از انکار تا حقیقت؛ واکنش‌ها به جبهه مقاومت ملی افغانستان و سیاست‌های دولت بایدن

نویسنده: برسام آریایی

در روزهای اخیر، تیم بورچت، عضو کنگره آمریکا، در واکنش به حمله اخیر نیروهای جبهه مقاومت ملی افغانستان به قراول امنیتی وزارت امور داخله گروه طالبان، به شدت از اظهارات آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، انتقاد کرد. بورچت در حساب کاربری خود در ایکس (توییتر سابق) اشاره کرد که بلینکن حدود یک ماه پیش در برابر کنگره آمریکا مدعی شده بود که هیچ مقاومتی علیه گروه طالبان وجود ندارد. این ادعا اکنون با شواهد آشکار و عملیات‌های گسترده جبهه مقاومت ملی افغانستان زیر سوال رفته است.

وزیر امور خارجه آمریکا در آن نشست توضیح داده بود که پس از خروج ایالات متحده از افغانستان، دیگر هیچ مقاومتی در برابر گروه طالبان وجود ندارد، موضوعی که واکنش گسترده ناظران و تحلیل‌گران آگاه به مسائل افغانستان را برانگیخت. بسیاری از آنان بر این باورند که این نوع اظهارات از سوی مقامات آمریکایی تنها برای توجیه تصمیمات بحث‌برانگیز دولت بایدن در مورد خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان مطرح می‌شود.

حضور گروه طالبان در قدرت و تغییرات سیاسی در افغانستان پس از خروج نیروهای آمریکایی، به‌ویژه برای مردم افغانستان و منطقه، عواقب سنگینی داشته است. در حالی که دولت بایدن همچنان از سیاست تعامل با گروه طالبان دفاع می‌کند، منتقدان بر این باورند که این رویکرد نه‌تنها به ثبات منجر نشده بلکه شرایط را برای تروریسم و بی‌ثباتی در منطقه فراهم کرده است. بسیاری از اعضای حزب جمهوری‌خواه در کنگره ایالات متحده، از جمله بورچت، بارها به شدت از سیاست دولت بایدن انتقاد کرده‌اند و حمایت خود را از جبهه مقاومت ملی افغانستان اعلام کرده‌اند.

از زمان بازگشت گروه طالبان به قدرت در آگست ۲۰۲۱، جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود، مقاومت مسلحانه علیه این گروه را آغاز کرده است. در ابتدا این مقاومت به شکل جنگ‌های جبهه‌ای در مناطقی چون پنجشیر، اندراب‌ها، خوست‌ها و برخی نقاط دیگر انجام می‌شد. اما با تغییر شرایط نظامی و فشارهای گروه طالبان، جبهه مقاومت ملی به جنگ‌های چریکی روی آورد. این تغییر استراتژی به نیروهای جبهه مقاومت ملی این امکان را داده است که در بیش از ۲۰ استان افغانستان عملیات‌های موفقیت‌آمیزی را انجام دهند. تقریباً هر روز گزارش‌های از این عملیات‌ها منتشر می‌شود، اما دولت آمریکا همچنان از اذعان به این مقاومت خودداری می‌کند.

یکی از دلایل اصلی این انکار می‌تواند به سیاست‌های دولت بایدن بازگردد. خروج غیرمسئولانه نیروهای آمریکایی از افغانستان که به سقوط سریع دولت پیشین و بازگشت گروه طالبان به قدرت منجر شد، مورد انتقاد شدید قرار گرفت. بسیاری معتقدند که ایالات متحده می‌توانست با حفظ حضور حداقلی نظامی در افغانستان از سقوط کابل جلوگیری کند. این حضور نه‌تنها مانع پیشروی گروه طالبان می‌شد بلکه ثبات نسبی در افغانستان را نیز تضمین می‌کرد. اما تصمیم عجولانه بایدن برای خروج کامل نیروها، موجب ایجاد خلأ قدرت شد که گروه طالبان به سرعت آن را پر کردند. اکنون دولت بایدن با انکار مقاومت در برابر گروه طالبان تلاش می‌کند این اشتباه استراتژیک را کم‌اهمیت جلوه دهد.

