مردم افغانستان طیسالهای طولانی جنگ، دهها ناملایمات را مانند فقر، بیکاری مهاجرت و غیره تجربه کردند از این میان کودکان از جمله آسیب پذیرترین قشر جامعه به شمار میروند، هنگام جنگ سایه پدر و مادر را از آنان میگیرد دیگر در این کشور نهاد و ادارهی نبوده و نیست که از این کودکان بیسرپرست حمایت نموده و سرپرستی آنان را به عهده بگیرد. در حکومت گذشته نیز بسیاری از کودکان در خیابان ها با سرنوشت دشوار دچار بودند، بسیاری این کودکان کارهای شاقه میکردند. اما پس از تسلط گروه طالبان بر افغانستان شماری این کودکان بهدلایل مختلف افزایش بیپیشینه یافتهاست.
گفته میشود، زمانیکه طالبان قدرت را در دست گرفتند بسیاری از کارکنان حکومتی پیشین که سر پرست خانوادههایشان بودند، بیکار و یا مهاجر شدند، کودکان آنان به اثر فشار فقر مجبور به دستفروشی در خیابانها و یا مشغول کارهای شاقه شدند. اکنون سرنوشت بسیار از آنان غمانگیز و نگران کنندهاست.
در حال حاضر میلیونها کودک خیابانی در استانها مختلف افغانستان حضور دارند که بیشترشان با خطرات جدی مواجه هستند. قاچاق به کشورهای خارجی، سوء استفاده جنسی، جذب سازمانهای تروریستی از جمله خطراتی خوانده شده که این کودکان را تهدید میکند. همچنان خانوادههای این کودکان با فقر و بیکاری، دست و پنجه نرم میکنند.
نظرسنجی تازه صندوق نجات کودکان نشان میدهد که پس از روی کار آمدن گروه طالبان، یک سوم کودکان در افغانستان که با آنان مصاحبه صورت گرفته، وادار بهکار شدهاند. افزایش فقر و گرسنهگی پس از به قدرت رسیدن طالبان سبب شده تا خانوادهها برای تهیه هزینه زندهگی از کودکانشان کمک بگیرند. این جنبه دیگری از فاجعهجاری در افغانستان زیر کنترل یک گروه تروریستی است؛ گروهی که دوست ندارد بپذیرد جامعه را دچار چه بحرانی کرده و چگونه به سیهروزی مردمی که در گذشته نیز حالوروز بهتری نداشتند، افزوده است.
براساس گزارشهای معتبر، ۶ میلیون کودک کارگر در افغانستان وجود دارند. آمارهای سازمان بینالمللی کار نیز نشان میدهد که در افغانستان از هر ۱۰ کودک ۲ تن کار میکند. با این حال، با توجه به افزایش بیکاری، فقر و گرسنهگی در افغانستان زیر کنترل طالبان، به یقین میتوان گفت که شمار کودکان کارگر بیشتر از آن چیزی است که سازمان بینالمللی کار و دیگر نهادهای مدافع حقوق کودکان نشر کردهاند.
گفتنیاست که کودکان در افغانستان پس از تسلط گروه طالبان تنها کارگران خیابانی و شاقهکار نیستند، بلکه تجاوز جنسی، ازدواجهای زیر سن و خشونتهای خانوادگی نیز از این قشر قربانی میگیرد.
خبرگزاری پایگاه طی انجام مصاحبهی روز سهشنبه ۱ حوت، با چند تن از کودکان خیابانی در شهر کابل، دریافتهاست که بسیار این کودکان از هوش و استعداد بالا برخوردار هستند و اگر توجه به آنان صورت بگیرد آینده درخشانی دارند. شبیر از کودکان دست فروش در دهافغانان شهر کابل در مصاحبه با خبرنگار پایگاه گفتهاست که پدرش را در انفجاری در غرب کابل از دست داده و خودش اکنون نانآور فامیل است او که تا صنف ۷ در مکتب درس خوانده در سال ۱۴۰۳ قرار است به صنف هشتم ارتقا یابد از فقر و نارسایی زندگی شکایت دارد و میگوید که ممکن سال آینده مکتب را ترک کند، از بام تا شام برای بدست آوردن یک لقمه نان کار کند.
شبیر طبع شعری نیز دارد و بسیاری از شعرهای شاعران را در حافظاش جا دادهاست.
طرف دیگر خیابان، کودکی با لباسهای ژولیده که بدنش از شدت سرما میلرزد پلاستیک میفروشد، این کودک ندیم نام دارد باشنده اصلی شهرستان کوهستان استان کاپیسا است که اکنون در خیر خیرخانه شهر کابل زندگی میکند. ندیم نانآور شش تن از اعضای خانوادهاش است و مادرش هم دوشا دوش او کار میکند. او دوست دارد مکتب بخواند، اما امکانات کافی برای شامل شدن در مکتب ندارد و با گلوی گرفته میگوید ” پیسه قلم و کتابچه و لباسهای مکتب را ندارم، اگر من مکتب بروم کی کار کند.”
احمد فهیم، کودک دیگری که کلنیر یک کاستر در مسیر سینمای پامیر-کارتهنو کابل است، میگوید که ۳ سال میشود به دلیل فقر و ناداری مجبور به کلینری در موترهای “کاستر” و “فلنکوچ” در این مسیر شدهاست، او میافزاید که روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ افغانی عاید دارد. وی همچنان گفتهاست که پدرش کراچی دارد و در مندوی بارکشی میکند. فهیم تصریح کرد “از اینکه تعداد خانواده بیشتر است در آمد من و پدرم نیز تکافو نمیکنند و دو وعده عذای ما نان خشک با چای است.”
با این حال، کودکان در افغانستان هر روز در معرض خطرناک فقر قرار میگیرند، این همه بیتوجه رژیم حاکم و نهادهای حقوق بشر معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار کودکان وسرمایه های اصلی این سرزمین خواهد بود.