گروه طالبان بار دیگر با اعمال سیاستهای استبدادی و غیرانسانی خود، چهره واقعی و تاریکش را آشکار ساخته است. اخاذی از مردم فقیر تخار به بهانههای بیاساس همچون ترمیم جادهها یا ساخت بیمارستان، نشانهای واضح از ماهیت غارتگرانه و بیرحمانه این رژیم است. این رفتار، نهتنها برخاسته از ناکارآمدی این گروه در مدیریت کشور است، بلکه بهطور عمیقتر بیانگر عدم مشروعیت و خصلت ضد مردمی آنهاست.
در حالی که مردم ولسوالیهای خواجهبهاوالدین و کلفگان، مانند بسیاری از نقاط دیگر افغانستان، در بدترین شرایط اقتصادی و معیشتی قرار دارند، گروه طالبان با توسل به زور و تهدید، از هر خانواده مبالغی قابل توجه اخاذی میکند. این مبالغ که در ظاهر برای پروژههای چون ساخت جاده یا بیمارستان مطالبه میشود، در عمل به سرنوشتی نامعلوم دچار میگردد. تجربه گذشته نشان داده است که طالبان بهجای استفاده از این وجوه برای بهبود وضعیت عمومی، آن را در راه تقویت شبکههای جنگی، اهداف ایدئولوژیک و تحکیم قدرت خود حیفومیل میکنند.
واقعیت این است که گروه طالبان بهعنوان یک رژیم فاقد مشروعیت، همواره به مردم نه به چشم شهروند، بلکه به عنوان ابزاری برای تأمین منابع خود نگاه کرده است. اخاذیهای اخیر نشان میدهد که طالبان همچنان به جای اتکا به مدیریت شفاف و مسئولانه یا استفاده از کمکهای بینالمللی که تحت کنترلشان است، فشار اقتصادی بیشتری بر مردمی وارد میکنند که پیش از این نیز درگیر فقر و تنگدستی بودهاند. این روند، برخلاف ادعاهای آنان درباره بازسازی و خدمترسانی، تنها به وخامت اوضاع کشور دامن میزند.
سیاستهای اخاذی و پولستانی گروه طالبان، فراتر از اخاذی ساده، بیانگر یک سیستم غارت سازمانیافته است که هدف آن، تخریب بنیانهای اجتماعی و اقتصادی افغانستان است. این گروه بهجای تسهیل زندگی مردم، عملا آنها را به بردگان اقتصادی تبدیل کردهاند که باید برای بقای رژیمی نامشروع هزینه بپردازند. چنین اقداماتی تنها در راستای سرکوب بیشتر مردم و تثبیت استبداد گروه طالبان انجام میشود.
نکته مهمتر این است که اخاذیهای گروه طالبان نه صرفاً نشانهای از ضعف مدیریتی یا فساد ساختاری است، بلکه بخشی از سیاست عامدانه آنها برای نابودی هرگونه احساس امید و همبستگی در میان مردم است. وقتی خانوادهای که حتی توان تأمین غذای روزانه خود را ندارد، مجبور میشود تحت تهدید مبلغی را به طالبان بپردازد، تنها نتیجه، عمیقتر شدن شکاف میان رژیم مستبد طالبان و مردم و افزودهشدن به بار رنج و ناامیدی جامعه است.
این وضعیت در حالی رخ میدهد که گروه طالبان میلیاردها دلار کمک بینالمللی دریافت کردهاند و ادعای برقراری نظم و خدمت به مردم را دارند. اما حقیقت این است که هیچکدام از وعدههای آنها درباره بازسازی، بهبود زیرساختها یا رفاه عمومی محقق نشده است. پروژههایی مانند «تاپی، مس عینک یا حتی ساخت بیمارستانها»، تنها ابزار تبلیغاتی برای فریب جامعه جهانی بودهاند. آنها نهتنها نتوانستهاند از این منابع بهرهبرداری معقول کنند، بلکه بار اقتصادی آن را بر دوش فقیرترین اقشار جامعه گذاشتهاند.
اقدامات اخیر گروه طالبان در تخار بار دیگر ماهیت غیراخلاقی و غیرمسئولانه این رژیم را نشان میدهد. رژیمی که خود را مدعی خدمت به اسلام و مردم میداند، در واقع به بزرگترین عامل ظلم و بیعدالتی تبدیل شده است. اخاذی اجباری از مردم، بهویژه در مناطقی که فقر بیداد میکند، تنها یکی از شواهد ناکارآمدی و بیاعتنایی این گروه به سرنوشت مردم افغانستان است.
این وضعیت نهتنها برای مردم افغانستان، بلکه برای جامعه جهانی نیز باید هشداری جدی باشد. سکوت در برابر چنین رفتارهایی به معنای تأیید ضمنی ادامه استبداد طالبان است. برای جلوگیری از تعمیق بحران در افغانستان، لازم است که مردم و جامعه بینالمللی بهطور همزمان علیه این رژیم متحد شوند. مردم افغانستان باید با حفظ مقاومت، به بازسازی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خود بپردازند. در عین حال، جهان باید از حمایت گروه طالبان دست بردارد و بهجای آن، از حقوق مردم افغانستان برای زندگی در صلح، آزادی و کرامت انسانی دفاع کند.
گروه طالبان، هرچند امروز خود را حاکم بلامنازع میپندارد، اما تاریخ بارها ثابت کرده است که تاریکی و استبداد هرگز پایدار نخواهند بود. روزی خواهد رسید که این رژیم نیز، همچون شب یلدا، جای خود را به صبح روشن آزادی خواهد داد.