شماره(۲)
در دو روز اخیر مقارن با بازیچه ساختن دین در تغییر اوقات شرعی توسط رهبر طالبان، نوار صوتیای از فتوای مفتی طالبان بنام عبدالعلی دیوبندی نشر شد که آموزش زن در خانه را حرام میداند. رفتن زنان به مسجد را حرام می داند. داشتن موبایل برای زنان را نیز حرام می داند. این فتوا به گونه ای رسمیت یافته و سخنگوی وزارت تحصیلات عالی طالبان آن را فتوای مهم خوانده است.
این مفتی بنام دیوبندی خود را معرفی میکند. خوب است که یک مقدمه در باره دیوبند گفته شود. دیوبند یک مدرسه بسیار سنتی و محافظهکار و علیه زندگی مدرن است. امروز چندین مدرسه دیوبندی وجود دارد، از جمله: دیوبند مادر (دیوبند هند)، دیوبند بنگلادیش، دیوبند پاکستان، دیوبند پشتونخواه/ افغانی / پشتون، دیوبند زاهدان و … .
قابل ذکر است که دیوبند هند همین اکنون تا سطح فتوا و تخصص در مدرسه خود برای زنان برنامه آموزشی دارد. در دیوبند پاکستان نیز چنین برنامههایی وجود دارد. دیوبند زاهدان به رهبری مولوی عبدالحمید ضمن داشتن برنامههای در سطح تخصص برای زنان، همین اکنون از حامیان جنبش ( زن ، زندگی، آزادی) که یک جنبش غربی و سکولار است، در ایران دفاع میکند و بر جمهوری اسلامی ایران اعتراض دارد که چرا به زنان اجازه نمیدهد که برای ریاست جمهوری نامزد باشند.
پس نتیجه اینکه این فتوای مفتی طالبان بنام دیوبندی ضد ضد رفتار علمی و عملی دیوبند است. پس فقط دیوبند افغانی/ پشتونی میتواند چنین فتوا بدهد. همانگونه که رئیس ستره محاکمه طالبان عرف پشتونی را قانون می داند.
حال باید بدانیم که این فتوای دینی نیست، بلکه فتوای پشتونی است و آن هم نه از همه پشتونها، پس هیچ الزام شرعی بر مردم ندارد. اگر فقه العرف را هم ملاک قرار دهیم، این عرف ضد قرآن، ضد سنت و ضد اجماع مسلمانان در تعلیم زنان است. هیچ ارزش دینی و علمی ندارد، بلکه ضد ارزشهای اسلامی است.
منع آموزش زنان در خانه، در مکتب، در مدرسه، در دانشگاه و در مسجد ضد قرآن است.
یکم: بررسی فتوای مفتی طالبان در پرتو آیات قرآن
فتوای طالبانی عبدالعلی دیوبندی علیه آیات قرآن کریم و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم می باشد.
تمام آیات که درباره تحصیل علم و دانش وارد شده، همانند «یاایهاالناس» ( النساء: ١) و «یاایهاالذین آمنوا» (النساء: ١٣۶) عمومى است. و شامل زنها هم میشود. اسلام «علم» را نور و «جهل» را ظلمت وعلم را بینایى و جهل را کورى مىداند. در قرآن آمده است:
«قل هل یستوى الاعمى والبصیر ام هل تستوى الظلمات والنور… »; (الرعد: ۶)
بگو آیا چشم نابیناى جاهل و دیده بیناى عالم یکسان است؟ آیا ظلمات و تاریکى جهالتبانور علم و معرفت مساوى است؟
در آیه دیگر آمده است:
«هل یستوى الذین یعلمون والذین لایعلمون انما یتذکر اولوا الالباب» ( الزمر: ٩)
آیا آنان که به سلاح علم مجهزند با آنان که با جهل و نادانى دستبه گریبانند، با هم برابرند؟فقط اندیشمندان تفاوت این دو گروه را درک مىکنند و امتیاز آنان را باز مییابند.
آیه دیگرى درباره پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله میفرماید: «یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه… » (الجمعه: ٢)
پیامبر آمده است که آیات قرآن را بر مردم بخواند و روح آنها را تزکیه کند و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد.
در آیه «تزکیه» و «تعلیم» با هم ذکر شده و به صیغه مذکر آمده است. آیا مىشود یزکیهم ویعلمهم را منحصر به مردان دانست؟!
