نویسنده: فرید عمری
در چهار ماه گذشته دستکم ۴۲ تن در ۱۴ ولایت افغانستان به زندگی خود پایان دادهاند.
این آمار تکاندهنده که توسط روزنامه ۸صبح منتشر شده، تنها بخشی از یک تراژدی بزرگتر است. فقر شدید، ناامیدی فزاینده و محدودیتهای تحمیلی گروه طالبان، جامعه افغانستان را به سمت پرتگاه روانی سوق داده است.
دو کودک در خوست با خوردن مواد سمی جان باختند. در بدخشان دو دختر جوان قربانی ازدواج اجباری شدند.
یک دختر ۱۷ ساله در کندز که از ادامه تحصیل محروم شده بود، خود را از دار آویخت. اینها تنها نمونههایی از دهها مورد مشابه هستند که هرگز رسانهای نمیشوند.
عبید، ساکن غور، با درد میگوید: “جوانان ما دیگر هیچ چشمداشتی به فردا ندارند. برای بسیاری از آنها، مرگ آسانتر از تحمل این زندگی شده است.” این سخنان گویای عمق فاجعهای است که افغانستان با آن روبروست.
زنان و دختران افغانستان بیش از دیگران در معرض آسیب هستند. ممنوعیت تحصیل، محدودیتهای شدید اجتماعی و محرومیت از اشتغال، زندگی را برای آنها به زندانی بیدر و پیکر تبدیل کرده است.
بسیاری از خانوادهها از ترس آبرو، خودکشی دخترانشان را پنهان میکنند یا آن را به عنوان مرگ طبیعی گزارش میدهند.
وضعیت به حدی بحرانی است که افغانستان در جدیدترین گزارش شاخص جهانی شادی به عنوان غمگینترین کشور جهان معرفی شده است.
دوام گروه طالبان و سلطه دیکتاتورانهی این گروه وضعیت را روزبهروز بدتر میسازد.
علیرغم خودکشیها قتلهای مرموز نیز در حالی افزایش است که در پی این قتلها خود گروه طالبان یا عواملشان دست دارد. این گروه در بیشترین مورد مخالفینشان به خصوص نیروهای امنیتی پیشین افغانستان را هدف قرار میدهند.