احمد در خیابان روان بود سر و صدای میشنود نزدیک ماجرا میرود میبیند که گروه تروریستی طالبان یک دختر را به زور در موتر سوار دارند، او گفت: « دیدم که یک دختر را طالبان به زور کشان کشان در موتر سوار دارند دختر بیچاره با صدای بلند چیغ فریاد میزد؛ میگفت؛ من را کجا میبرید؟ به کدام جرم؟ مگر من چیکار کردم به کدام دلیل مرا بندی می کنید، با خود ناله می کرد.»
دلم بسیار برایش سوخت، اما من هم مثل مردان دیگر که آنجا بودند سکوت کردم هیچی نگفتم در دلم بارها و بارها به طالبها لعنت فرستادم.
احمد میگوید؛ در این روزها طالبان دختران را به دلیل عدم حجاب بازداشت میکنند. که چرا شما دختران به قوانین اسلام عمل نمیکنید اما آن دخترک حجابش درست بود چادرش منظم بود، از نگاه شرعی محجب بود. من نمیدانم چرا آن دختر را با خود بردند.
احمد با تعجب و اندوه میگوید: «من نمی دانم اینها خود را امارات اسلامی میگویند و داد از علم عالمیت میزنند حرف از جاری کردن حد اسلام می زنند، حتی به دل خود قوانین اسلام را پیاده میکنند، هرکس زنا کرد شلاق زده میشه و هیچ زنی بدون محرم شرعی خارج از منزلش نشود حجاب زن درست باشد این حرفها را میزنند. اما برای خودشان دست زدن به بدن یک زن نامحرم حلال است، برای خودشان زنا کردن حلال است.»
احمد با تأسف میگوید؛ من دیدم که آن دخترک را به جرم دختر بودن در موتر سوارش کردن و در پهلوی یک مرد کلان سال شاندن و با خود بردند.
آیا آن محرمش بود؟ که البته که نه.
خیلی دلم براش سوخت همه مردم دور موتر جمع شدیم و گفتیم که چرا این دختر را با خود میبرید؛
یکی از طالبها گفت که این دختر گنهگار است میخواستیم که از دخترک دفاع کنیم افراد طالبان به طرف همه طپانچه اش را گرفت گفت، بروید عقب (وگرنه)
همه رفتیم عقب مجبور بودیم که از خود حفاظت کنیم.
در طی این ماه ها طالبان اکثر دختران را به جرم بدحجابی بازداشت می کنند در صورت که طالبان دختران که با حجاب هم باشند را با خود میبرند و آنها را چند شب نزد خود نگهمیدارند خدا می دانند که این طالبان پشت پرده با این دختران مظلوم چی کار میکنند.
احمد آه میکشد و با چشمان اشک بار می گوید؛ و قتیکه آمدم به طرف خانه بسیار نگران بودم شب کابوس میدیدم که خواهر های مرا طالبان با خود بردند و اذیت شان می کند طالبان آمدن در خانه ما تمام اعضای فامیلم را کشتند و خواهر هایم را با خود بردند.
تا صبح نخوابیدم بیاد آن دخترک و خانواده های رفتم که دختران شان نزد طالبان بدون کدام جرم بازداشت شده اند.
با خود گفتم ای کاش در این وطن زاده نشده بودیم
ای کاش خداوند این طالب ها خلق نمی کرد چونکه تمام زمین را کثیف کردند در تمام روی زمین این ها بدترین مخلوق هستند باعث بدنامی دین مبین اسلام شدند
با قاطعیت می گوید نمی دانم خداوند چرا جلو این ظالم ها را نمی گیرد نمی دانم تا به کی در جهنم که فعلن در وطن ما است زنده گی کنیم ما طعم جهنم را در دنیا در وطن مان هر روز هر لحظه می چشیم این چگونه امتحان است که نزدیک است دیوانه شویم.
امیدوارم هستم که طالبان به زودی زود از این وطن گم گور شوند نابود شوند تا زمانیکه این طالب ها در وطن مان باشند ما هیچگاه نفس راحت کشیده نمی توانیم چونکه هر لحظه و هر ثانیه از زنده گی ما به ترس و لرز تیر میشود.
ترس از بازداشت خواهر هایمان است ترس از کشته شدن خودمان است اینها طالب هستند وحشی هستند همه را میکشند همه را ….