زنان در یک جامعه همانند مردان در توسعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نقش برازنده دارند و این نقش مورد توجه محض پژوهشگران طبقههای اجتماعی قرار گرفته است. در دنیا امروز به خصوص در کشورهای اسلامی هیچ حکومت و حاکمیت مانع تحصیل و سلب حقوق اساسی زنان نشده است و همچنان هیچ سندی تا هنوز به تایید اکثریت یا جمهور علما نرسیده که در آن فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی زنان ممنوع خوانده شده باشد. تنها طالبان به عنوان یک گروه که تفکر و مبانی الهیاتشان زن ستیزی و نگاه تملکگرایانه نسبت به زن دارد و زن را در افکار بنیادین این گروه یک موجود بیارزش و یک متاع ناچیز در میابیم. نگاه طالبان با نگاه اسلام و دیدگاه علمای میانهرو نسبت به زنان در تناقض است. اسلام زنان و مردان را امر به کسب علم و معرفت میکند، طالبان مانع امر خداوند و پیامبرش میگردند چنان در حدیث به صورت صریح آمدهاست: «طلب العلم فریضه علیکل مسلم» کسب علم فرض است برای زن و مرد؛ اما طالبان برخلاف دستور خدا درب دانش را بهروی دختران بستند، و علم هم به صورت کلی مطرح شده؛ یعنی تفکیک نیست کدام علم. در آیایه قرآن عظیم، دین مبین اسلام، دانش و سواد را نور و بینایی و نادانی جهل را کوری و ظلمت و تاریکی میداند. «قل هل یستوی العلمی والبصیرام هل یستوی الظلمات والنور» در آیت دیگری خداوند سوال میکند که نادانان و دانایان برابر هستند؟ و این سوال هم عام است، طوری که در سایر آیهها خطاب به انسانها «یا ایهاالناس»و «ا ایهاالذین آمنو» آمده و در این آیه نیز به صورت عموم گفته شده است: «هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون انما یتذکرالاوالباب»
ترجمه : آیا آنان که به سلاح علم و دانایی مجهز اند با آنان که با جهل و نادانی دست به گریبانند باهم برابر اند؟ فقط اندیشمندان تفاوت این دوگروه را درک می کنند و امتیاز و برتری آن را باز می یابند. این نمونههای از احکام دین بود که به شکل فشرده خدمت خوانندگان عرض شد و مصداقهای زیاد دین در رابطه به آزادی و حقوق زنان دارد که طالبان را به صورت گسترده نقض کردند. در تاریخ اسلام نیز روایتها و رویدادهای است که زنان در آن نقش برازنده داشتند در تاریخ اسلام اولین شهید زن است و زنان مبارز و مجاهد نیز وجود داشت که باید مشخصا روی آن در یک نوشته جداگانه پرداخته شود.
پس با این همه فکتهای تاریخی و همچنین روایتها و نصوص صریح و موجودیت دیدگاه علمای کشورهای اسلامی نسبت به رعایت حقوق زنان، مشخص میشود که نگاه گروه طالبان به زنان نگاه دینی نه بلکه نگاه و تفکر قبیلهی است و آنان تلاش میکنند که دیدگاه و قانون قبیله را بر همگان تحمیل کنند و همانطور در فرهنگ و مبانی فکری و سنب قبلوی این گروه زن مردود شناخته شدهاست، بایست در جامعه نیز مردود محسوب شود. برای اینکه بتوانیم در برابر این نگاهها قد علم کنیم و به هدف خود برسیم. به چه نیاز داریم؟
ما برای مبارزه با خشونت علیه زن و هر انسان دیگری به زنان قوی و آگاه نیاز داریم تا آماده خدمت به جامعه بشری و رشد و توسعه اجتماعی باشند .امروزه مباحث مربوط به زنان در اولویت قرار دارد. زنان به عنوان نیمی از پیکر جامعه نقش بسیار مهمی در سلامت روانی جامعه و خانواده دارد. باتوجه به نقش حساس بانوان در سلامت، موفقیت و یا شکست خانواده و جامعه و توجه به نیازهای روانی و عاطفی و جسمانی و معنوی میتوان پی برد. بانوانی که به معنویات و رشد سعادت دنیوی و اخروی خود اهمیت بیشتری میدهند همواره فرزندانی آرامتر، آگاهتر، با دانشتر و همچنین با رفتارهای درست و سازگاری اجتماعی بیشتری را تربیت و تقدیم جامعه می کنند. همچنین توجه به تغذیه زن اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا زنان زنجیره اصلی توسعه هستند و بی توجهی به این مورد جامعه و خانواده را به سمت عقب ماندگی سوق می دهد. در جامعه امروزی حضور زنان نشان دهنده درجه توسعه یافتگی یک کشور است و حضور بانوان تاثیر شایانی در توسعه و افزایش کمی وکیفی نیروی انسانی دارد. و نگاه جهان به سوی فعالیت توسعه و پیشرفت آنها معطوف شده است.
