از آزادی بیان انسانی تا آزادی بیان طالبانی

نویسنده: شمس الرحمن عزیزی

امیر خودخوانده طالبان در تازه ترین صحبت هایش که روز سه شنبه هفده دلو همگانی شده و در شبکه‌های اجتمای دست بدست می شود، گفته است که انتقاد از او خلاف شریعت است. من همیشه به ترکیب دین و حکومت داری، به شکل طالبانی آن، مخالف بوده ام و صریح ترین دلایلم را از قرآن داشتم. بزرگترین نمونه ترکیب طالبانی دین و حکومت‌داری در قرآن، فرعون است. ندای « انا ربکم الاعلی » که فرعون سر میداد، ریشه در همین معجون داشت. فراعنه همانگونه که صاحب تاج و قدرت و ثروت مردم بودند، صاحب دین و ارزش‌های دینی مردم نیز بودند. این ترکیب شوم بود که فرعون را تا جایی رساند که خودش را خدای مردم بخواند.

به‌هرروی، وقتی یکی از دوستانم خبر مربوط به صحبت های رهبر گروه طالبان را برایم فرستاد، دو گپ فوری در ذهنم خطور کرد. گپ اول اینکه آزادی بیان از بزرگترین و ارزشمند ترین ارزش‌های حقوق بشری مدرن است که گاهی تنها سلاح ملت‌ها در برابر حاکمان ستم پیشه و جنایت پیشه قرار میگیرد و رژیم‌های جابر همیشه مانع آن بودند. این آزادی بیان، همان آزادی بیان انسانی است که نبض حیات اجتماعی جوامع انسانی به شمار میرود. گپ بودم اینکه طالبان هم آزادی بیان می‌گویند اما چنان دروغ گو و مکار و حیله گر اند که حتی به آنچه خود گفته‌اند و به آن درک ناقص و مثله شده‌ای که از مفاهیم، از جمله آزادی بیان دارند و قبلا گاهی بدان اذعان کرده اند هم، عمل نمی کنند. در این نوشتار کوتاه، در پی آنیم تا تصویری از آزادی بیان انسانی و آزادی بیان طالبانی ارائه بکنیم و نشان بدهیم که طالبان حتی، به همان آزادی بیان غیر انسانی مورد نظر خودشان هم اعتنایی ندارند.

آزادی بیان انسانی: هرچند در شرایط حاکم بر افغانستان و آنچه گروه طالبان در آنجا اعمال می‌کند، حرف زدن از هر آزادی و حقوق انسانی ای، به شمول آزادی بیان، جوکی بیش نیست. در واقع در شرایطی که مردم ما فرصت آزادی نفس کشیدن را به سختی دارند و اگر این نفس، خلاف میل گروه طالبان باشد، قطعا بریده می‌شود، دم زدن از آزادی بیان، خنده آور است. اما به هرحال، برای روشن شدن اذهان عامه باید حرف‌زد. در اینجا طرف سخن ما گروه طالبان نیست، بلکه مردم افغانستان است. مردمی که خروش شان مرگ بار تر از سکوت شان و سکوت شان مرگبار تر از خروش شان است. این روزها سکوت سنگینی بر این مردم حاکم است. همان سکوت مرگبار. سکوتی که از ترس، آب میخورد و تقویت می‌شود. ترس از گروه حاکم  که با انتحار و انفجار و کشتن و حتی بریدن گلوی مردم، بر روح آنان مستولی شده است و شبح سکوت، هرروز خبر از تاریکی‌های بیشتری می‌دهد. با این مردم ساکت و خموش باید حرف زد. اینجا روی سخنم با این‌هاست.

از موضوع خودمان درو نرویم. داشتیم می‌گفتیم که آزادی بیان چیست؟ در اینجا در پی آن نیستم که تعاریف و حرف و بسط‌های فراوانی که در کتاب‌های با موضوع حقوق و آزادی، در این مورد نوشته شده است، وقت شما را تلف‌کنیم. به سادگی می‌گویم که آزادی بیان، یعنی اینکه انسان‌ها حق دارند تا در مورد ارزش‌ها و عقاید و اندیشه های‌شان حرف بزنند. از کسانی که مسئولیت عامه را به عهده دارند، انتقاد بکنند و با این سلاح، لگامی باشند بر دهن حاکمیت و حکومت، تا بساط ستم و جباریت را با استفاده از قوه قهریه، علیه آنان نگسترد. در اینجا شما را به حدیثی از ابو سعید خدری ارجاع میدهم که ابوداوود، ترمذی، ابن ماجه و احمد آن را نقل کرده اند که پیامبر اسلام گفت: « بهترین جهاد، حرف زدن از عدالت، در نزد حاکم ستم پیشه است. » حرف از عدالت گفتن، کمترین اما از کانونی ترین مصادیق آزادی بیان است. معنای ضمنی این حدیث این است که هرگاه حاکمی، برمردمش فرصت حرف زدن را نداد، در واقع حاکم ستم‌گر است و حتی حرف زدن در برابر او بزرگترین جهاد به شمار میرود. اگر مردمان در حکومتی، فرصت حرف زدن و مطالبه حقوق خود را داشته باشند، دیگر این حرف زدن، ممکن است کار درستی باشد؛ اما جهاد نیست. وقتی حرف زدن از حق و عدالت، جهاد به شمار میرود که مردم نتوانند، حرف بزنند و رژیم‌ها گلوی مردم را ببندند و بر دهان‌های آنان مهر سکوت بزنند. کاری که امارت گروه طالبان می‌کند. آنچه در اعلامیه‌های جهانی و میثاق‌های بین المللی آمده، تقریبا شرحی است به همین کوتاهه. در بدترین شرایطی که کسی نتواند آزادی اظهار حق و عقیده خود را داشته باشد، این حدیث کوتاه، قصه‌ی بلندی از آزادی بیان را در دلش حمل می‌کند و جالب این است که روی این حدیث نیز به مردم است. به حکام نیست. حکام را نمی‌گوید که چنین کنید و چنان کنید. از مردم میخواهد که برای ایجاد زمینه حرف زدن و آوردن آزادی بیان، قیام و جهاد بکنند. اما ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر، تعریف وسیع تری از آزادی بیان بدست میدهد و می‌گوید: « هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل داشتن آزادی باور و عقیده‌ای بدون (نگرانی) از مداخله  و مزاحمت، و ( همچنان داشتن ) حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار، از طریق رسانه‌ای بدون ملاحظات مرزی است. » ماده پنجم قانون اساسی افغانستان و قانون دسترسی به اطلاعات و سایر طرزالعمل ها و قوانین، در گذشته، تضمین کننده حق آزادی بیان به مردم افغانستان بودند. این آزادی بیان انسانی است و آدم جستجو گر میتواند، به تک تک از عناصر این تعریف، در باب آزادی بیان و عقیده، از قرآن و حدیث، تاییدات بیاورد. اما فکر من آن است که همان یک حدیث کافی است تا شما بدانید که آزادی بیان انسانی، چه است.

حالا میرسیم به آزادی بیان طالبانی: طالبان هیچ قانون و قاعده‌ای ندارند که بتوانیم بفهیم که واقعا تصور این گروه از آزادی بیان چیست. من مطمئنم هیچ تصوری ندارند. آنان با هرچیزی که در آن کلمه (آزادی) باشد مشکل دارند. از جمله آزادی بیان. اما بازهم ناچاریم که تصویری از فهم این گروه از آزادی بیان، به خوانندگان ارائه کنیم. برای این کار ناچاریم که در قدم اول به مانفیست طالبان برویم.  سپس نگاهی به اعمال این گروه بیاندازیم. من از کتاب امارت اسلامی منسوب به عبدالحکیم حقانی (قاضی القضات فعلی طالبان) به مانیفیست این گروه تعبیر می‌کنم. چون بنظر میرسد که در غیاب قوانین، آن کتاب، برای ملا هبت الله رهبر این گروه که بر آن مقدمه‌ای هم نوشته و آن را تایید کرده، حایز اهمیت باشد. در صفحه ۶۳ ترجمه فارسی آن کتاب آمده است: « لازم است تا آزادی بیان در دولت اسلامی در چارچوب احکام اسلامی، وجود داشته باشد….تا جایی که هرکسی حق داشته باشد تا احکام شرعی را به مسئولین دولت، به روشی که شریعت بیان کرده، بیان نماید…. بنابراین آزادی بیان بخاطر اظهار حق در همه جا است و اینکه سخن حق در برابر حاکم ظالم گفته شود…»