دلیل دیگر می‌تواند به منافع آمریکا در حاکمیت گروه طالبان بازگردد. گروه طالبان به عنوان یک نیروی نیابتی ارزان و قابل‌کنترل، برای واشنگتن و برخی حلقات قدرت در کاخ سفید مفید است. گروه طالبان به عنوان یک گروه خشن و بی‌رحم، وظایفی را انجام می‌دهند که شاید برای یک دولت تحت‌الحمایه یا حتی نیروهای آمریکایی غیرممکن باشد. کاهش هزینه‌های حضور نظامی و سیاسی در افغانستان و استفاده از گروه طالبان به عنوان ابزاری برای نفوذ در منطقه، از جمله دلایلی است که می‌تواند انکار مقاومت را برای دولت آمریکا توجیه کند.

علاوه بر این، روش‌های عملیاتی جبهه مقاومت ملی نیز باعث شده که مقاومت در برابر گروه طالبان کمتر به چشم بیاید. این جبهه تلاش می‌کند عملیات‌های خود را با دقت بالا و با کمترین تلفات غیرنظامی انجام دهد. اکثر این عملیات‌ها در شب و با هدف قرار دادن اهداف نظامی گروه طالبان انجام می‌شوند. این در حالی است که گروه طالبان با استفاده از روش‌های خشونت‌آمیز و حملات بی‌هدف، همواره در صدر اخبار جهانی قرار داشته‌اند.

با این حال، حمله اخیر جبهه مقاومت ملی به وزارت امور داخله گروه طالبان که در روز روشن و در منطقه‌ای شلوغ انجام شد، بار دیگر توجه جهانیان را به وجود این مقاومت جلب کرد. تیم بورچت نیز با اشاره به این حمله، تأکید کرد که مقاومت در برابر گروه طالبان همچنان وجود دارد و نمی‌توان آن را انکار کرد.

این در حالی است که رسانه‌های داخلی افغانستان تحت سانسور شدید گروه طالبان قرار دارند و اخبار مربوط به مقاومت را منتشر نمی‌کنند. از سوی دیگر، رسانه‌های بین‌المللی نیز به دلیل دسترسی محدود به مناطق تحت کنترل گروه طالبان و همچنین نگاه سطحی به تحولات افغانستان، کمتر به این موضوع پرداخته‌اند.

مقاومت علیه گروه طالبان تنها به معنای یک جنگ نظامی نیست. این مقاومت ریشه در تاریخ طولانی تبعیض، ستم قومی و مذهبی و نقض حقوق بشر در افغانستان دارد. جنگ علیه گروه طالبان به دلیل دلایل مشروع و انسانی، یک مبارزه عمیق و معنادار است که از حمایت گسترده مردم افغانستان برخوردار است. با این حال، این مقاومت به دلیل عدم پوشش رسانه‌ای مناسب و تلاش‌های آگاهانه برای انکار آن، در نگاه بیرونی کم‌رنگ به نظر می‌رسد.

با در نظر گرفتن تمام این نکات، می‌توان نتیجه گرفت که انکار مقاومت در برابر گروه طالبان از سوی دولت بایدن و حلقات وابسته به آن، نه‌تنها به دلیل ملاحظات سیاسی و استراتژیک است بلکه بخشی از تلاش گسترده‌تر برای تحمیل یک روایت خاص از تحولات افغانستان به جامعه بین‌المللی است. اما حقیقت این است که مقاومت در برابر گروه طالبان وجود دارد و این مقاومت، هرچند آرام و بی‌صدا، همچنان به پیش می‌رود.

در ادامه، لازم است تاکید بیشتری بر ابعاد انسانی و اخلاقی مقاومت در برابر گروه طالبان و چالش‌های پیش‌رو در مواجهه با انکار آن توسط دولت آمریکا صورت گیرد. این مقاومت نه تنها در قالب جنگ‌های نظامی و عملیات‌های مسلحانه علیه گروه طالبان به نمایش درآمده است، بلکه به‌طور عمده، بیانگر اراده مردم افغانستان برای بازپس‌گیری حقوق خود و بازسازی هویت ملی‌شان پس از دو دهه بحران و سرکوب است. در واقع، این مقاومت معنای فراتر از یک مبارزه نظامی دارد؛ این یک اقدام مبارزاتی برای نجات جامعه از قید بندگی و تحمیل نظامی است که ارزش‌های انسانی و دموکراتیک را نابود کرده است.

