نویسنده: دکتر فردوس
در حالی که جریانهای افراطی در دو سوی منازعه اسرائیل-فلسطین هرگونه راهحل سیاسی را انکار میکنند، بحران تاریخی این منطقه همچنان در مسیر بنبستی خطرناک حرکت میکند. واقعیت این است که بدون راهحلی عادلانه، پایدار و مورد توافق، خاورمیانه رنگ ثبات، توسعه و صلح را نخواهد دید. تجربه طرحهایی چون «معامله قرن» دولت ترامپ و ابتکارات یکجانبه دولت نتانیاهو، صرفاً بازتولید یک چرخه فرساینده از خشونت، اشغال و بیاعتمادی بودهاند. در شرایط فعلی، گزینهها بهشدت محدود شدهاند: یا تحقق راهحل دو-دولتی با تضمین تشکیل کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل، یا پذیرش سناریوی خطرناکِ شکلگیری یک دولت واحد از «نهر تا بحر» که بهناچار به بحران ساختاری، تعارض قومی و بیثباتی دائمی خواهد انجامید.
تحولات یکسال گذشته، بهویژه پس از رویدادهای اکتبر ۲۰۲۳ و تهاجم نظامی گسترده به نوار غزه، گواهی آشکار بر عمق بحران انسانی و حقوقی در سرزمینهای اشغالی است. گزارشهای مستند از سوی نهادهایی چون دیدهبان حقوق بشر، سازمان ملل متحد و گروههای مستقل بینالمللی حاکی از آن است که ارتش اسرائیل در جریان این عملیات نظامی، زیرساختهای غیرنظامی از جمله بیمارستانها، مدارس، شبکه آب و برق، و مراکز امدادی را بهطور سیستماتیک هدف قرار داده است. استفاده از گرسنگی بهعنوان ابزار جنگی، محاصره کامل و کشتار بیرویه غیرنظامیان – بهویژه زنان و کودکان – بسیاری از تحلیلگران را بر آن داشته که این اقدامات را در چارچوب تعریف بینالمللی نسلکشی تحلیل کنند.
در چنین بستری، چشمانداز تشکیل دولت مستقل فلسطین بیش از هر زمان دیگری در هالهای از ابهام قرار گرفته است. با این حال، راهحل دو-دولتی هنوز هم تنها گزینهی واقعبینانه برای جلوگیری از فروپاشی نظم منطقهای و بینالمللی به شمار میرود. این راهحل، اگرچه با چالشهای جدی مواجه است، اما تنها مسیر ممکن برای برقراری نظمی پایدار، پایان اشغالگری، تضمین امنیت برای اسرائیلیها و تحقق حق تعیین سرنوشت برای فلسطینیان است.
نکته قابلتوجه در تحولات اخیر، تغییر تدریجی مواضع شماری از کشورهای اروپایی است. دولتهای اسپانیا، ایرلند، نروژ، و اخیراً فرانسه و بریتانیا، در واکنش به بحران غزه و در چارچوب تعهد به حقوق بینالملل، گامهایی عملی برای بهرسمیتشناختن دولت مستقل فلسطین برداشتهاند. این تغییر رویکرد که بهویژه در سطح اتحادیه اروپا بازتاب گستردهای یافته، نشان از بازتعریف سیاست خاورمیانهای غرب بر پایه اصول عدالت، مشروعیت سیاسی و کرامت انسانی دارد. حتی در بریتانیا، که بهطور سنتی متحد اسرائیل تلقی میشود، بحثهایی جدی در محافل رسمی درباره ضرورت پایاندادن به اشغال، توقف شهرکسازی و بازگشت به مذاکرات سیاسی مطرح شده است. در فرانسه نیز دولت مکرون بهصراحت اعلام کرده که بدون تشکیل دولت فلسطینی، اسرائیل نه دموکراتیک خواهد ماند و نه امن.
همانگونه که کلیو جونز و بورلی میلتون – دو تن از برجستهترین پژوهشگران مطالعات خاورمیانه – سالها پیش هشدار داده بودند:
«اگر اسرائیل بخواهد همزمان یک دولت یهودی و دموکراتیک باقی بماند، راهی جز پذیرش راهحل دو-دولتی نخواهد داشت.»
امروز این گزاره بیش از یک هشدار آکادمیک، به ضرورتی ژئوپلیتیک تبدیل شده است. در غیاب یک راهحل عادلانه و پایدار، ساختار سیاسی اسرائیل بهناچار یا به نظامی نژادمحور مبتنی بر آپارتاید بدل خواهد شد، یا در معرض فروپاشی اخلاقی و بحران مشروعیت بینالمللی قرار خواهد گرفت.
جمعبندی:
در شرایطی که افکار عمومی جهانی نسبت به جنایات جنگی و نقض گسترده حقوق بشر در فلسطین حساستر از همیشه شده است، و کشورهای اروپایی در حال همسویی با اصول حقوق بینالمللاند، تحقق راهحل دو-دولتی نهتنها مطلوب، بلکه ضروری است. در فقدان این راهحل، منطقه وارد دوران بیثباتی ساختاری، خشونت فراگیر و تنشهای فراملی خواهد شد. راهحل دو-دولتی، آخرین امکان ممکن برای جلوگیری از فروپاشی نظم در خاورمیانه و بازسازی اعتماد جهانی به عدالت و قانون است. این طرح، دیگر انتخابی سیاسی نیست؛ بلکه واپسین پل پیش از پرتگاه است.