سالار آزادی
از زمان تسلط گروه طالبان به قدرت در افغانستان، شکاف عمیقی بین گفتار و کردار این گروه آشکار شده است.
این گروه در عرصه بینالمللی و در گفتوگو با رسانهها، چهرهای معتدل و مصالحهجو به نمایش میگذارند و بر احترام به حقوق زنان در «چارچوب شریعت»، تشکیل دولت فراگیر و مبارزه با تروریسم تأکید میکنند. با این حال، واقعیتهای عینی روایتی کاملاً متضاد را ارائه میدهند.
نمونه بارز این تناقض، موضع آنان در قبال زنان است. گروه طالبان مدعی رعایت حقوق زنان هستند، اما در عمل، زنان و دختران را از دسترسی به آموزش متوسطه و عالی، اشتغال در بسیاری از عرصهها و حتی حضور بیدغدغه در فضاهای عمومی محروم کردهاند. اقدامی که در تازهترین نمونه، به اجبار پوشش برقع در مناطقی مانند هرات انجامید.
این وضعیت در تضاد کامل با وعدههای پیشین این گروه قرار دارد. از منظر دینی، چنین رفتاری که در آن فرد به تعهدات خود پایبند نیست، مصداق بارز منافق محسوب میشود.
در عرصه سیاسی نیز وعده تشکیل یک دولت فراگیر، به حاکمیتی کاملاً انحصاری، یکدست و غیرمشارکتی تبدیل شده که هیچگونه جایگاهی برای مردم یا جریانهای مخالف در نظر نمیگیرد.
وعده عفو عمومی نیز از دیگر وعدههای اثباتنشده این گروه بود که صدها تن با اعتماد به آن، جان خود را از دست دادند یا به زندان افتادند.
همچنین، در حالی که رهبران گروه طالبان خود را متحدی در مبارزه با داعش معرفی میکنند، بسیاری از گزارشها و اسناد وجود از تداوم پیوندهای این گروه با شبکۀ القاعده و بیش از ۲۰ گروه تروریستی دیگر حکایت دارند.
این دوگانگی عمیق باعث شده جامعه بینالملل، گروه طالبان را نه بر اساس سخنان، بلکه بر مبنای اقداماتشان قضاوت کند. این رفتار متناقض، نه تنها مشروعیت آنان را به چالش کشیده، بلکه ثبات بلندمدت افغانستان و امنیت منطقه را نیز به شدت تهدید میکند.
گروه طالبان در تلاش برای جلب رضایت جامعه جهانی و کسب مشروعیت، از تاکتیک فریب استفاده میکنند تا جنبههای خشن و سختگیرانه ایدئولوژی خود را پنهان کنند؛ اما این چهره واقعی هرازگاهی از پشت نقاب مصالحه، خود را نشان میدهد.