در این راستا، رویکرد دولت آمریکا و دیگر قدرت‌های جهانی در مواجهه با این مقاومت و تعامل با گروه طالبان، به‌ویژه از منظر اخلاقی و انسانی، نیازمند بازنگری عمیق است. سیاست‌های ایالات متحده به‌ویژه پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، نشان‌دهنده شکاف فاحش میان شعارهای این کشور در زمینه حقوق بشر و دموکراسی و اقدام‌های عملی آن است. برقراری رابطه با گروه طالبان، به‌عنوان یک رژیم سرکوبگر و نقض‌کننده شدید حقوق بشر، بر بستر تلاش‌های این کشور برای حفظ نفوذ در منطقه و مدیریت بحران‌های موجود است. اما این سیاست نه‌تنها منافع مردم افغانستان را به خطر انداخته بلکه به‌طور غیرمستقیم از گروه طالبان به‌عنوان ابزاری برای تحقق اهداف خود در سطح منطقه‌ای بهره‌برداری کرده است.

یکی از نکات مهمی که باید در این زمینه مورد توجه قرار گیرد، عدم توجه به پیامدهای بلندمدت این سیاست‌ها است. هنگامی که دولت آمریکا به‌طور مستمر و آشکار از مقاومت مردمی در برابر گروه طالبان چشم‌پوشی می‌کند، نه تنها مشروعیت گروه طالبان را تقویت می‌کند بلکه از بروز تحولات داخلی و منطقه‌ای که به سود مردم افغانستان و ثبات منطقه باشد، جلوگیری می‌کند. این رویکرد می‌تواند به شکل‌گیری وضعیتی مستمر و پایدار از بی‌ثباتی، فقر و ناامنی در افغانستان منجر شود و کشورهای همسایه را نیز در معرض تهدیدهای امنیتی و انسانی قرار دهد.

در مقابل، مقاومت مردمی در برابر گروه طالبان نمایانگر آرمان‌های بشری و انسانی است که نمی‌توان آنها را با زور و ارعاب سرکوب کرد. حمایت مردمی از جبهه مقاومت ملی و عملیات‌های مستمر این جبهه در مناطق مختلف افغانستان، به‌ویژه در برابر فشارهای شدید گروه طالبان، نشان‌دهنده عزم و اراده مردم افغانستان است که برای آزادی، کرامت انسانی و عدالت در برابر ظلم و سرکوب دست به مبارزه زده‌اند. این مقاومت نه تنها در پی تحقق اهداف سیاسی است، بلکه یک خواسته انسانی برای زندگی در یک جامعه آزاد، برابر و مبتنی بر ارزش‌های انسانی است.

در این راستا، نقشی که جامعه بین‌المللی، به‌ویژه ایالات متحده، می‌تواند ایفا کند، باید به‌طور جدی مورد بررسی قرار گیرد. در حالی که تحولات اخیر افغانستان و ادامه بحران‌های انسانی در این کشور به وضوح نشان می‌دهد که هیچ‌گونه پیشرفتی در زمینه حقوق بشر و دموکراسی تحت حاکمیت گروه طالبان وجود ندارد، عدم حمایت از جبهه مقاومت ملی نه‌تنها به استمرار این وضعیت دامن می‌زند بلکه مشروعیت اخلاقی مقاومت مردم افغانستان را نیز مورد تردید قرار می‌دهد. تنها با به رسمیت شناختن مقاومت مردم افغانستان و حمایت از آنها در مبارزه با ظلم و فساد است که جامعه بین‌المللی می‌تواند به تحقق صلح پایدار در افغانستان کمک کند.

در نهایت، باید یادآور شد که مقاومت مردم افغانستان نه تنها یک مبارزه برای بازپس‌گیری قدرت است، بلکه یک حرکت گسترده اجتماعی و انسانی است که هدف آن بازسازی جامعه‌ای است که در آن حقوق بشر و آزادی‌های فردی احترام گذاشته شود. این مبارزه، برخلاف سیاست‌های اشتباه و انکارهای صورت گرفته از سوی دولت آمریکا و دیگر قدرت‌ها، به‌عنوان یک آرمان ملی باید مورد حمایت قرار گیرد تا بتوان آینده‌ای روشن‌تر و عادلانه‌تر برای افغانستان و منطقه فراهم آورد.

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=14836

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار