با بازگشت گروه طالبان به قدرت، افغانستان شاهد تغییرات گسترده در ساختار سیاسی و اجتماعی بوده که نظام آموزشی کشور را بهصورت خیلی وحشتناک تحت تأثیر قرار داده و نابود کرده است. یکی از پیامدهای منفی این تغییر، رشد سریع مدارس مذهبی با محتوای افراطی، بهویژه در مناطق فارسیزبان شمال افغانستان، بوده است.
این مدارس تهدیدی جدی برای جامعه افغانستان و امنیت جهانی هستند. آنها بهطور سیستماتیک از آموزش تفکر انتقادی و مهارتهای ضروری برای تحلیل اجتماعی و فرهنگی جلوگیری کرده و بهجای آن، آموزههای قومی، افراطی و خشونتآمیز را ترویج میدهند.
هدف این مراکز شستشوی مغزی زنان، کودکان و جوانان با دیدگاههای بنیادگرایانه و جلوگیری از هرگونه تفکر مستقل و فرهنگی است که به طالبان چالش ایجاد کند.
این مطلب به بررسی استراتژی آموزشی طالبان، خطرات ایدئولوژیک آن، تاثیرات آن بر گروههای آسیبپذیر، بهویژه زنان، و نیاز فوری به واکنشهای جهانی برای مقابله با نقض حقوق بشر، حقوق زنان و جلوگیری از گسترش افراطگرایی میپردازد.
محتوای درسی این مدارس بر اساس آموزههای قومی و مذهبی بنیادگرایانه تدوین شده است که در آنها خشونت، جهاد بر اساس برداشت افراطی طالبان، تبعیض جنسیتی، دشمنی با زنان و خشونت ترویج میشود.
در این مدارس، دانشآموزان نه تنها از دسترسی به اطلاعات معتبر و منابع متنوع محروم هستند، بلکه بهصورت یکجانبه با آموزههای مذهبی سختگیرانهای مواجه میشوند که امکان نقد و تحلیل آنها را ندارند. این رویکرد، دانشآموزان را از تنوع فکری و فرهنگی بازمیدارد و آنها را به پذیرش بیقیدوشرط ایدئولوژی طالبان سوق میدهد. این نسل احتمالا به ادامه ارزشهای افراطی طالبان کمک خواهد کرد و مانع ایجاد جامعهای صلحجو و مداراگر خواهد شد.
پیامدهای جهانی این روند نیز قابل توجه است، زیرا جوانان شستشوی مغزیشده ممکن است به تبلیغ ایدئولوژیهای افراطی در خارج از افغانستان بپردازند و تهدیدی جدی برای امنیت بینالمللی ایجاد کنند.
در همین حال، زنان افغانستان به دلیل محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی از فرصتهای آموزشی و شغلی محروم شدهاند و طالبان، با تمرکز بر گروههای آسیبپذیر مانند زنان، جوانان و کودکان در مناطق فارسیزبان، این گروهها را از آموزشهای مستقل و متنوع محروم کرده و آنها را به پذیرش دیدگاههای افراطی سوق میدهد.
این محرومیت آموزشی باعث افزایش فقر و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی شده و مشارکت زنان و گروههای تاثیرگذار در جامعه را محدود کرده است. سازمانهای بینالمللی، از جمله یونیسف و سازمان ملل، در گزارشهای خود به خطرات این مدارس افراطی و محتوای آنها اشاره کردهاند. طبق گزارش UN Women، تنها ۵ درصد از زنان به آموزشهای ابتدایی دسترسی دارند، آن هم با محتوایی نامشخص. همچنین بر اساس گزارشهای UNICEF و Human Rights Watch، این مدارس با محتوای آموزشی افراطی و با هدف تقویت حاکمیت قومی و مذهبی، در راستای تشویق به خشونت، تروریسم و افکار افراطی طراحی شدهاند.
برای مقابله با تهدیدات ناشی از این مدارس افراطی، جامعه بینالمللی باید اقدامات هماهنگ و مؤثری انجام دهد. کشورهای مختلف میتوانند با ارائه آموزشهای جایگزین و بورسیههای تحصیلی برای زنان و کودکان افغانستان، به کاهش اثرات این مدارس کمک کنند. علاوه بر این، فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی برای متوقف کردن سیاستهای طالبان در زمینه محدودیت آموزشی، ضروری است.
حمایت از برنامههای آموزشی جایگزین، بورسیههای تحصیلی برای زنان و کودکان افغانستان و همچنین توقف کمکهای مالی به طالبان میتواند گامی مؤثر در مقابله با این بحران باشد.
رشد مدارس افراطی تحت کنترل طالبان تهدیدی برای حقوق بشر، بهویژه حقوق زنان و آزادیهای فکری در افغانستان است و آموزشهای افراطی که در این مدارس ارائه میشود، تاثیرات مخربی بر نسل آینده این کشور خواهد داشت.
این نسل ممکن است خشونت، تبعیض جنسیتی و انتحاری را بهعنوان هنجارهای اجتماعی بپذیرد و از تفکر مستقل و خلاقانه دور شود.
ادامه این روند میتواند به گسترش افراطگرایی و تهدیدات امنیتی در سطح بینالمللی منجر شود.
با توجه به خطرات آشکار ناشی از این مدارس مذهبی افراطی، ضروری است که جامعه بینالمللی، اقدامات سریع و قاطعانه انجام دهند.
باید تلاشهایی برای توقف کامل چنین برنامه ها هم در سطح ملی و هم در جوامع بین المللی بهصورت خیلی جدی و عملی صورت گیرد ، چنین مداخلاتی نه تنها برای آینده افغانستان ضروری است ، بلکه برای جلوگیری از گسترش ایدئولوژیهای افراطی و بنیاد گرا در سطح جهانی نیز اهمیت جدی دارد.
زنان افغانستان در صف مقدم مبارزه علیه گروهها و ایدئولوژیهای افراطی در افغانستان ایستادهاند و من به عنوان مدافع متعهد حقوق زنان، از جامعه بینالمللی میخواهم در مقابله با رشد خطرناک تفکر بنیادگرایانه و حمایت از چشماندازی برای افغانستان که مبتنی بر صلح، مدارا و حقوق بشر باشد حمایت و مشارکت عملی کنند .