زبان به‌ مثابه تهدید؛ نگاه ایدئولوژیک طالبان به زبان فارسی

نویسنده: نصرت سادات

طالبان، به‌عنوان یک گروه افراطی اسلام‌گرا از بدو ظهور تا کنون اصالت، هویت و بقای خود را با زبان و هویت قومی پیوند زده اند. از منظر طالبان تا زمانی سلطه ی ایدئولوژی شان می تواند دوام یابد که تعصب قومی و همراهی قومی را با خود داشته باشند. بنابر همین ملحوظ است که پروژه‌ گردان های طالب از یکسو به تعصبات و هنجار های قومی دامن می زنند و از سوی دیگر هم سعی می کنند که به اذهان عام جامعه پشتون این پیام و هشدار را ترزیق کنند که طالب مدافع اقتدار و منافع شماست و هر زمانیکه دیگر هویت های قومی بخواهند که اقتدار را از پشتون ها بگیرند این گروه با ابزار سخت وارد عمل می شود و آنرا دوباره به شما بر می گرداند.

اما در واقعیت امر، این مسئله با ساختار اجتماعی و روانی اقوام افغانستان سنخیتی ندارد، نه همه ی پشتون ها طالب هستند و نه هر طالبی پشتون است، کماآنکه بسیاری از شخصیت ها و حلقات موجود در قوم پشتون در برابر طالب بوده و هستند و این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که همین قوم از زمان ظهور طالبان تا کنون خسارات و تلفات بی شماری را صرفاً به نام و با شعار منتسب بودن به طالبان متحمل شده است.

حال بیایم ببینیم که چه علل و عواملی باعث شده است تا پروژه و ایدئولوژی طالبان از زبان فارسی در هراس باشد و آنرا به نحوی رقیب و دشمن خود و  بقای خود تلقی نماید.

– مسئله ی نخستی که در ذهن خطور می کند، نگاه و رویکرد طالبان نسبت به بحث تمدن است. طالبان آنطور که خود گفته اند و در عمل نیز ثابت نموده اند مخالف تمدن، فرهنگ، اندیشه، علم و آگاهی هستند و در واقع سبک فکری و زندگی شان بدوی و نزدیک به انسان اولیه و نسل نئاندرتال‌ها است. در این نگاه طبیعی است که طالب و تفکر طالبانیسیم زبان فارسی و پشتوانه ای فکری و تمدنی آنرا دشمن بقای خویش بدانند. زیرا زبان فارسی در افغانستان فقط به مثابه ی زبان رسمی نبوده و نیست و طالبان هم بر این امر واقف اند، بلکه این زبان یک زبان تمدنی و تاریخی است و قرن ها زبان علم، فرهنگ و دیوان‌سالاری بوده است و حتی خود طالبان هم ناچار اند از آن در این جغرافیا استفاده نمایند چون زیست و زندگی در ابعاد مختلف بدون بهره مندی از  زبان فارسی در افغانستان ممکن نیست.

– علل بعدی هراس طالبان از زبان فارسی را می توان در چگونگی نظم سیاسی و نگاه سنتی و یا مدرن نسبت به افغانستان و جهان بررسی نمود.

نظم سیاسی و اجتماعی که طالبان می خواهد ریشه در سنت دارد و هر آنچه که مخالف با سبک زندگی سنتی باشد از دید آنان غیر شرعی، مردود و بیگانه است. در مقابل اگر فقط دو دهه ای اخیر را معیار بگیریم زبان فارسی نقش مهمی در توسعه، آموزش، رسانه، حقوق بشر و جامعه مدنی در افغانستان داشته است. طالبان همه ای این موارد را تهدیدی برای نظم سنتی-اسلامی مد نظر خود می‌دانند و در بحث سازگاری و همراهی با دنیای مدرن هم زبان فارسی، به‌واسطه پیوندهایش با مباحث علمی، روشنفکری، دانشگاه ها، رسانه ها و جریان‌های مردم محور از دید طالبان حامل گفتمان بیگانه است.

– علل دیگر هراس تفکر طالبانیسیم از زبان فارسی به ریشه های تاریخی زبان فارسی بر می گردد، این ریشه ها تقابل و ضدیت جدی با ایدئولوژی سلفی‌گونه طالبان دارد. زبان فارسی با میراث تمدنی ایران‌زمین (مولانا، فردوسی، سعدی، حافظ، بیدل، سنایی و…) عجین است، میراثی که با اسلام عرفانی، عقلانی و انسان‌محور پیوند دارد و گستره ی نفود و کاربرد آن فراتر از مرز های افغانستان است که ایران فعلی، تاجیکستان و حتی هند را نیز در بر می گیرد. در مقابل طالبان نماینده قرائت خشن، سلفی‌وار و محدودکننده از اسلام است و هراس آن‌ها از زبان فارسی، در اصل ترس از قدرت نرم و میراث فرهنگی و تاریخی ریشه‌دار آن است.

در نتیجه باید گفت که طالبان و نه قوم پشتون از زبان فارسی به شدت می‌هراسند، چون آن را نه‌فقط یک ابزار ارتباط، بلکه حامل یک هویت، یک تاریخ تمدنی، یک گفتمان فرهنگی و یک چالش سیاسی می‌دانند. هراس آنان، نشانگر ضعف ایدئولوژیک و مشروعیت اجتماعی‌شان در برابر گفتمان مدرن، چندقومیتی و متکثر در جامعه افغانستان است.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=15513

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار

گفتمان عدالت در برابر گفتمان سلطه؛ تمایز معرفتی جبهه مقاومت ملی و گروه طالبان در قبال زنان

در سال‌های اخیر، هم‌زمان با سلطه‌ی گروه طالبان و گسترش بحران مشروعیت در افغانستان، عرصه‌ی اندیشه و رسانه شاهد تکثیر متونی بوده است که داعیه‌ی

ادامه مطلب »