فقها میگویند بعضى عمومات و کلیات از «تخصیص» ابا دارد و لحن و بیان به گونهاى است که قابل تخصیص نیست و مطلب آنچنان است که براى عقل قابل تبعیض نمىباشد. مثلا درباره علمو تقوى آمده است:
آیا کسانیکه دانا و عالم هستند با کسانیکه نادان و جاهلاند، مساوى هستنددرباره «تقوا» هم گفته شده:
«ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فیالارض ام نجعل المتقین کالفجار ». (ص: ٢٨)
آیا آنهایکه ایمان دارند و عمل صالح انجام دادهاند، آنها را مانند فساد انگیزها قرار میدهیم و آیا پرهیزگاران و فاسقان را مانند هم قرار میدهیم؟
و باز فرموده:
«ان اکرمکم عندالله اتقاکم ». (الحجرات: ٣)
در همه این موارد صیغهها مذکر است. آیا میتوان ادعا کرد، آنچه درباره «تقوا» گفته شدهاختصاص به مردها دارد و شامل زنان نیست؟ در این صورت زنها باید از کلیه احکام و فرایض معاف باشند.
اینجاست که زنان همان گونه که انسان هستند، مخاطب محوری الله متعال هستند، تمامی خطابات قرآنی شامل حقوق، تکالیف و آزادی های آن هاست، مگر آنکه در برخی از حقوق، تکالیف و آزادی ها، فرق داشته باشند.
دوم: بررسی فتوای مفتی طالبان در پرتو احادیث پیامبر
احادیث عمومی در باره آموزش زنان بسیار است. فقط به یک حدیث که دلالت به آموزش دختران در خانه دارد، و همچنان اختصاص روز خاص برای آموزش زنان کفایت می شود.
در حدیث آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «من کان له ثلاث بنات أو ثلاث أخوات، أو بنتان أو أختان، فأدبهن وأحسن إلیهن وزوجهن فله الجنه»،
و فی روایه: «وأیما رجل کانت عنده ولیده (أی أمه) فعلمها فأحسن تعلیمها، وأدبها فأحسن تأدیبها، ثم اعتقها وتزوجها فله أجران».
ترجمه: «کسی که سه دختر یا سه خواهر یا دو دختر یا دو خواهر دارد، آنان را تربیت کرده با ایشان خوشرفتار باشد و آنان را به شوهری خوب دهد، بهشت جایگاه اوست». (روایت ترمذی و ابوداود)
در صحیح «بخاری و مسلم» نیز ثبت شده است که پیامبر خداصلی الله وسلم روزهایی را به تعلیم و آموزش زنان اختصاص داده بودند زیرا گروهی از زنان به خدمت ایشان رسیده، گفتند: «ای پیامبر خدا، مردان تمام وقت شما را گرفته و ما بهرهای نداریم، شما، خود روزی را مشخص کنید که خدمت شما باشیم و آنچه را که پروردگار متعال به شما یاد داده است به ما آموزش دهید». فرمودند: «فلان روز و فلان روز، جمع شوید»! پس از اجتماع زنان رسول اکرم ص تشریف میآوردند و کلام وحی را به زنان آموزش میدادند.
حالا در پرتو این دو حدیث شریف، معلوم می شود که فتوای مفتی طالبان نه تنها این که بی اساس است، بلکه در مخالفت واضح و روشن با احادیث پیامبر قرار دارد.
سوم: بررسی فتوای طالبان در پرتو اصول فقه مذهب امام ابوحنیفه
ملاهای بدوی و قبیلهای از جمله مفتی طالبان، یک بهانه بنام “فتنه” دارند، هر زمان که بخواهند یک امر حلال را حرام بسازند، بالخصوص در باره زنان می گویند این ، مساله باعث فتنه می شود. پرسش اول این است که آیا وجود فتنه حلال را حرام می کند؟ به عنوان مثال : داشتن چاقو ممکن است باعث قتل شخص توسط دیگری شود، این قاتل فتنه است. آیا به این بهانه می توان فروش چاقو را در یک جامعه حرام گفت و ممنوع کرد تا بدین وسیله جلو فتنه گرفته شود. حرام ساختن حق الله متعال است و هیچ کسی حق تحریم را ندارد، به هیچ بهانه ای.
این بهانه جویی بر می گردد به یک قاعده فقهی بنام سد زرایع.
واژه «سدّ»، در لغت به معنای بستن و جلوگیری کردن. و واژه فتح در لغت به معنای رفع مانع نمودن است.
«ذرائع»، جمع «ذریعه» است و ذریعه در لغت به معنای وسیلهای است که انسان میتواند با کمک آن به چیزی برسد،و در اصطلاح دارای تعاریف مختلفی است که نزدیکترین و جامعترین تعریف به حقیقت عبارت است از: وسیلهای که ما را به سوی احکام پنجگانه تکلیفی رهنمون گردد.
پس معنای «سدّ ذرایع» به حسب اصطلاح یعنی ترک کردن و جلوگیری کردن از هر وسیلهای که موجب رسیدن به حرام میشود.
و معنای فتح ذرایع به حسب اصطلاح یعنی گشودن و رفع مانع نمودن و اجازه دادن به انجام هر وسیلهای که سبب رسیدن به واجب میشود.
توجیه مفتی طالبان و دیگر بدوی ها این است که رفتن زنان به مسجد، مکتب، دانشگاه و ادارات باعث فتنه اختلاط و ترویج زنا می شود.
در آغاز باید گفت که چی کسی ثابت کرده است که تمام زنان تحصیلکرده زناکار باشند یا اکثریت آن ها یا اقلیت آن ها. ثبوت این ادعا ناممکن است و بر خلاف عفت زنان مسلمان است.
در ثانی باید گفت که سد ذریه در مذهب احناف یک اصل فقهی نیست و احناف به آن باورندارند. وظیفه یک حکومت اسلامی فتح ذرایع است، یعنی از بین بردن موانع.
اگر طالبان خود را حاکم اسلامی به معنای اصلی آن می دانند، باید شرایط را چنان برای تحصیل و کار زنان مساعد سازند که مانع فساد جنسی در جامعه اسلامی شود.
چهارم: بررسی فتوای مفتی طالبان در منع ورود زنان به مسجد
طبق دیدگاه پیامبر (ص) حضور بانوان در مسجد جایز و حتی بهتر است.
رسول خدا(ص): «هر گاه زنان [براى رفتن به مسجد] از شما اجازه طلبیدند، آنان را از بهرهاى که از مساجد دارند، محروم نسازید».[مسند احمد ابن حنبل، ج۹، ص ۴۵۷، صحیح مسلم، ج۱، ص ۳۲۸] «زنان خود را از [رفتن به] مسجدها بازندارید، هر چند خانههاى آنان، برایشان نیکوتر است».[سنن ابی داود، ج۱، ص ۱۵۶]
«هنگام شب به زنان برای رفتن به مساجد اذن دهید».[شعب الایمان بیهقی، ج۳، ص ۱۱۳، مسند احمد حنبل، ج۹، ص ۱۱۶]
عایشه میگوید: «زنان مؤمن، نماز صبح را با پیامبر(ص) بجای میآوردند، در حالیکه لباسی که تمام بدن آنها را میپوشاند به تن داشتند و این زنان در تاریکی بازشناخته نمیشدند».[مسند احمد این حنبل، جزء ۴، ص ٢٨٠]
ابن عباس درباره پیامبر(ص) و عملکرد ایشان میگوید: «رسول خدا(ص) دختران و زنان خود را برای اقامه جماعت در نمازهای عیدین به خارج خانه میبردند».[همان، ج٣، ۴٨٧]
در منابع روایی، احادیث زیادی وجود دارد که همگی بیانگر این است که مساجد متعلق به تمام مردم اعم از زن و مرد است، و میان مرد و زن هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد؛ زیرا واژههایی مانند، انسانهای با تقوا، مؤمن، متقین، اهل مسجد، و …، اختصاص به گروه خاصی ندارد و برای عموم مسلمانان است.
بنابر این، با وجود این همه أحادیث هرگونه فرضیه ای که بگوید اگر حضرت پیامبر( ص) زنده می بود، به خاطر فتنه زنان را از مسجد منع می کرد، باطل است، زیرا فتنه در زمانی بیشتر بود که همه جامعه مسلمان نشده بودند و هنوز منافقان در جامعه حضور داشتند، اما در دوران خلفای راشدین به نسبت قوت مسلمانان ، دیگر منافقان و فساد انگیزها دیگر توانایی فسادگری در باره زنان را نداشتند و چنین چیزی در تاریخ نیز نقل نشده است.
پنجم. بررسی حکم داشتن موبایل برای زنان
زن و مرد در احکام اسلامی با هم برابر هستند، هر چیزی که برای زن حلال است، برای مرد نیز حلال است ، و هر چیزی که برای مرد حرام است، برای زن نیز حرام است. حتی حجاب و چشم پوشی از نامحرم در اسلام برای زن و مرد ، با احکام مخصوص آن واجب است.
اصل مفتی طالبان برای تحریم موبایل برای زنان فتنه ارتباط با نامحرم است که منجر به زنا می شود. این اصل برای مردان نیز قابل تعمیم است. مردان نیز می توانند با زنان ارتباط بر قرار کنند و به فساد زنا مبتلا شوند.
آیا زنا برای مردان حلال و برای زنان حرام است. در کجای شریعت این گونه حلال تبعیضی آمده است. مردان با مردان نیز می توانند با تلفن ارتباط برقرار کنند و با عث جرم لواط شوند.
معلوم است که سیاست جنسیتی تبعیض آمیز بدوی طالبان در باره زنان که برآمده از عرف قبیله ای پشتونی است باعث می شود که شریعت را به نفع مردان و بر ضد زنان توجیه کنند. زن را ناموس قبیله بدانند و مرد را آزاد .
پس معلوم است که این فتوای مفتی طالبان هیچ ارزش دینی ندارد، بلکه بدنام سازی دین و تحمیل عرف بدوی پشتونی بر دین مدنی اسلام است.
حفاظت دین یکی از مقاصد اصلی پنجگانه شریعت است. هرکسی که چهره دین اسلام را تشویه و بدنام کند، مبارزه در برابر او به خاطر حفاظت از دین واجب است.