نوشته: دکتر هجرت الله جبرئیلی
کوتاه گفتار ۱۹:
عنوان گفتار:
«اسلام؛ انتخاب آگاهانه و نظام معقول»
«چون من مسلمان بودم و پس از یک سلسله مطالعات دریافتم که جز اسلام هیچ نظام و هیچ قانونی نمیتواند زندگی معقول را تضمین کند، به این مفکوره پیوستم.»
(حامد علمی، هفتهنامۀ مجاهد، شمارۀ ۱۴، ۱۷ سنبلۀ ۱۳۷۷)
مقدمه
احمدشاه مسعود، قهرمان ملی خراسان/ افغانستان، همواره به دنبال یافتن حقیقتی بود که بتواند راه آیندهی ملت افغانستان را روشن کند. او در زندگی سیاسی و مبارزاتی خویش، اندیشه را همسنگ عمل میدانست و از همین رهگذر، برای باورهایش پشتوانهی فکری و منطقی جستجو میکرد.
در زمانهای که مکاتب سیاسی گوناگون بر سرزمین ما سایه افکنده بودند، مسعود با روحی نقاد و اندیشهای باز، همهی این مکتبها را مورد تأمل قرار داد. اما هیچکدام پاسخگوی نیازهای جامعهی افغانستان و انسان مسلمان نبود.
نتیجهی این جستجو و مطالعه آن بود که مسعود اسلام را بهعنوان یک نظام کامل و معقول انتخاب کرد؛ نظامی که به باور او تنها راه سعادت فردی و جمعی است.
واژگان کلیدی
مسلمان بودن: هویت دینی که پایهی بنیادین اعتقاد در جهت دهی سبک زندگی او در تمامی مرحله اای مهم از زندگی او از کودکی تا دانشگاه، پیوستن به نهضت اسلامی، جهاد در برابر تجاوز اتحاد شوروی و رژیم کمونیستی، دولت اسلامی و مقاومت در برابر رژیم امارت طالبانی بود.
مطالعه: پژوهش و ارزیابی از طریق کتاب ها، گفتگو با بزرگان و تاریخ . در یک کلمه مطالعه یعنی یافتن مسیر آگاهی و انتخاب، نه تقلید.
نظام و قانون: چارچوب سیاسی و اجتماعی برای ادارهی جامعه.
زندگی معقول: زندگی بر اساس عدالت، آزادی و معنویت.
جملات کلیدی و توضیح آنها
«چون من مسلمان بودم…»: این بخش نشان میدهد که آمرصاحب هویت دینی خود را پذیرفته بود، اما آن را نقطهی آغاز وپایان زندگی خود قرار داد. مسلمان بودن برای او در گام نخست ایمان فطری و میراث آبایی بود، اما او ایمان فطری را به ایمان کسبی و میراث پدری را به مکتب فکری انتخابی خود تبدیل کرد.
«…و پس از یک سلسله مطالعات دریافتم…»:
اینجا روشن میشود که ایمان مسعود کورکورانه نبود. او پس از پژوهش و جستجو به باور خود عمق بخشید و انتخابش را بر پایهی عقلانیت استوار ساخت.
«…که جز اسلام هیچ نظام و هیچ قانونی نمیتواند زندگی معقول را تضمین کند…»: در این جمله، شهید احمد شاه مسعود اسلام را بهعنوان یگانه نظام جامع معرفی میکند که قادر است عدالت، آزادی و معنویت را در کنار هم تحقق بخشد.
«…به این مفکوره پیوستم.»
نهایتاً او انتخاب آگاهانهاش را به عمل پیوند میزند. اسلام برایش تنها یک باور ذهنی نبود، بلکه برنامهای عملی برای زندگی و مبارزه بود. با این انتخاب به جریان نهضت اسلامی می پیوندد.
نتیجهگیری
این گفتار تصویری کامل از اندیشهی احمدشاه مسعود بهدست میدهند: هویتی دینی، جستجویی آگاهانه، انتخابی عقلانی و التزامی عملی.
پیام او به نسل امروز این است که ایمان تنها وقتی ارزشمند است که با تحقیق، اندیشه و انتخاب آگاهانه همراه شود. چنین ایمانی است که میتواند هم زندگی فردی را معقول سازد و هم جامعه را به عدالت برساند.
در نهایت، این گفتار مانند نقشهی راه است: اسلام، اگر بهعنوان یک مفکورهی آگاهانه و نظام معقول پذیرفته شود، توانایی دارد آزادی، عدالت و معنویت را همزمان به افغانستان هدیه کند.