در تازهترین دور از سیاستهای مهارگرایانهی گروه طالبان، وزارت امر به معروف و نهی از منکر این گروه هشدار داده است که کاربران رسانههای اجتماعی، در صورت انتشار محتوایی خلاف ارزشهای اعلامی این نهاد، مورد پیگرد قرار خواهند گرفت. این هشدار، نه یک اقدام فرهنگی، بلکه بخشی از یک پروژهی تمامعیار سرکوب است؛ پروژهای که هدف نهایی آن «مهندسی رفتار اجتماعی، محو حق مشارکت آزاد در عرصه عمومی و تثبیت انحصار تمامقد قدرت» در دست یک طبقهی مسلح ایدئولوژیک است. آنچه این گروه انجام میدهد، نوعی سانسور رسمی همراه با ترسافکنی گسترده است که با ادبیاتی مبهم و تهدیدهای مستقیم، تلاش دارد جامعه را در وضعیت انجماد سیاسی و فرهنگی نگاه کند. این وضعیت نه تنها به محدودسازی آزادی بیان منجر میشود، بلکه شاکلهی گفتوگوی عمومی را نیز متلاشی میسازد. هر واژهای که از نُرم تحمیلی این گروه بیرون میافتد، مستوجب مجازات میگردد و هر گونه کنش فکری، تبدیل به مسئلهای امنیتی میشود. تهدید رسانههای اجتماعی، در اصل، نشاندهندهی عجز یک رژیم ایدئولوژیک است که ظرفیت شنیدن صدای دیگران را ندارد و بهجای اقناع، به ارعاب متوسل میشود.
در ادبیات سیاسی، رفتار گروه طالبان را میتوان مصداق بارز یک ساختار توتالیتر جدید دانست؛ ساختاری که در آن، مرز میان زندگی خصوصی و عرصه عمومی محو شده و هر فرد، صرفنظر از موقعیت، باور یا نقش اجتماعیاش، زیر نظارت مطلقه قرار دارد. تهدید به پیگرد در رسانههای اجتماعی، چیزی فراتر از یک هشدار امنیتی است؛ این، اعلان صریح جنگ علیه آزادی ارتباطات و تبادل فکر است. چنین وضعیتی را میتوان صورتبندی نوینی از «پاناپتیکون» دانست؛ فضایی که در آن، قدرت با تهدید دائمی و نظارت بیوقفه، انسان را وامیدارد تا خودسانسوری را بدل به یک رفتار نهادینه کند. در واقع، طالبان میخواهد ترس را به بخشی از روان اجتماعی بدل سازد؛ ترسی که بهجای مقابله مستقیم، ذهنها را به سکوت وادارد. در چنین فضایی، دیگر نه تنها گفتار که حتی نیت سخن نیز مجرمانگارانه تلقی میشود. رسانههای اجتماعی در دیدگاه طالبان، نه ابزار مدرن گفتگو، که سلاحی خطرناک تلقی میشوند که باید مهار و یا از کار انداخته شوند.
گروه طالبان که نه مشروعیت انتخاباتی دارد، نه خاستگاه قانونی و نه پایگاه مردمی معتبر، برای تداوم سلطهاش به ابزارهایی متوسل میشود که ویژهی رژیمهای سرکوبگر کلاسیک بوده است؛ «کنترل زبان، تصفیهی حافظه جمعی، حذف نهادهای واسط و نهایتاً انحصار کامل فضاهای گفتوگو». این رویکرد، همان شیوهایست که در رژیمهای اقتدارگرای قرن بیستم چون آلمان نازی و شوروی استالینی نیز تجربه شده بود. در چنین نظامهایی، هر واژه باید تعریف رسمی داشته باشد، هر نظر مخالف «اغتشاش فکری» شمرده میشود و هر کنش مستقل «توطئه علیه نظم اجتماعی» تلقی میگردد. طالبان، با صدور هشدارهای پیدرپی به کاربران فضای مجازی، دقیقاً همین مدل از سلطه را در پیش گرفته است؛ سلطهای که بهجای شفافیت، از ابهام و ترس تغذیه میکند. آنچه این ساختار را خطرناک میسازد، نه قدرت فیزیکی آن، بلکه تواناییاش در عادیسازی سکوت، خاموشسازی خلاقیت و نهادینهسازی پذیرش بیچونوچرای زور است.
نکتهی کلیدی اینجاست که طالبان، با حذف واژههای آزاد، عملاً در پی حذف انسانهای آزاد است. آنها از رسانه اجتماعی هراس دارند، نه چون رسانهها چیزی را تخریب میکنند، بلکه چون این رسانهها امکان تولید روایت مستقل را فراهم میسازند؛ روایتی که میتواند تصویر رسمی قدرت سلطهگری این گروه را بشکند و واقعیت سرکوب را برملا کند. گروه طالبان که نظام تصمیمگیریاش غیرپاسخگو، بسته و قائم بر روابط قبیلهسالارانهی جنگیست، قادر نیست رسانه را بهمثابه بخشی از حیات مدنی به رسمیت بشناسد. از اینرو، تلاش دارد با تهدید و پیگرد، آخرین قلمروهای گفتوگوی عمومی را نیز مصادره کند. آنها خواهان جامعهای هستند که در آن هیچ صدای خارج از ارادهی مرکزی شنیده نشود، هیچ روایت جایگزینی امکان بروز نیابد و هر گونه پرسشگری، به تهدید نظم مسلط تعبیر شود. این، پروژهی حذف فردیت و استقلال فکری به نفع انبوهی مطیع و خاموش است.
این نوع رفتارها در واقع بخشی از «خشونت نمادین» است؛ نوعی خشونت که بدون نیاز به گلوله، ذهن را هدف قرار میدهد و سازوکارهای فکری و گفتاری را در جامعه فلج میسازد. طالبان با بازتعریف ارزشها و واژهها، میکوشد یک حافظه جمعی جایگزین بسازد؛ حافظهای که در آن، خاطره مبارزه برای آزادی، مطالبهی عدالت و صدای انسان معترض جایی ندارد. آنچه باقی میماند، انسانهاییست منزوی، ترسخورده، خودسانسورشده و ناتوان از بیان تجربههای زیستهشان. اینجا دیگر نه صرفاً با محدودیت رسانهای، بلکه با پروژهی خاموشسازی تاریخ و حافظه سر و کار داریم. پروژهای که در آن، گذشته به نفع حال تحریفشده و آینده به گروگان حالِ تحمیلشده در میآید. طالبان میخواهد روایت رسمی خود را جاودانه سازد؛ روایتی که نه بر تنوع اجتماعی، بلکه بر یکنواختی اجباری و ترس پایدار استوار است.
در چنین فضایی، رسانه اجتماعی نه صرفاً ابزار سرگرمی، بلکه سنگر مقاومت است. کاربری که با صداقت، دردهای مردمش را بازگو میکند، در واقع در صف نخست مقابله با استبداد دیجیتال ایستاده است. طالبان از این مقاومت میترسد، زیرا میداند هیچ قدرتی با سرکوب اندیشهها دوام نیاورده است. آنها میدانند که هر تصویر درد، هر واژهی افشاگر و هر خاطرهی ثبتشده در رسانه، پتکی است بر بنیاد اقتدار پوشالیشان. از همینرو، تمام انرژیشان را مصروف تهدید، دستگیری، حذف محتوا و نظارت آنلاین کردهاند. اما این تلاشها، نه سلطهشان را نهادینه میسازد، نه مانع فروپاشی اخلاقیشان میشود. بلکه صرفاً پردهی دیگری است از عریانی یک رژیم بیریشه که در برابر حقیقت، تنها ابزارش سرکوب است. سرکوبی که در برابر کوچکترین نشانههای حیات فکری، واکنشی عصبی و خشونتبار نشان میدهد.
اینکه وزارت امر به معروف گروه طالبان رسانههای اجتماعی را تهدید میکند، نشان میدهد که آنها در عمق ذهنیتشان، از مردم، از آگاهی و از تعامل آزاد واهمه دارند. در اینجا با یک ساختار اقتدارگرای پوسیده مواجهایم که در بطن خودش از فروپاشی میهراسد. چنین ساختاری اگرچه ممکن است بتواند رسانهها را سانسور کند، اما هرگز نمیتواند خاطرات را خاموش سازد؛ خاطراتی که ثبت میشوند، منتقل میشوند و در نهایت تبدیل به نیرویی عظیم برای ایستادگی میشوند. رسانه اجتماعی، نه بهعنوان یک پدیده فناورانه، بلکه به مثابه حافظه جمعی، سنگ بنای مقاومت فرهنگی و سیاسی است. در هر تصویر منتشرنشده، هر پست حذفشده و هر صدای خفهشده، بذر حقیقتی نهفته است که روزی جوانه خواهد زد و ستونهای یک رژیم اقتدارگرا را از درون خواهد شکست.
مبارزه با گروه طالبان تنها از طریق اسلحه و جبهههای نظامی معنا ندارد؛ جبههی رسانهای، جبههایست به همان اندازه حیاتی. هر واژهی روشنگر، هر روایت مستقل، هر تصویر درد و هر افشاگری، جزئی از مقاومت فراگیر علیه انحصار، تحجر و توحش است. آنچه طالبان از آن میترسد، سلاح نیست؛ حقیقت است. حقیقتی که در پستهای ساده، در پیامهای کوتاه و در ویدیوهای شاهدان نهفته است. حقیقتی که روزی پرده از چهرهی واقعی این گروه برداشته و تاریخ را با رنگ واقعیاش ثبت خواهد کرد و آن روز، دیگر نه سانسور، نه تهدید و نه سرکوب، هیچکدام یارای ایستادگی در برابر این حقیقت نخواهند داشت. آن روز، واژههای آزاد، لبهای خاموش و ذهنهای سرکوبشده، دوباره جان خواهند گرفت.