افغانستان طالبانی امروز، نه نتیجهی شکست پروژههای غربی بلکه محصول جدید و تکمیلشدهی از برنامه و اهداف آنها با محوریت طالبان است. واگذاری قدرت به طالبان و تسلیم برنامهریزیشدهی تجهیزات نظامی آمریکا به این گروه، نشانهای است از یک سناریو که مقدمات آن از سال های قبل برنامه ریزی شده بود. در واقع ایالات متحده آمریکا با تحویل دهی و واگذاری افغانستان به گروه طالبان استراتژی خود را از حضور مستقیم در این کشور به کنترول از راه دور تغییر داد. این استراتژی و این مدل تحویل دهی از منظر آمریکایی ها مثبت و کارآمد بود و همین الگو را در سوریه نیز موافقانه تطبیق نمودند. بنااً با توجه به اینکه طالبان ابزاری برای تنظیم مناسبات منطقهای از منظر و منافع آمریکاست، احتمال قوی وجود دارد که از این الگو و هم از ظرفیت های تروریستی موجود در افغانستان طالبانی در جهت ناامنی و بی ثبات سازی در کشورهای منطقه استفاده صورت گیرد.
پروژه جدید طالبانی نیز متفاوت از شکل و محتوای دور اول آن است، در فرم جدید پروژه طالبان نه در مقابل یک ابر قدرت نظیر شوروی اسبق بلکه برای مهار محوری از قدرت های سیاسی، امنیتی و اقتصادی ( چین، روسیه و ایران) در منطقه طرح و اجرا گردیده است. عدم مشروعیت داخلی و خارجی این گروه هم به اهداف و پروژه های همان قدرت های حامی طالبان بر می گردد. زیرا حضور یک گروه فاقد مشروعیت بینالمللی، بدون پاسخگویی به مردم افغانستان و نهادهای بین المللی و حقوق بشری برای اجرای پروژههای آمریکا و متحدین اش در منطقه ضروری است. چرا که این وضعیت باعث میشود طالبان همواره وابسته و قابل هدایت باقی بمانند و در چنین ساختاری بیثباتی کنترلشده، ابزار فشار است نه یک تهدید ناخواسته.
بهموازات این پروژه ی جدید در افغانستان چین، روسیه، ایران و برخی از کشورهای آسیای میانه در صدد مهار پروژه های محول شده به طالبان از طریق تعامل تاکتیکی و یا به رسمیت شناختن هستند. اقدام روسیه را هم در به رسمیت شناختن طالبان نباید نشانهی از پذیرش بدانیم، بلکه بخشی از یک بازی دوگانه دیپلماتیک برای نفوذ، کنترل و پیشگیری از تحرکات نیابتی طالبان در آسیای میانه است. با این حال، عدم استقلال طالبان مانع از موفقیت این رویکردها خواهد شد، چرا که این گروه در عمل، مجری سناریوی فرادستی های شان هستند.
- بازی دوگانه ی طالبان از شعار مبارزه با تروریزم تا همراهی با تروریزم:
تحرکات داعش خراسان و سایر گروه های تروریستی در شمال افغانستان و بویژه در بدخشان افغانستان با هماهنگی و همراهی بخشی از طالبان بهمثابه شطرنجخانهی جدید تقابل قدرتها برای خلق یک جغرافیای امنیتی با ابعاد و دورنمای منطقه ای است. آمریکا از طریق شاخهی خاصی از طالبان، هم گروههای افراطی را تقویت میکند و هم ظاهر مبارزه با آنها را حفظ میکند. این استراتژی دوگانه (مدیریت تهدید) نهتنها برای بیثباتسازی آسیای میانه طراحی شده، بلکه فشار غیرمستقیم بر روسیه، چین و ایران نیز محسوب میشود. بیشترین سطح تهدیدات امنیتی از جانب افغانستان طالبانی هم متوجه جمهوری اسلامی ایران و حیاط خلوت روسیه است.
جمهوری اسلامی ایران در اوان واگذاری افغانستان به گروه طالبان پلان A آمریکایی ها از طریق طالبان را از خود دفع و دور نمود و آنرا به نحوی به سمت زادگاه تروریزم در منطقه چرخش داد اما در پلان B و جنگ ۱۲ روزه که چند جانبه و چند لایه بود در ابتدا غافلگیر اما بعد با قطعیت، استقامت و تدبیر جواب داد و موفقانه از این عملیات بزرگ بر علیه خود بیرون شد. اما این حالات و برنامه ها برای هیچ طرفی از آمریکا در منطقه پایان کار نیست، سناریو های از قبل طرح شده از سوی اتاق های فکر و جنگ غربی ها یک به یک حال بررسی و اجرا هستند و طالبان نیز بخشی از بازوی اجرایی آن را تشکیل می دهند.
در معادلات جدید در منطقه حتی خود پاکستان که به مثابه زادگاه تروریزم و پدر طالبان به حساب می آید، از وضعیت جدید در افغانستان و اهداف بزرگ قدرت های جهانی حامی آن مصون نمانده، هم در بحث افزایش ناامنی ها از سوی جنگجویان تی تی پی متحد طالبان و هم در بحث تغییرات ژئوپلیتکی مد نظر قدرت های جهانی.
پاکستان در جنگ اخیر با هند متوجه گردید که متحدین استراتژیک اسبق آن در پشت صحنه ی جنگ در کنار هند قرار دارند و بخشی از اهداف آنان خلع سلاح هسته ای پاکستان است. این امر باعث شد تا پاکستان به بلوک شرق ( چین، روسیه و ایران) متمایل شود و این یک چرخش استراتژیک تاریخی است که می تواند معادلات در منطقه را دگرگون کند.
در کل می توانیم بیان کنیم که جغرافیای افغانستان تحت کنترول طالبان با چشم اندازی ناامن، رقابتی و چندلایه رو به رو است و کشورهای منطقه به تاثیر و با مبدا آن با حالات و وضعیت های جدیدی مواجه خواهند بود، حالاتی چون آشوب های داخلی، نفوذ و تقویت گروه های افراطی – تروریستی و جدایی طلب و یا حتی تقابل ملّت های منطقه با یکدیگر که همه ای آن یا مرتبط با افغانستان طالبانی اند و یا مرتبط با پروژه هایی که از سوی قدرت های جهانی و استعماری در افغانستان تعقیب و اجرا می شود.




