این شبها قرص خواب استفاده مینماید و در پی این است که از راههای ممکن بتواند چشمش به خواب برود و لحظاتی را در خواب سپری نماید تا اینکه لحظهی غم و درد روزگار را فراموش نماید.
حالت موجود جوانان در سرزمین اشغال شدهی بنام افغانستان زیر سلطه طالبان نهایت درد آور و تکان دهنده میباشد و جوانان از راههای مختلف در پی فرار و بیرون شدن از این کشور میباشند.
افغانستان زیر سلطه طالبان تنها کشوری میباشد که هیچ ارزش و اهمیتی به نسل جواناش نمیدهد و این سختترین دردی است که جوانان حمل میکنند و با گذشت هر روز به نگرانی این قشر میافزاید.