عبدالمنان شیوای شرق مدعی است که هشت بار قهرمان ملی را ملاقات نموده است. این ادعای شرق را نمیتوان تایید کرد و نه هم رد.
آقای شرق هیچ سندی از زمان، محل ملاقاتهای خود و محتوای این ملاقاتها با قهرمان ملی چیزی نگفته است.
به راستی هشت بار ملاقات شیوای شرق با قهرمان ملی به فرض درستیاش می تواند دلیل و سندی بر مدعا های او در مورد آمر صاحب شود؟ مسلمن که نه.
آقای شرق نه مجاهد بود، نه هم مقاومتی و نه هم جمعیتی. عبدالمنان شیوای شرق یک ستمی است و با جهاد و جمعیت اسلامی بر سر مهر نیست.
در دوران جهاد صدها ستمی در شمال در جنگ علیه جمعیت اسلامی کشته شده و با ظهور نیروهای جهادی و سپس مقاومت این جریان از مود افتاد و به حاشیه رانده شد.
ستمی ها هنوز هم طعم تلخ شکستهای گذشتهشان در جنگ علیه جمعیت اسلامی را فراموش نکرده اند و سخت کینه بدل دارند.
ستمی ها فکر میکنند تا احمدشاه مسعود در میان تاجیکها به عنوان سمبول، آزادی خواهی مطرح باشد این جریان مورد حمایت مردم قرار نه خواهند گرفت.
ستمی ها با درک این واقعیت پیوسته و منسجم سعی کرده اند مبارزات حق طلبانه و آزادی خواهانهی قهرمان ملی را زیر نام نقد وی زیر سوال ببرند.
این جریان نخست زیرکانه به توصیف قهرمان ملی میپردازند و بعد یک سوالی را در میان سخنان شان به منظر بیاعتبار ساختن مبارزات آمرصاحب مطرح میکنند.
مطرح ساختن ظاهر شاه به عنوان پادشاه افغانستان از سوی آمر صاحب در خواجه بهاءالدین و مسئلهی، اجلاس هرات درست در همین راستا قابل فهم است.
مخاطبان ما باید بدانند که موضاعاتی به این کلانی قطعن نمیتوانست و نمیتواند از نظر رسانههای غربی پنهان بماند آنهم مسئلهای که به رهبر افسانهی شهید احمدشاه مسعود مرتبط باشد و شاه افغانستان.
همهی ما به یاد داریم که در زمان جهاد مسئلهی آتش بس با روسها چه قیامتی برپا نکرد و مخالفان آمرصاحب چیها که نگفتند و ننوشتند و حتی اعضای خود جمعیت اسلامی.
شک نکنید که اگر شاه سابق از سوی آمرصاحب به عنوان پادشاه مطرح می شد و توافقی در این مورد صورت می گرفت بیش از دیگران حکمتیار و استاد سیاف و سایر مخالفان آمر صاحب موضع می گرفتند.
آقای شیوای شرق با شیطنت و عنوان کردن هشت بار ملاقاتش با آمر صاحب می خواهد دروغش را تقویت کند و نشان دهد که دوستی و ربطی به قهرمان ملی دارد. و آنچه را که می گوید درست
است و دقیق.
جناب شرق باید بداند که مخاطبانش مشت بستهی او را خوانده اند و نیت سوی او را از طرح این مسئله به خوبی می دانند و فریب طرح هشت بار ملاقات با قهرمانی ملی او را نمی خورند.
من تعجب می کنم به بی دردی و بی رحمی این قماش انسان های روشنفکر و تحصیل یافته که بجای فکر و تلاش برای نجات کشور الگوی مبارزات مردم افغانستان را هدف قرار می دهند.
در فرجام شیوای شرق مصداق این سخن مولانای بزرگ است:
کار مردان روشنی و گرمی است
کار دونان حیله و بیشرمی است
صحبت مرد خدا مردت کند
صحبت هر ناکسی سردت کند