جنرال محمد پناه، اسطوره‌ی نبردهای تن‌با‌تانک

نویسنده: فرید عمری

ویژگی‌های شخصیتی و منحصر به فرد ژنرال محمد پناه، فراتر از آن است که در این نوشته بگنجد؛ اما به مناسبت سالیاد شهادت این قهرمان تاریخ جهاد و مقاومت، به چند شاخصه‌ی برجسته‌ی شخصیتی‌اش می‌پردازم. ژنرال محمد پناه، در میان مجاهدین، نماد شجاعت و درایت نظامی بود. او چنان شخصیتی داشت که وقتی تاریخ جهاد و مقاومت را ورق می‌زنیم یا به روایت‌ها و خاطرات مجاهدین گوش می‌سپاریم، از میان صفحات کتاب و واژه‌ها، مردی سربرمی‌آورد که کوهی استوار از تقوا و شجاعت بود.
استاد عبدالرب رسول سیاف، یکی از رهبران تأثیرگذار جهادی، درباره‌ی او گفته است: “ژنرال پناه را کسانی‌که شناختند، از سنگر شناختند، نه مثل دیگر قومندان ها از دفتر، موتر و بلندمنزل‌های پرزرق و برق.”
ژنرال پناه در دوران جهاد در سخت‌ترین نبردها (تن‌با‌تانک) با کم‌ترین تلفات، دستاوردهایی خلق می‌کرد که باورنکردنی و شگفت‌انگیز بود. هر نبرد او، یک حماسه‌ی بی‌نظیر بود؛ هر عملیاتش، یک شهنامه‌ی جاودان است. دوستان نزدیک و همرزمانش روایت می‌کنند، با وجود اینکه ژنرال پناه از سواد آکادمیک بالایی برخوردار نبود و هرگز در مکتب‌های نظامی درس نخوانده بود، اما در میدان‌های نبرد، از چنان تاکتیک‌های نظامی و جنگی استفاده می‌کرد که آمر صاحب شهید، نیز در زمان کم به نبوغ و درایت کم‌نظیری نظامی جنرال پناه پی‌برده  و او را یک نظامی با تدبیر و دلیر یافت و در سخت‌ترین نبردها مثل فتح قوی‌ترین پایگاه‌های دشمن، وی را به میدان می‌فرستاد. کارنامه‌ی این فرمانده، مملو از نبردهای طاقت‌فرسا با هیولاهای زمانه بود، اما عملیات‌های او در دره‌ی سالنگ، علیه قشون تا دندان مسلح شوروی، در تاریخ جهاد بی‌نظیر است. درایت و نبوغ او در تاکتیک‌های نظامی چنان بود که روس‌ها به او لقب “ژنرال پناه” داده بودند و دره‌ی سالنگ را “دره‌ی مرگ” می‌نامیدند.
اما ژنرال پناه تنها یک فرمانده‌ی شجاع و نابغه‌ی نظامی نبود؛ او تجسم تقوا و پرهیزگاری نیز بود. یاران و همرزمانش روایت‌های فراوانی از ساده‌زیستی، فروتنی و ایمان راسخ او دارند. او در اوج قدرت و فرماندهی، هرگز از اصول اخلاقی و معنوی خود فاصله نگرفت. زمانی که در سال ۱۳۷۳، ژنرال پناه به شهادت رسید، آمر صاحب، که در سخت‌ترین روزها اشک نریخته بود، با پیکر این یار رستم‌صفتش، دست‌اش را به کمر گرفت و اشک‌هایش بی‌پرده جاری شد. او در آن لحظه‌ی تلخ و جان‌سوز گفت: “کمرم شکست.” این صحنه، گواهی بود بر عمق عشق و احترامی که آمر صاحب نسبت به ژنرال پناه داشت.
ژنرال محمد پناه، مردی که از سنگرهای جهاد برخاست و با شجاعت و تقوایش، نام خود را در تاریخ جهاد و مقاومت جاودانه کرد، اسوه‌ای بی‌بدیل برای نسل‌های آینده است. یاد و خاطره‌ی او همچون ستاره‌ای درخشان در آسمان جهاد می‌درخشد و اشک‌های آمر صاحب، گواهی بر عظمت و بزرگی این قهرمان بی‌همتاست. او نه تنها یک فرمانده؛ بلکه یک اسطوره‌ای بود که در دل تاریخ، حماسه‌هایش را برای همیشه ثبت کرد

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=15219

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار