جبهه مقاومت ملی افغانستان و جبهه آزادی افغانستان پساز تسلط طالبان در آگوست ۲۰۲۱ شکل گرفته و بهعنوان نیروهای ضد طالبانی فعالیت میکنند. این جبههها شامل مجموعهای از گروههای مخالف و مقاومتی هستند که از زمان سقوط دولت پیشین افغانستان به رهبری اشرفغنی احمدزی فراری، به مبارزه مسلحانه علیه طالبان پرداختهاند. مهمترین این گروهها جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود است.
جبهه مقاومت ملی افغانستان: جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود، پسر قهرمان ملی افغانستان، شهید احمد شاه مسعود، یکیاز برجستهترین گروههای مقاومتی است. احمد مسعود در دره پنجشیر که بهدلیل تاریخچه مقاومت آن در برابر شوروی سابق و طالبان شهرت دارد، پایگاه دارد. این جبهه در دو سال و اندی گذشته، با نیروهای طالبان بارها درگیر شده و تلاش کردهاست که مناطق مختلف افغانستان را از کنترل طالبان خارج کند.
تاکتیکهای جنگی: حملات جبهههای آزادی و مقاومت عموماً شامل جنگهای چریکی و حملات ناگهانی به پایگاهها و مواضع طالبان است. این حملات در مناطق مختلف از جمله «پنجشیر، کابل، پروان، کاپیسا، تخار، بغلان، بلخ، بدخشان، نورستان و لغمان» صورت گرفتهاست. نیروهای مقاومت از آشنایی خود با جغرافیای منطقه و حمایت محلی برای مقابله با طالبان استفاده میکنند.
وضعیت فعلی و چالشها: علیرغم تلاشهای جبهههای مقاومت، طالبان همچنان کنترل عمدهای بر افغانستان دارند و نیروهای مقاومت با چالشهای زیادی مواجه هستند، از جمله کمبودِ تسلیحات و منابع مالی. این گروهها همچنین نیاز به حمایت بینالمللی برای ادامه مبارزه دارند، اما میزان این حمایت محدود است.
حمایت بینالمللی: جبهههای مقاومت ملی و آزادی بهدنبال جلب حمایت بینالمللی هستند. آنها تلاش میکنند تا کشورهای خارجی را متقاعد کنند که حمایتهای مالی و نظامی ارائه دهند. با اینحال، جامعه بینالمللی بیشتر بر مسائل دیپلماتیک و انسانی تمرکز دارد و حمایت نظامی قابل توجهی از این گروهها صورت نگرفتهاست.
آینده جبهههای مقاومت: آینده جبهههای مقاومت ملی و آزادی بهعوامل مختلفی بستهگی دارد، از جمله توانایی آنها در جذب حمایت داخلی و بینالمللی، استراتژیهای جنگی مؤثر و پایداری در برابر فشارهای طالبان. اگر این گروهها بتوانند همبستهگی بیشتری ایجاد کنند و حمایتهای بیشتری جذب کنند، ممکن است بتوانند نقشِ مهمتری در آینده افغانستان ایفا کنند.
در مجموع، جبهههای آزادی و مقاومت با وجود چالشهای متعدد، همچنان به مبارزه برای آزادی و عدالت در افغانستان ادامه میدهند.
حملات جبهههای مقاومت و آزادی تأثیرات قابل توجهی بر طالبان داشته و در برخی مناطق باعث ناآرامی، پریشانی و آشفتهگی آنان شدهاست. در ادامه به برخی از این تأثیرات اشاره میشود:
ایجاد چالشهای امنیتی برای طالبان: حملات جبهههای مقاومت، بهویژه در مناطقی مانند «پنجشیر، کابل، پروان، کاپیسا، تخار، بغلان، بلخ، بدخشان، نورستان و لغمان» طالبان را وادار به تخصیص منابع و نیروهای بیشتری برای مقابله با این تهدیدات کردهاست. این اقدامات طالبان را مجبور به پراکنده کردن نیروهایشان و کاهش تمرکز در سایر مناطق کشور میکند.
تحمیل تلفات: حملات جبهههای مقاومت موجب تحمیل تلفات جانی و مالی به طالبان شدهاست. این تلفات، گرچه ممکن است از نظر تعداد کمتر از آنچه باشد که طالبان به مقاومت وارد کرده، اما باعث تضعیف روحیه نیروهای طالبان و ایجاد نارضایتی در صفوف آنها میشود.
برهم زدنِ برنامههای طالبان: حملات مکرر جبهههای مقاومت برنامههای طالبان برای برقراری نظم و کنترل کامل بر مناطق مختلف را مختل کردهاست. این حملات باعث شده طالبان نتوانند بهطور کامل بر همه مناطق مسلط شوند و بهویژه در مناطق کوهستانی و صعبالعبور، کنترل خود را تثبیت کنند.
افزایش فشارهای داخلی و بینالمللی: فعالیتهای جبهههای مقاومت باعث افزایش توجه جامعه بینالمللی به وضعیت امنیتی و حقوقبشری در افغانستان شدهاست. این توجه بینالمللی میتواند به افزایش فشار بر طالبان برای اتخاذ رویکردهای کمتر سرکوبگرانه و پذیرش گفتوگوهای سیاسی منجر شود.
تضعیف اعتبار طالبان: ادامه حملات و مقاومت، تصویر طالبان بهعنوان یک نیروی غیرقابل شکست را تضعیف میکند. این مسئله میتواند باعث کاهش حمایتهای داخلی از طالبان شود و مردم بیشتری را بهسمتِ جبهههای مقاومت سوق دهد.
اختلافات داخلی: مبارزات و حملات مداوم ممکن است باعث افزایش اختلافات داخلی در میان رهبری طالبان شود. این اختلافات میتواند بر کارایی و انسجام این گروه تأثیر منفی بگذارد و راه را برای پیشرفت نیروهای مقاومت هموار کند.
نتیجهگیری: بهطور کلی، اگرچه جبهههای مقاومت و آزادی تاکنون نتوانستهاند کنترل گستردهای بر افغانستان بهدست آورند، اما حملات و فعالیتهای آنها تأثیراتِ قابل توجهی بر طالبان گذاشته و این گروه را در حفظ کنترل و مدیریت کشور با چالشهای جدی مواجه ساختهاست.