جبهه مقاومت ملی افغانستان که سه سال و اندی قبل با عزم و اراده ملی یک باره تن به توفان خطر داد و برایش چشم اندازی، قابل پیش بینی نبود تا در روشنایی آن، سرنوشت لشکر خون آشام و جرار دشمن را ترسیم کند، بلکه حرکتی در راستای ادای مسئولیت ملی و دینی بود، به قیمت از جان گذشتن و زیر بار ذلت نرفتن؛ حتی اگر پایان این امتداد خونین، مرگ جمعی اقدام کنندگان به مقاومت می بود. به لطف الهی در اولین ماههای آغاز مقاومت، محاسبات دوست و دشمن مبنی برپایان ایستادگی در برابر هجوم طالبان را به چالش کشید و به زودی جهان پذیرفت که جبهه مقاومت ملی میتواند مسیرحوادث سیاسی و اجتماعی افغانستان را برای حاکمیت سلطه، پرچاه و چاله سازد. امارت طالبان نیز به زودی دریافت که مسیر ناهمواری را باید طی کند. اینک سه سال و اندی از عمر جبهه مقاومت ملی میگذرد علی رغم تنهایی جبهه، در میدان رزم، دستاوردهایی که سه سال قبل دور از دسترس بود، نائل آمد. این متن براساس گفتوگو عبدالحفیظ منصور عضو ارشد جبهه مقاومت ملی افغانستان با خبرگزاری پایگاه به صورت اجمالی به دستاوردهای سیاسی جبهه مقاومت ملی پرداخته است.
- بررسی دستاوردهای نظامی جبهه مجال دیگر می طلبد، تنها همین قدر اشاره میشود که در ظرف یک سال گذشته بیش از ۱۹۳ عملیات نظامی چریکی علیه گروه تروریستی طالبان در بیشتر ولایات افغانستان اجرا گردیده که در تمام این عملیاتها تروریستها متحمل تلفات جانی شده اند، بدون اینکه جبهه مقاومت تلفات ببیند.
- دستاوردهای سیاسی جبهه بیشتر حایز اهمیت است که درذیل به آن اشاره می شود:
الف، در عرصه داخلی :
– شعار اسلام گرایی گروه طالبان رنگ باخته و هویت قومگرایی و فاشیستی این گروه بیش از پیش نزد افکارعامه برجستهتر شدهاست.
– میزان ترس و هراس طالبان از آینده تاریک و سرانجام شکست و محو کامل از هرزمانی روبه افزایش است. ثمره تلخ این ترس و هراس توجه به تمرکز قدرت نظامی در قندهار است و تلاش میکنند تا امکانات دسته داشته شان را در قندهار جمع آوری کنند.
– تمامیت خواهی قندهاری ها، جناح حقانی و غلجایی را به ستوه آورده، نمونه آن اعتراض خلیل الرحمان حقانی در برابر ملاهیبت الله بود که نتیجه آن حذف فزیکی خلیل الرحمان گردید و مرگ خلیل الرحمن جدایی دو جناح را عمیق تر نمود.
– درسال گذشته حقانیت مبارزات برحق جبهه مقاومت ملی بیش از پیش آشکار گردید وگروه های متعددی در داخل وخارج از لحاظ سیاسی با جبهه مقاومت ملی همسو شدند به گونهای که دهها گروه مخالف به عنوان مجموعهای اپوزیسیون علیه امارت طالبانی به مخالفت و مخاصمه برخواستند و این مخالفت ملی منجر به ایجاد تضاد درون گروهی بین طالبان گردیده است. قرائن نشان میدهد که کشیدگیهای بین دو جناح طالب از حد اختلاف نظر فراتر رفته؛ بلکه مشی سیاسی و حکومتی هردو جناح علیه همدیگر کاملا خصمانه میباشد، چه بسا که هردو جناح در صدد یارگیری از میان مخالفین امارت طالبان هستند و یا حد اقل یکی از این دو جناح، در صدد نزدیک شدن به مخالفان امارت طالبان می باشد.
ب، در عرصه بین المللی :
– تشدید حملات تیتیپی در پاکستان، موضع سیاسی این کشور را به جبهه مقاومت ملی تا حدود زیادی نزدیکتر کرده، پاکستان در تلاش است که اگر بتواند جبهه مقاومت را در خصومت علیه طالبان افغانستان و پاکستان دارای موضع مشترک بسازد و همواره چراغ سبزنشان میدهد.
– کشورهای آسیای میانه بیش از پیش خطر گروههای تروریستی مستقر در ساحات حاکمیت امارت طالبان را احساس میکنند و بارها نگرانی خود را از آینده حضور تروریستهای زیر چتر امارت طالبان ابراز داشته اند. تداوم حضور تروریستهای مستقر در ولایات مرزی افغانستان با ایران و اقدامات تروریستی این گروهها باعث شد که جمهوری اسلامی ایران اقدام به تعویض سفیر سابقهاش، که مدام به نفع طالبان موضع می گرفت، نماید.
– با پیروزی ترامپ در آمریکا، توجیهگری افرادی مثل خلیل زاد نسبت به عمل کرد طالبان زیر سوال رفته است. پالیسیهای آمریکا در قبال امارت گروه طالبان یقینا دستخوش دیگر گونی خواهد شد و بعید است که این دیگرگونی در راستای تأمین منافعی صورت گیرد که در طول چندین سال مورد حمایت حکومت بایدن بوده است.
– موضع گیر اخیر گروه های تروریستی در سوریه مخصوصا هیأت تحریر شام که در گذشته به نحوی در حمایت از همدیگر موضع میگرفتند، جایگاه حکومتی طالبان را بیشتر بیاعتبار میسازد چه اینکه پیش از این تحریرشام در بیعت با امارت طالبان علیه حکومت بشار اسد میجنگید. اگر چه شایعاتی وجود دارد که طالبان جهت تسخیر دمشق، نیرویی را از طریق ترکیه وارد کارزار سوریه کرده و در تسخیر دمشق نقش داشته اند. اما موضعگیری رسمی اداره فعلی دمشق علیه عملکرد امارت طالبان به مثابه خلع سلاح این گروه از همفکری با تحریرالشام میباشد.