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! در همین متن کوتاه، حقانی چهار لگام بزرگ بر آنچه که خودش آزادی بیان می پندارد، زده است. اول اینکه این آزادی در دولت اسلامی است. دولت اسلامی هم از همان جنسی که طالبان و داعشیان و امثال شان بدان نظر دارند. در جامعه انسانی نه. در اسلامی نه. در دولت اسلامی. دوم در چارچوب احکام شریعت. وقتی احکام شریعت می‌گویند یعنی احکام شریعت هبت الله آخند. همان شریعت طالبانی ای که در تازه ترین مورد، هبت الله گفته است که بر اساس آن، انتقاد بر این حاکم خودخوانده، ناجایز و ناروا است.

لگام سوم آنجایی است که می‌گوید « هرکس حق داشته باشد تا احکام شرعی را به مسئولین…» این قسمت حرف آقای حقانی، در نظامنامه جزای عمومی دوره امانی هم آمده بود. مردم فقط حق دارند به طالبان، احکام شرعی را بگویند. آنهم احکام شریعت طالبانی را. غیر از آن اگر چیزی بگویند، شریعت نیست. بدعت است و کفر است و ضلالت.

لگام چهارم جایی است که میگوید « به روشی که شریعت بیان کرده» حالا خودش نگفته این روشی که شریعت بیان کرده، چه روشی است. و باز هم مطمئنن منظور شریعت محمدی نیست. شریعت طالبانی است. رهبر این گروه هم گفته که در رسانه ها از من انتقاد ناجایز است. علما (ملاها) باید این حرف را خصوصی به من بگویند. حالا این حرف را جمع کنید با حرف آن روحانی شیعه که گفت، در بیشتر از دو سال حکومت این گروه، روحانیون اهل تشیع موفق به دیدن ملا هبت الله نشده اند. پس معنای واقعی این حرف آن است که این ملا می‌گوید، از من و طالبان اصلا انتقاد نکنید که این همان ندای « انا ربکم الاعلی » از زبان یک جبار است به شکل دیگر. نعوذباالله!

طنز تر قضیه اینجاست که اولاً درک ایشان از آزادی بیان، ناقص و معیوب است. یعنی اصلا فقط لفظ آزادی بیان را شنیده اند و در مورد آن مطمئنم که حتی یک ورق هم چیزی نخوانده است. و در ثانی، با این چهار زنجیری که بر دست و پای همین آزادی بیان مورد نظر خودش زده، میخواهد مردم در نزد حاکم جابر که همان ملا هبت الله باشد، حرف حق را بگویند. اینجا همان چیزی است که شاعر میگوید: کارم از گریه گذشته است، بدان میخندم.

حالا بیایید ببینید که این گروه، در عمل همین «هیچ چیزی» که تعریف کرده اند و تجویز کرده اند را هم پیاده نمی‌کنند. تا هنوز هرکسی از هر قشر اجتماعی که از عملکرد این گروه، انتقاد کرده است، یا به زندان‌های خوفناک این گروه رفته است و یا از کشور فرار کرده است. در اخیر باید اضافه کنم که انتظار حرفی جز این هم، از کسی مانند ملا هبت الله رهبر گروه طالبان نمی‌رود. فقط بر مردم است که بیدار شوند. بخش‌های دیگر این نوار نشان میدهد که ترس فروریزی این خانه عنکبوتی که طالب با ترس و تهدید و تخویف، در افغانستان ایجاد کرده، هر لحظه بیشتر در روح ملا هیبت، رسوخ می‌کند. به امید آن روز که بیت عنکبوت فرو بریزد و مردم آزاد بشوند. به امید آزادی

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=10167

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار