پس از تحویل دهی قدرت به گروه تروریستی طالبان، این گروه افغانستان را به قهقرا برده و بیشتر از سیملیون شهروند کشور را به گروگان گرفته اند. شهروندان که از وضعیت بد کشور به ستوه آمدهاند میگویند که طالب اصلاً تغییر نکرده و هیچ از ارزشای به انسانیت قائل نیست و جز زبان زور و تفنگ هیچ زبانی دیگر را نمیفهمد و از طریق انتحار و خشونت و معامله به کشور مسلط شدند و بنابرین نباید با زبان و منطق با طالب حرف زد و باید از راه زور و فشار نظامی این گروه را نابود کرد.
عبدالغنی (مستعار) باشنده کابل میگوید که با آمدن طالبان زندگی او و هزاران تن دیگر تباه شده و کشور در وضعیت بسیار آشفته قرار دارد. او میگوید هرچند سانسور شدید رسانهای در کشور حاکم است؛ اما به هرصورت خبرهای از حملات چریکی علیه طالبان در مناطق مختلف شهر کابل را میشنوم که باعث خوشحالیام میشود و دست چریکهای آزادی بخش را میبوسم و هزاران انسان دیگر نیز از حملات و تلفات بر طالبان خوش حال میشوند و به فکر گم شدن این پدیده شوم، غیر انسانی و غیر اسلامی استند.
او میافزاید که لازم است جبهات مخالف بصورت هماهنگ ضربات کاری در سطوح مختلف طالبان وارد کنند و بیشتر کلانهای طالبان را مورد حمله قرار دهند. عبدالغنی میگوید که اگر هر شب ده تا بیست طالب در حملات چریکی و حملات مردمی کشته شوند، این گروه راه خود را گم میکند به گفتهای او مردم با یک مرگ تدریجی دست و پنجه نرم میکنند.
این باشنده کابل میگوید طالبان کشور را از جای زندگی بیرون کردند، در ایران و پاکستان نیز روزگاری کسی نمیچلد و مردم بین مرگ و زندگی قرار دارند و دیر یا زود حملات مردمی گسترده خواهد شد و روزی خواهد رسید که مردم با چاقو و تبر به طالبان در شهرها و بازار ها حمله کنند. در همین حال یکی از خیزش های مردمی پیشین در بدخشان نیز می گوید که بهترین طالب، طالب مرده است و باید این استراتژی تقویت شود و هر طالب به عنوان اجنبی، اشغالگر و یک هدف مشروع مورد حمله قرار گیرد.