جامعه افغانستان یک جامعه دینی و اسلامی است که آداب و رسوم مردم بر اساس آموزههای دینی شکل گرفتهاست. اما در قبال زنان برخلاف این آموزهها عمل شده و میشود. همانطور که میدانیم، دین مقدس اسلام جایگاه ویژهای برای زنان قایل شدهاست. پیش از ظهور اسلام، اعراب جاهل زنان را زنده به گور میکردند، اما با ظهور دین اسلام، زنان جایگاه انسانی خود را دریافتند و در بسیاری از مسایل زن و مرد از حقوق مساوی برخوردار اند. چنانکه قرآن کریم به وضوح همه انسانها، اعم از زن و مرد، را به کسب علم دعوت کرده است: «بخوان به نام پروردگارت که تو را آفرید». همچنین پیامبر اسلام فرموده است: «طلب علم بر هر مسلمانی واجب است».
در سنن ابوداوود از شفاء بنت عبدالله روایت شده که: رسول خدا نزد من آمد، در حالی که من پیش حفصه همسر پیامبر خدا بودم. پیامبر به من فرمود: «آیا نمیخواهی به او همانطور که نوشتن را یاد دادی، روش درمان بیماری نمله را نیز یاد بدهی؟»
با این وجود، این پرسش مطرح میشود که چرا آموزش زنان در افغانستان تا این حد حساسیت برانگیز شدهاست؟
زنستیزی در افغانستان، علاوه بر قرائتهای نادرست دینی، تحت تاثیر ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قرار دارد. به گفته جیوسوتزی:« در مناطق تاجیکنشین، اگرچه زنان محدودیتهای کمتری دارند، فشارهای فرهنگی همچنان مانع مشارکت آنان در عرصههای عمومی شده است.» این مسئله در مقایسه با مناطق پشتوننشین تفاوت چشمگیری دارد.
بارفیلد می گوید:«در مناطق پشتوننشین، نقش زنان عمدتاً به خانه و خانواده محدود میشود.» به همین ترتیب در سایر مناطق مانند هزاره، اوزبیک و ترکمن نیز نگرشهای متفاوتی درباره نقش زنان وجود دارد.
اما به طور کلی، دین اسلام در افغانستان به عنوان ابزاری برای مشروعیت بخشی به محدودیتهای اجتماعی زنان استفاده میشود. متاسفانه، این قرائتها اغلب تحت تاثیر فضای سیاسی قرار گرفتهاند، به ویژه پس از حاکمیت طالبان که برخی روحانیون غیرپشتون برای جلب اعتماد حاکمان به تفاسیر خشک و افراطی روی آوردهاند.
به عنوان نمونه، مولوی یحیی عنابی پنجشیر یکی از روحانیونی است که با صدور فتواهای افراطی و برخلاف آموزههای اسلامی و اجتماع پنجشیر روی آورده است، پنجشیریکه سال در مقابل اندیشهها متحجرانه و ظالمانه طالبانی ایستاده و در آن قرائت اعتدال دینی حاکم بود، اکنون با خطبههای تند و افراطی وی مواجه شده است.
مولوی یحیی در خطبههای خود تحصیل زنان و دختران را تهدیدی برای افزایش مشارکت اجتماعی زنان معرفی میکند و میگوید: «زن که دانشگاه را خواند، او گپ زدن را یاد میکند، او نوشتن را یاد میکند، او “چشم لور” میشود. زن خو با حیا میباشد، زن را که پرسان کنی گپ زده نمیتواند، او دختر دانشگاه طوطیواری به تو میخواند… باز مشارکت ملی میخواهد.» این اظهارات نه تنها با آموزههای اسلامی مغایرت دارد، بلکه با اصول انسانی، علمی و عرف جامعه پنجشیر در تضاد است.
ابن خلدون در کتاب مقدمه خود مینویسد: «وقتی دولتها شکست میخورند و ملتها افول میکنند، در میان آنها منجمان، گدایان، منافقان، علمای فتوا فروش، راویان دروغین، مدعیان خودخوانده حقیقت و چاپلوسان زیاد میشود تا شایعات نادرست را منتشر کنند.» این پدیده به وضوح در افغانستان، به ویژه پس از سقوط جمهوری، مشاهده میشود؛ روحانیون غیرپشتون برای جلب اعتماد حکام، دین و مذهب خود را تفسیر و تاویل بر اساس سیاست موجود میکنند.
این مسئله باعث شده است که زنستیزی در مناطق تاجیکنشین، علاوه بر برداشتهای نادرست از دین، به چاپلوسی در برابر سیاستهای گروه طالبان مبدل گردد.
برای مقابله با این معضل، تقویت آگاهی عمومی و مقاومت علیه گروه طالبان در مناطق غیرپشتون نشین ضروری است، چون تا زمانیکه سلطه این گروه جنایت کار افراطی از جامعه افغانستان برداشته نشود. قرائتهای افراطی به دلایل مختلف از جمله، جلب اعتماد گروه طالبان، چه از سوی روحانیون و چه از سوی مردم، گسترش خواهد یافت. بنابراین، به یک بسیج عمومی نیاز است تا هرچه زودتر بساط این گروه نامشروع از مناطق ما برچیده شود.
منابع
۱. قرآن کریم، سوره علق، آیه ۱
۲. صحیح مسلم، حدیث ۲۱۸
۳. سنن ابوداوود
۴. بارفیلد، (۲۰۱۰). افغانستان: تاریخ فرهنگی و سیاسی.
۵. جیوسوتزی، (۲۰۱۱). هنر اجبار: انباشت اولیه قدرت در افغانستان.
۶. ابنخلدون، (۱۳۷۷). مقدمه ابنخلدون.