اما در سرزمین افغانستان این بار نیز طالبان طی توافق نامه ننگین دوحه با متحدینشان تسلط یافتند، همان طالبانی که در دوره اول سلطهشان در خراسان/افغانستان اشغالی به دلیل زن ستیزی و خشونت بر زنان در سطح بین المللی شهره شدند؛ طالبانی که میراث داران بدویت، ترور، کشتار های زنجیرهای، تجاوز، قتل، انتحار و انزجار تبعیض و فاشیزمی هستند که در لباس مذهب و شعار دین نظام نامه ناقلین را پیاده می سازند. همانند گذشته ستیز طالبان با بانوان ، دانش و فناوری و توسعه یافتگی است، بانوانی که در گذشته و در زمان تسلط ابتدایی طالبان بر کشور از این لشکر جهل و نادانی و لشکر تکفیری و تروریستی دلخوشی نداشته و همچنان نیز با تسلط دوباره این گروه برکشور نا امیدتر از قبل گشته اند .
زنان در خراسان اشغالی/افغانستان همانند حاکمیت دوره اول طالبان مجبور هستند در ملاءعام برقع بپوشند زیرا تفکر طالبان چهره یک زن را منبع فساد برای مردان و صدای آن را عورت می داند، حتی اگر آن زن قرآن بخواند. در تفکیک سیستماتیک جنسیتی یا همان آپارتاید جنستی زنان اجازه کار، تحصیل فعالیتهای ورزشی، سیاسی هنری و و و و را ندارند .
زنان در حاکمیت طالبانی در مدارس دینی طالبانی و مدارس تندرو تفکر طالبانی به مطالعه بپردازند. هرچند آزار واذیت جنسی، تجاوز، شکنجه کودکان و دختران و زنان بارها گزارش شده است و به گوشمان رسیده و همچنان جریان دارد.
در تفکر و اسلام طالبانی زنان به عنوان نیمی از پیکر جامعه حق زندگی شرافتمندانه و انسانی را ندارند. گرچه شعار این تفکر تندرو و ضد زن در ابتدای ظهورشان عفاف و کرامت زنان و مقدس شمردن آن بود؛ ولی اکنون نیز طالبان نه تنها از ریشه های تروریستی و بدوی خود پا به عقب نگذاشته بلکه پایبندتر از قبل به آن مصمم اند. زنان همان موجودات ظریف اما قویای که ریشه یک خانواده و سلامت آن را شکل می دهند، در سرزمینی که حدود ۷۰۰ سال پیش بانوی فرهیخته را تقدیم جامعه علمی و فرهنگی کرد و رابعه بلخی این میراث دار
سیاستهای طالبان در پیوند به حذف زنان از سطح جامعه چه خطرات و پیامد هایی را به همراه دارد ؟
- حبس اجباری که سبب افزایش استرسروانی، انزوا، افسردگی، سوگواری، حذف احساسات انسانی و احساسات زنان را به همراه دارد و عناصر اساسی که یک جامعه را از خردگرایی و تعقل دور نگهمیدارد.
- به وجود آمدن و رشد و افزایش نسلی که دور از دانش و علم بزرگ می شوند.
- عقب گرد جامعه در همه ابعاد توسعه یافتگی
- رشد خشونتهای خانوادگی و خشونت مرد علیه زن
- رشد زن ستیزی و برداشت رادیکالی از دین یعنی رشد افراطیت دینی و بدویت و خوانش وارونه دین اسلام
- رشد گروه های تروریستی و کودکانی که قربانی رویکرد تندروانه در مدارس دینی طالبانی می شوند.
- کاهش فرهنگ انسان دوستی و همدیگر پذیری و سازگاری با یکدیگر
- عادی شدن خشونت و ستم در جامعه و عادت به ظلم و ستم در سطح جامعه
چرا طالبان هدفمندانه به حذف زنان در جامعه و محرومیتهای شدید نسبت به حق بانوان ادامه می دهند؟
جمله معروفی از منصور صبحی است که میگوید برای شکست یک کشور و نابودی یک تمدن ارزش و جایگاه سه اصل اساسی را از میان مردم کمرنگ و از بین باید برد:
۱- خانواده
۲- نظام آموزشی
۳ – الگو ها
برای اولی جایگاه و مقام زن را باید شکست.
برای دومی باید منزلت آموزگار را و برای سومی منزلت بزرگان و اسطوره ها را.
طالبان نیز چنین می کنند و با زبان و فرهنگ و زنان و اسطورههای نیاکان ما در ستیز اند.
هرچند که نگاه اسلام به تحصیل و آموزش زنان نگاه برابری است، نسبت به حق تحصیل مردان زیرا اسلام مرد و زن را در تدبیر شوون زندگی به وسیله اراده و کار مساوی میداند از این رو هردو در تحصیل، احتیاجات زندگی و هر آنچه مایه قوام زندگی انسانی است یکسان میباشند. طور که در نخست تذکر رفته است، در اعتدال اسلامی زن میتواند همانند مرد مستقل کار کند و مالک نتیجه کار و کوشش خود باشد.




