پاکستان در حال حاضر با توجه به برخورداری از محیط بهشدت شکننده و چالشبرانگیزِ، سیاسی- امنیتی و اقتصادی و عدم اطمینان از سطح پایانِ حفاظت از سلاحهای استراتژیکاش و حضور و پرورش توام با خشونت شبکههای تروریستی چندینملیتی در این کشور با آینده نا روشن و انبوهی از ابهامات و اما و اگرهای قدرتهای جهانی و دوستان استراتژیکاش مواجه است.
از سویدیگر نگرانیهای امنیتی که پاکستان از جانبِ دو همسایهاش هند و افعانستان دارد، سبب شده در طول تاریخ ۷۵ سالهاش استراتژی امنیتی را در قبال هند و افعانستان دنبال بکند و از هر گزینهی حتی با همآغوشی با تروریسم و بنیادگرایی به عنوان ابزارهای کمهزینه اما موثر جهت دستیابی به عمق استراتژیکاش در هند و افعانستان استفاده کرده/میکند.
اما پس از قدرتگیری دوبارهای طالبان در افعانستان به نظر میرسد که بازی برعکس شده و گروههای پرورش یافته در آموزشگاههای(آی اس آی) به ویژه تحریک طالبان پاکستان(تی. تی.پی) از کنترول اینکشور خارج شده و با حمایت هندیها و همگامی آمریکاییها دست و آستن بالا زدهاند و تصمیم ایجاد امارتطالبانی را در اسلامآباد دارند و به چیزی کمتر از آن راضی نیستند و تهدیدات بزرگی امنیتی را در ایالت خیبرپختونخواه و بلوچستان و منطقهی کشمیر و گلیگت ایجاد کرده و ارتش این کشور و پروژههای مشترک اقتصادی چین و پاکستان را به چالش کشیده اند.
با این حال، پس از روی کار آمدن دولت جدید پاکستان به رهبری شهباز شریف و همزمان با حمله بیپیشنهی (تیتی.پی) بر مهندسان چینی و کشته شدن ۵ منهدس و زخمی شدن شماری دیگری کارکنانِ که مصروف کار فاز دوم پروژه(سیپک) دلان اقتصادی چین و پاکستان بودند، پروژهی که چین را از طریق کشمیر و گلیگت و ایالت خیبرپختونخواه به دریای هند وصل میسازد و تا حالا ۲۵ میلیارد دالر روی آن سرمایه گذاری شده، چینیها را نسبت به عملیاتی شدن این پروژه کم علاقه نموده و دولت بیجینگ برای اسلامآباد پیش شرط گذاشته که تا امنیت مهندسانِ چینی و کارمندان این پروژه تامین نشود، فازی سوم دلان سیپک عملی نخواهد شد.
به دنبال این شوکِ بزرگ، دولت شریف طرح (عملیات عزم استحکام) را جهت ریشهکن کردن تروریسم/ تحریک طالبان پاکستان به مجلس این کشور برای تصویب فرستاد و با وجود مخالفت حزب تحریک و انصاف و جمعیت علما این طرح مورد تایید قرار گرفت.
خوب حالا پرسشِ که مطرح میشود این است که آیا عملیات نظامی (عزم استحکام) از سوی ارتش پاکستان راه اندازی می شود و اگر شود چه تأثیری را بر روابط پاکستان با طالبان افعانستان دارد و (جبهه م.م.ا) چگونه میتواند از این فرصت استفاده کند.؟
پاسخ پرسشهای مطرح شده را کوتاه و فهرستوار بیان میکنم تا وقت مخاطب گرامی کمتر گرفته شود:
۱-ارتش و دولت ملکی پاکستان در اجرای کردن عملیات عزم استحکام تصمیم جدی دارند و قبل از این نیز تجربهی راهاندازی عملیاتهای بزرگِ ضد گروههای تروریستی از جمله (عملیات ضرب و غضب) را دارد.
۲-راه اندازی این عملیات برای پاکستان خیلی حیاتی است چرا چون عملی شدن پروژه سیپک وابسته به تامین امنیت است از این جهت ارتش ناگزیر است اقدام کند.
۳- بیتردید میتوانم بگویم با راهاندازی این عملیات رابطهی طالبانِ افعانستان با دولت پاکستان خرابتر میشود، چرا چون نیروها و رهبران تحریک طالبان پاکستان به مناطق سرحدی و قبایلِ افعانستان عقب نشینی تاکتیکی خواهند کرد که در آن صورت پاکستانیها از طرفِ افعانستانی درخواست کمک میکند و امارت طالبان این توانایی را ندارد یا انجام نمیدهند و منجر به تیرگی و حتی درگیریهای مستقیم میان طالبان و پاکستانیها میشود.
۴-سرباز زدن طالبان افعانستان از خواست پاکستانیها یک سناریو و فرضیه دیگر را نیز فربهتر میکند این که ارتش پاکستان به کمک آمریکا عملیاتهای هوایی را در خاک افعانستان به ویژه در جنوب این کشور راهاندازی خواهند کرد که منجر به رویارویی طالبان و پاکستان میشود.
کلامآخر
یافتههای ما از تحلیل وضعیت نشان میدهد که در صورت اجرایی شدن عملیات عزم استحکام ارتش پاکستان که سناریوهای چهارگانه را که در فوق تذکر دادیم در قبال دارد.
بنابراین فرصت خوب و تاریخی را برای (جبهه.م.م.ا) به عنوان تنها اپوزیسیون قدرتمند و منسجمِ ضد طالبان مبتواند خلق کند و اتاق فکر جبهه به ویژه بخش روابط خارجی آن با برجسته کردن همکاریهای طالبان افعانستانی با طالبان پاکستانی از انگشتِ زخمی پاکستان بگیرد و از این طریق حمایت پاکستانیها از طالبان کمتر شود و تا پشتِ طالبان خیلیتر بشود و خوبی دیگر این که جبهه مقاومت میتواند از مصروفیت و درگیری دو جانبه طالبان و پاکستان استفاده نموده و ساحه حضور نیروهایش را در مناطق شمال و شمالشرق افعانستان که پایگاه اصلی این جریان است گسترش بدهد.




