هشتم مارچ؛ روزی برای تجلیل یا تأمل؟

نویسنده: برسام آریایی

هشتم مارچ هر ساله در سراسر جهان به‌عنوان روز جهانی زن گرامی داشته می‌شود. این روز به زنان تعلق دارد تا دستاوردها و مبارزات آنان در برابر تبعیض‌ها و ظلم‌ها تجلیل گردد. در بسیاری از کشورها، زنان توانسته‌اند به پیشرفت‌هایی در زمینه‌های مختلف مانند آموزش، حقوق اجتماعی، مشارکت در سیاست و اقتصاد دست یابند، اما همچنان در برخی مناطق جهان، این دستاوردها به‌طور کامل تحقق نیافته است. پرسشی که در این میان پیش می‌آید این است که آیا هشتم مارچ فقط یک مناسبت برای تجلیل است، یا فرصتی برای تأمل عمیق در وضعیت واقعی زنان در جهان، به‌ویژه در کشورهایی مانند افغانستان که زنان در شرایط بسیار سخت و پیچیده‌ای به‌سر می‌برند؟ آیا این روز تنها به گرداب شعارهای کلیشه‌ای و وعده‌های میان‌خالی تبدیل شده است، یا واقعا می‌تواند آینه‌ای باشد از مشکلات و رنج‌هایی که زنان در چنین جوامعی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند؟
اگر هشتم مارچ قرار است روزی برای تجلیل باشد، پس باید پرسید از چه چیزی باید تجلیل کرد؟ آیا باید از مبارزات زنان در برابر تبعیض‌ها و سرکوب‌ها تجلیل کنیم؟ آیا باید از تلاش‌های آنان برای دستیابی به حقوق برابر و رهایی از ظلم‌ها تقدیر کنیم؟ آیا باید از رنج‌هایی که زنان در جوامعی که هنوز به‌طور جدی بر نابرابری‌ها و تبعیض‌ها پافشاری دارند، یاد کنیم؟ یا اینکه تجلیل به معنای نادیده گرفتن واقعیت‌ها و پناه بردن به تعارفات میان‌خالی است که نه تنها به مشکلات زنان کمکی نمی‌کند بلکه باعث فراموشی دردها و رنج‌های آنان می‌شود؟ در مقابل، اگر هشتم مارچ را فرصتی برای تأمل بدانیم، باید نگاهی عمیق و صریح به وضعیت کنونی زنان در جهان بی‌اندازیم، نگاهی که فراتر از جشن و تبریک‌های سطحی باشد و حقیقتی تلخ را به تصویر بکشد.
در بسیاری از کشورها، زنان توانسته‌اند به دستاوردهایی در زمینه‌های حقوقی، آموزشی، اجتماعی و سیاسی دست یابند. در این جوامع، زنان در عرصه‌های مختلف حضور فعال دارند و حق تحصیل، کار و مشارکت سیاسی و اجتماعی را به دست آورده‌اند. البته هنوز در بسیاری از کشورها، زنان با موانع و چالش‌هایی روبه‌رو هستند. در برخی از جوامع، قوانینی وجود دارد که حقوق زنان را محدود می‌کند و در برخی دیگر، سنت‌ها و فرهنگ‌های مردسالارانه باعث می‌شود که زنان نتوانند از حقوق خود به‌طور کامل بهره‌مند شوند. در چنین جوامعی، زنان همواره با فشارهای اجتماعی و فرهنگی مواجه هستند که از پیشرفت و توانمندی‌های آنان جلوگیری می‌کند. اما این وضعیت به‌ویژه در افغانستان، کشوری که در آن زنان از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خود محروم شده‌اند، به شکل فاجعه‌باری پیچیده‌تر شده است.
پس از تسلط گروه طالبان بر افغانستان در سال ۲۰۲۱، وضعیت زنان در این کشور به‌شدت رو به افول گذاشت. در دوران حکومت پیشین، افغانستان شاهد پیشرفت‌هایی در زمینه حقوق زنان بود. زنان توانستند به آموزش و کار دسترسی پیدا کنند، در عرصه‌های مختلف علمی، اقتصادی و سیاسی حضور یابند و در بسیاری از حوزه‌ها مشارکت فعال داشته باشند. اما پس از بازگشت طالبان به قدرت، این دستاوردها به‌طور کامل از بین رفت. یکی از نخستین اقدامات طالبان پس از تسلط مجدد بر افغانستان، بستن دروازه‌های مکاتب و دانشگاه‌ها به روی دختران بود. تحصیل، که در بسیاری از کشورهای جهان به‌عنوان یک حق اساسی شناخته می‌شود، برای دختران افغانستان به رویایی دست‌نیافتنی تبدیل شد. در حالی که در جوامع پیشرفته، تحصیل برای همه افراد از اهمیت بالایی برخوردار است، در افغانستان این حق از زنان و دختران گرفته شده است. این سیاست نه‌تنها موجب محرومیت از تحصیل می‌شود، بلکه به‌طور عمدی آینده زنان افغانستان را از دسترس آن‌ها خارج کرده و نسل‌های آینده نیز از دسترسی به فرصت‌های برابر محروم خواهند شد.
