اگر ایالات متحده آمریکا رژیم انتحاری طالبان را به رسمیت بشناسد، سرنوشت مقاومت چی خواهد شد؟

شماره ( ۵)

مذاکرات دوحه، در ذهن بسیاری از طرفداران مقاومت این پرسش را پدید آورده است که اگر ایالات متحده آمریکا و در پیروی از آن اتحادیه اروپا و پس از آن کشورهای منطقه‌ای طالبان را به رسمیت بشناسند سرنوشت مقاومت چی خواهد شد؟
سلطه جهانی آمریکا به ویژه رهبری و سکانداری رخدادهای مهم سیاسی  ۴۰ ساله توسط امریکا در افغانستان، شامل تقویت تنظیم‌های جهادی، عدم حمایت از دولت مجاهدین، سپردن سرنوشت افغانستان به پاکستان، ساختن گروه طالبان، سقوط امارت اول طالبان، تشکیل جمهوری اسلامی افغانستان و کمک های میلیارد دالری ، مذاکره با طالبان، سقوط جمهوریت و دوباره به اقتدار رساندن طالبان و کمک صد میلیونی در هر هفته به طالبان، برای آمریکا چنان جایگاهی در ذهن مردم و به ویژه سیاستمداران خراسان/ افغانستان ساخته است که گویا سیاست ورزی در افغانستان بدون آمریکا ناممکن است و امروز که بسیاری از سیاست پیشگان حوزه مقاومت با پول‌های آمریکا آورده شان در دبی و ترکیه و … به سر می برند، منتظر هدایت آمریکا برای واکنش در برابر وضعیت موجود هستند.
گویا ترس آن‌ها این است که اگر بدون اجازه آمریکا دست به مقاومت مسلحانه بزنند، پول‌های شان در بانک‌های جهان مسدود شده و تمامی دار و ندار خود را از دست می دهند.
با این تحلیل از حقیقت به دور نیست که مردم و مقاومتگران و سیاستمداران از خود بپرسند که اگر آمریکا امارت طالبانی را به رسمیت بشناسد، سرنوشت مقاومت چی خواهد شد؟
در این صورت فرضیه‌ای که ذهن مردم را به خود مشغول داشته، این است که طالبان مشروعیت بین المللی پیدا می‌کنند و جریانات مخالف طالبان به عنوان گروه‌های تروریستی شناخته خواهند شد.
فرضیه دیگر این است که در این صورت، آن شرطی را که آمریکا به طالبان گذاشته است، یعنی ناامن ساختن پاکستان، ایران، چین و آسیای میانه متحقق خواهد شد و طالبان مشروعیت و به رسمیت شناخته شدن دی فاکتوی منطقه‌ای خود را از دست خواهد داد، جبهه مقاومت ملی و دیگر جریان‌های ضد طالبان، از پشتیبانی منطقه‌ای بهره مند خواهند شد.
اما جان سخن این است که مقاومت برخاسته از آگاهی و اراده مقاومتگران است، نه فرمایش و حمایت آمریکا. به ویژه برآمده از آگاهی و اراده نسل جدیدی از مقاومتگران است  که نمی توانند سبک زندگی طالبانی، ظلم و ستم آن‌ها را پذیرا شوند. پس باید تحلیل سرنوشت مقاومت را به اساس رهبری این نسل جدید از درون جغرافیای خراسان/ افغانستان انجام داد، نه بر اساس خواست و اراده آمریکا.
از نظر نگارنده، عدم مشروعیت داخلی طالبان، انگیزنده و حرکت دهنده جریان‌های مقاومت است و باید این ساحات عدم مشروعیت طالبان را برشمرد و تحلیل کرد.
امارت طالبانی یک امارت متغلب است که به زور و انتحار حاکم شده است، نه به اساس شورا و اجماع ملت. از این جهت این رژیم مشروعیت دینی ندارد، زیرا از دیدگاه مذهب حنفی و هم چنان از دیدگاه مذهب جعفری، حکومت متغلب یک حکومت نامشروع است و مقاومت مسلحانه علیه آن نه تنها این که جایز است، بلکه واجب نیز است.
حکومت طالبان، یک رژیم تک مذهبی و تک مشربی است‌. این حکومت در ادعا بر مذهب حنفی با مشرب دیوبندی پشتونی استوار است. اما در عمل نخست بر خلاف مذهب اصیل حنفی در حرکت است، حتی مشرب دیوبند اصلی را نیز مخالف است. مشرب‌های معاصر اهل سنت مانند سلفیت، اخوانیت، تحریریت و … و مذهب جعفری شیعی و … را سرکوب کرده است. پیروان این مذهب‌ها و مشرب‌ها برای خود حق حیات قایل هستند، از این جهت برای احقاق حقوق و برای آزادی مناسک و تدریس مذهب شان در برابر طالبان خواهند ایستاد.
رژیم طالبانی یک رژیم تک جنسیتی است. زنان نیمه پیکر این جامعه، با بیداری‌ها و آگاهی‌هایی که در این زمانه بدست آورده اند، بیکار نمی نشینند، با روش‌های گوناگون به مقاومت مدنی علیه طالبان ادامه خواهند داد. چنانچه در این سه سال اخیر محور اصلی مقاومت مدنی همین زنان بیدار و آگاه هستند. بنابر اهمیتی که حقوق زنان در جامعه جهانی کسب کرده است، به عنوان برجسته ترین چهره ستمگری و نامشروع بودن طالبان شناخته خواهد شد و باعث تدوام مقاومت مدنی علیه طالبان خواهد شد.
رژیم طالبانی، یک رژیم تک قومی است و ۹۸ فی‌صد منسوبان و رهبران آن را پشتون‌ها تشکیل می دهد. اقوام دیگر در این جغرافیا برای خود حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت و حق حکومت کردن قائل هستند. دیر یا زود این اقوام به انحای گوناگون و با ابزار های گوناگون علیه طالبان قیام می‌کنند و خواهان حق گروهی و قومی خود می شوند. انگیزه قومی مقاومت در درون اقوامی مانند تاجیک، اوزبیک، هزاره و … بسیار قوی است. آن‌ها برای احقاق حق قومی خود به مقاومت مدنی و مقاومت مسلحانه ادامه خواهند داد.
رژیم طالبان، یک حکومت تک حزبی است. در این کشور ده‌ها حزب تاریخی وجود دارد و هر کدام یک نوع ایدئولوژی را با خود حمل می کنند. رهبر دارند، سازمان دارند، پیروان دارند. این‌ها برای اینکه قدرت خود را به دست بیاورند و در قدرت مشارکت داشته باشند، به مقاومت آغاز خواهند کرد و این مقاومت تداوم خواهد داشت.
رژیم طالبان، یک رژیم ضد حقوق بشری است. مردم از حقوق بشری خود آگاهی یافته اند و خواهان زندگی آبرومندانه برای بهره مندی از حقوق بشری اساسی مانند حق حیات، حق بیان و ..‌. هستند. این یک انگیزه اساسی برای مقاومت علیه طالبان است.
رژیم طالبان، یک رژیم تروریستی است که حملات انتحاری اساس قدرت آن را می‌سازد. مردم در میان مدت و دراز مدت نمی‌توانند که یک رژیم انتحاری را تحمل کنند. پس به ناچار در جستجوی آبرو و عزت هستند. اکنون با وجود رژیم طالبان، نام افغان و افغانستان به مثابه یک برچسپ و نماد تروریستی شناخته می شود. مردم برای اینکه در جهان از خود یک هویت صلح آمیز ارائه دهند به ناچار علیه طالبان مقاومت خواهند کرد.
رژیم طالبان، یک رژیم تک فرهنگی و بدوی است. این رژیم، پشتونوالی را اساس سیاست فرهنگی خود قرار داده است. مردم متمدن این کشور از پشتون‌ها و از اقوام دیگر نمی توانند تا ابد پذیرای فرهنگ بدوی پشتونوالی باشند. دنیای جهانی شدن و پذیرش فرهنگ مدرنیته مردم را علیه طالبان می‌شوراند و باعث تداوم مقاومت علیه طالبان خواهد شد.
رژیم طالبان به سبب حکومت داری بد و نابکاری که دارد، مهاجرساز است. جوانان و مردم مجبور می شوند که به کشورهای همسایه مهاجرت کنند‌. اکنون اکثر مردم به ایران مهاجرت می‌کنند. ایران نیز سیاست اخراج مهاجران را در پیش گرفته است. وقتی که این مهاجرین به کشور اخراج می شوند، در کشور سرکوب می‌شوند. تداوم این سرکوب باعث عقده مند ساختن اخراج شدگان می‌شود و سر انجام این‌ها به خاطر بدست آوردن عزت و آبروی خود علیه طالبان قیام خواهند کرد و بدین گونه مقاومت تداوم خواهد یافت.
رژیم طالبان به علت عدم حکومتداری خوب، نداشتن منابع مالی برای بودجه توسعه‌ای، فساد و رشوت، نمی‌تواند زمینه اشتغال و کار را برای مردم فراهم سازد‌. بنابراین، فقر و تنگدستی مردم را مجبور می سازد که علیه طالبان قیام کنند تا لقمه‌ای نان بدست بیاورند.
این انگیزه‌های فراوان، باعث می شود که حتی بر رهبران سیاسی فشار وارد کند که آن‌ها وارد فاز مقاومت مسلحانه شوند، در غیر آن جایگاه رهبری را از دست خواهند داد و نسل جدید رهبری مقاومت را به دست خواهند گرفت.
همچنان در این میان رهبران سلحشور و نترس مانند رهبر جبهه مقاومت ملی حضور دارند که به صراحت اعلام کرده اند که با به رسمیت شناخته شدن طالبان یا بدون رسمیت شناخته شدن طالبان، مقاومت تا تحقق آزادی و عدالت و تشکیل یک حکومت مورد قبول همه مردم خراسان/ افغانستان تداوم خواهد یافت.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=12890

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار