گروه طالبان، پس از بازگشت به قدرت در سال ۲۰۲۱، بار دیگر نشان داده است که رویکردی عقبگرایانه و سرکوبگرانه را در پیش گرفته است. یکی از تازهترین اقدامات این گروه، اجباری کردن پوشیدن پیراهن تنبان سفید و لنگی افغانی برای دانشآموزان مکاتب دولتی و خصوصی در سال تعلیمی ۱۴۰۴ است. این تصمیم، که به دستور هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، اجرایی شده، نهتنها نمادی از تحمیل فرهنگی و قبیلهای است، بلکه تلاشی آشکار برای سرکوب آزادیهای فردی، یکسانسازی هویتها و عقبگرد به گذشتهای تاریک به شمار میرود. در این مقاله، این اقدام طالبان را به شدت نقد کرده و پیامدهای آن را به چالش میکشم.
افغانستان کشوری است با تنوع فرهنگی و قومی غنی، جایی که اقوام مختلف با آداب، رسوم و سبکهای زندگی متفاوتی در کنار یکدیگر زیستهاند. لباس سنتی مانند پیراهن تنبان و لنگی، بخشی از هویت فرهنگی برخی از اقوام است، اما اجباری کردن آن برای همه دانشآموزان، بدون در نظر گرفتن تفاوتهای قومی، جغرافیایی و شخصی، عملی است که به حذف تنوع و تحمیل یک هویت قبیلهای خاص منجر میشود. این اقدام طالبان، که به بهانه حفظ “ارزشهای اسلامی و فرهنگی” انجام شده، در واقع تلاشی است برای یکسانسازی جامعه و سرکوب هرگونه بیان فردی یا جمعی که با ایدئولوژی تنگنظرانه این گروه همخوانی ندارد.
دانشآموزان، بهویژه نسل جوان، باید در محیطی پرورش یابند که به آنها اجازه دهد هویت خود را آزادانه بیان کنند. اجبار به پوشیدن یک نوع لباس خاص، نهتنها خلاقیت و اعتماد به نفس آنها را سرکوب میکند، بلکه پیامی روشن به جامعه میفرستد: هرگونه تفاوت یا انتخاب شخصی غیرقابل تحمل است. این رویکرد، در تضاد کامل با ارزشهای مدرن آموزش و پرورش است که بر پرورش ذهنهای آزاد و خلاق تأکید دارد.
آزادی انتخاب پوشش، یکی از اساسیترین حقوق انسانی است. اجباری کردن یک یونیفورم خاص، بهویژه در شرایطی که بسیاری از دانشآموزان و خانوادههایشان با آن مخالفاند، نقض آشکار این حق است. گزارشها نشان میدهد که بسیاری از دانشآموزان و والدین از این تصمیم ناراضیاند و آن را مانعی برای ادامه تحصیل میدانند. برخی از دانشآموزان اظهار کردهاند که پوشیدن لنگی، که معمولاً در مدارس دینی رایج است، هویت مکتب را با مدرسه دینی مخلوط کرده و تمایز میان این دو نهاد آموزشی را از بین میبرد. این نارضایتی نشاندهنده شکاف عمیق میان خواست مردم و سیاستهای تحمیلی طالبان است.
علاوه بر این، اجبار به پوشیدن لباس خاص، فشار روانی و اجتماعی بر دانشآموزان وارد میکند. در جهانی که جوانان به دنبال هویتیابی و ارتباط با فرهنگهای جهانیاند، تحمیل یک سبک پوشش سنتی و محدود، آنها را از همنسلان خود در دیگر کشورها جدا کرده و احساس انزوا و عقبماندگی را تقویت میکند. این اقدام، بهجای تقویت اعتماد به نفس و روحیه یادگیری، دانشآموزان را در قالبی تنگ و تحمیلی محبوس میکند.
طالبان ادعا میکند که این یونیفورم جدید به “کاهش تفاوت میان دانشآموزان فقیر و ثروتمند” و “تقویت فرهنگ اسلامی” کمک میکند. اما این توجیهها به شدت قابل نقدند. نخست، تفاوتهای اقتصادی در جامعه با تغییر یونیفورم حل نمیشود؛ بلکه این مسئله نیازمند سیاستهای اقتصادی و اجتماعی عمیقتر است. اجبار به خرید لباس جدید، بهویژه در شرایط اقتصادی دشوار افغانستان، میتواند بار مالی اضافی بر دوش خانوادههای فقیر بگذارد. دوم، تعریف طالبان از “فرهنگ اسلامی” یک تفسیر محدود و قبیلهای است که با واقعیتهای جهان اسلام، که سرشار از تنوع فرهنگی و فکری است، همخوانی ندارد.
آموزش، پایه و اساس توسعه هر جامعهای است. اما سیاستهای طالبان، از جمله این تصمیم اخیر، به کاهش انگیزه دانشآموزان برای ادامه تحصیل منجر شده است. گزارشها حاکی از آن است که برخی از دانشآموزان به دلیل نارضایتی از این یونیفورم و احساس تحقیر، ممکن است ترک تحصیل کنند. این امر در کشوری که همین حالا هم با بحران آموزشی مواجه است، فاجعهبار خواهد بود.
علاوه بر این، اجبار به پوشیدن لباس سنتی در محیطهای آموزشی، پیامی منفی به جهان ارسال میکند: اینکه افغانستان تحت حاکمیت طالبان، به جای حرکت به سوی مدرنیته و پیشرفت، در حال بازگشت به گذشته است. این تصویر، نهتنها سرمایهگذاریهای خارجی و همکاریهای بینالمللی در بخش آموزش را کاهش میدهد، بلکه نسل جوان را از فرصتهای جهانی محروم میکند.