این محرومیت از آموزش تنها بخش کوچکی از مشکلات زنان افغانستان است. گروه طالبان حتی زنان را از کار کردن در نهادهای دولتی و خصوصی منع کرده‌اند. این تصمیم نه‌تنها استقلال اقتصادی زنان را از بین برد، بلکه خانواده‌های بی‌شماری را که زنان نان‌آور اصلی‌شان بودند، به فقر و نابودی کشاند. زنان بسیاری که در رسانه‌ها، سازمان‌های غیرانتفاعی و دیگر نهادهای اجتماعی فعالیت می‌کردند، یا مجبور به ترک کار شدند یا در صورت مقاومت، با سرکوب مواجه شدند. چنین محدودیت‌هایی نه تنها زنان را از حق طبیعی کار کردن و رشد حرفه‌ای باز می‌دارد، بلکه به‌طور سیستماتیک به عقب‌ماندگی اقتصادی و اجتماعی آنان دامن می‌زند.
گروه طالبان نه‌تنها حضور زنان در عرصه عمومی را محدود کرده است، بلکه آزادی‌های فردی آنان را به‌شدت تحت کنترل قرار داده است. از پوشش اجباری گرفته تا محدودیت در سفر بدون محرم، زنان افغانستان با قوانینی مواجه‌اند که آنان را عملاً به محبوسانی در خانه‌هایشان تبدیل کرده است. این سطح از کنترل، نه یک الزام دینی، بلکه ابزاری برای تحمیل سلطه و سرکوب سیستماتیک زنان است. زنان افغانستان عملاً از آزادی‌های اساسی خود محروم شده‌اند و هر گونه اقدام برای تغییر این وضعیت با تهدید و سرکوب مواجه می‌شود. بسیاری از زنان که پیشتر در زمینه‌های مختلف اجتماعی و حقوقی فعالیت داشتند، مجبور به ترک کشور شدند و بسیاری از آن‌هایی که در داخل افغانستان ماندند، تحت تعقیب قرار گرفتند.
یکی از فاجعه‌بارترین جنبه‌های سرکوب زنان در افغانستان، مشروعیت‌بخشی به خشونت علیه آنان از سوی رژیم حاکم است. وقتی رژیمی خود به سرکوب سیستماتیک زنان می‌پردازد، دیگر نمی‌توان انتظار داشت که جامعه نیز نسبت به زنان رفتار عادلانه‌ای داشته باشد. در واقع، سیاست‌های سرکوبگرانه گروه طالبان، فضا را برای افزایش خشونت‌های فردی و خانوادگی علیه زنان باز کرده است. گزارش‌های متعددی از ازدواج‌های اجباری، قتل‌های ناموسی و دیگر اشکال خشونت علیه زنان منتشر شده است، اما هیچ نهاد مستقلی برای رسیدگی به این موارد باقی نمانده است. در چنین شرایطی، زنان افغانستان نه تنها از حمایت‌های قانونی محروم‌اند، بلکه در برابر خشونت‌های سیستماتیک بی‌دفاع‌تر از همیشه شده‌اند.
خشونت علیه زنان در افغانستان نه تنها در عرصه خانوادگی و اجتماعی، بلکه در سطح دولتی نیز به‌شدت افزایش یافته است. زنان که پیش از این در برابر قوانین محدودکننده گروه طالبان دست به اعتراض می‌زدند، اکنون با سرکوب و تهدید مواجه‌اند. بسیاری از فعالان حقوق زنان که در دو دهه گذشته برای حقوق خود مبارزه کرده بودند، یا مجبور به فرار از کشور شدند یا در داخل افغانستان تحت تعقیب قرار گرفتند. اعتراضات خیابانی زنان، که در ماه‌های نخست پس از سقوط کابل برگزار می‌شد، به‌شدت سرکوب شد و بسیاری از معترضان به‌طور غیرقانونی بازداشت شدند. این سرکوب‌ها نه تنها بر زنان تأثیر می‌گذارد، بلکه باعث می‌شود تا تمامی زنان افغانستان احساس ترس و ناامنی کنند و هیچ‌گونه امیدی به آینده‌ای بهتر نداشته باشند.
آیا هشتم مارچ در شرایط کنونی برای زنان افغانستان معنا دارد؟ در این شرایط، هشتم مارچ نه یک روز برای جشن و شادی، بلکه روزی برای تأمل عمیق در وضعیت زنان افغانستان است. این روز باید یادآور ظلم‌های نهادینه‌ای باشد که بر زنان این کشور روا داشته شده و به آن‌ها اجازه نمی‌دهد که حقوق ابتدایی خود را حتی از لحاظ قانونی به‌دست آورند. هشتم مارچ باید روزی باشد که از ستم‌هایی که بر زنان افغانستان می‌رود، سخن گفته شود و جهانیان را به فکر فرو بَرد که چگونه می‌توان به این وضعیت پایان داد و عدالت را برای زنان افغانستان به ارمغان آورد. در شرایطی که گروه طالبان تمام تلاش خود را برای سلب حقوق زنان به‌کار گرفته است، هشتم مارچ باید فرصتی باشد برای بلند کردن صدای زنان افغانستان و آگاه کردن جهان از ظلم‌هایی که روز به روز بر آنان افزوده می‌شود.
در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=15208

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار