احمد شاه مسعود در تاریخ معاصر افغانستان نهتنها چهرهی نظامی و قهرمان جهاد و مقاومت شناخته میشود، بلکه نماد تفکر معتدل و انسانمحور در دل تندبادهای افراطگرایی دینی و خشونت سیاسی است. او از آندست شخصیتهایی بود که ایماناش با عقلانیت درآمیخته بود و دینداریاش در خدمت انسانیت قرار داشت. در روزگاری که شعار دین بر نیزههای خونآلود نقش بسته بود و بسیاری از گروههای جهادی و سیاسی از اسلام تفسیری سخت، تنگنظرانه و انحصاری ارائه میکردند، مسعود در پی بازگرداندن جوهر معنوی و اخلاقی دین به عرصهی عمل بود. او باور داشت که اسلام پیش از هر چیز مکتب عدالت و رحمت است، نه ابزار سرکوب و انزوا. ایمان در نگاه او، نه در ریش بلند و فریادهای تکفیر، بلکه در راستی، پاکی نیت و خدمت به انسان معنا مییافت. همین درک متفاوت از دین بود که از مسعود چهرهی ساخت که تا امروز، حتی پس از سالها از شهادتاش، ناماش با واژهی «اعتدال» و «اخلاق» در ذهنها زنده مانده است.
مسعود در مسیر زندگی سیاسی و نظامی خود نشان داد که میان ایمان و مدرنیته، میان سنت و خردورزی، میتوان پلی از گفتوگو و تعادل ساخت. او هیچگاه در برابر مظاهر تمدن و دانش مدرن موضع خصمانه نگرفت؛ برعکس، به آموزش، مطالعه و توسعه باور عمیق داشت. او در دوران مقاومت، در میان کوههای پنجشیر و در دشوارترین شرایط جنگی، برای جوانان کتاب میفرستاد، از آموزگاران دعوت میکرد که در مناطق امن آموزش دهند و بر ضرورت رشد فکری نسل تازه تأکید میکرد. برایش مدرسه، همان اندازه اهمیت داشت که سنگر. او میدانست که تفنگ اگر بدون تفکر باشد، به خشونت کور میانجامد و ایمان اگر از دانش جدا شود، به تعصب و تحجر میرسد. همین دیدگاه بود که او را از بسیاری از رهبران جهادی زمان خود متمایز میکرد.
در دنیایی که سیاستمداران اغلب دین را ابزار قدرت میسازند، مسعود از آن میترسید که دین، قربانی جاهطلبی انسان شود. او میگفت اسلام نه برای حکومت بر مردم، بلکه برای هدایت و خدمت به آنها آمده است. همین نگاه اخلاقی باعث شد که حتی در میدان جنگ، اصول انسانیت را فراموش نکند. روایتهای فراوانی از رفتار او با اسیران جنگی و دشمنان شکستخورده نقل شده است؛ او هرگز اجازه نمیداد کسی تحقیر شود یا با خشونت بیدلیل روبهرو گردد. این روحیه از درک عمیق او از قرآن و سنت برمیآمد، جایی که پیامبر اسلام(ص) رحمت را اساس رسالت خود معرفی کرده است. مسعود باور داشت که مجاهدت بدون اخلاق، چیزی جز ویرانی به بار نمیآورد و پیروزی واقعی، نه در تسخیر خاک، بلکه در حفظ کرامت انسان است.
اما اعتدال مسعود فقط در عرصهی دین خلاصه نمیشد؛ در سیاست نیز او به گفتوگو و تفاهم میان اقوام و مذاهب افغانستان باور داشت. در روزگاری که کشور به شدت از تفرقههای قومی و زبانی رنج میبرد، او با درایتی کمنظیر کوشید از تمام گروهها و اقشار جامعه، چهرههایی را در صف مقاومت گرد آورد. برایش مهم نبود که همسنگرش تاجیک، پشتون، هزاره یا ازبک است؛ او بر هویت ملی و انسانی تأکید داشت. در جلساتلش بارها میگفت که افغانستان تنها با وحدت نجات مییابد و این وحدت تنها در سایهی عدالت و احترام متقابل ممکن است. از دید او، هیچ قومی مالک این سرزمین نیست، بلکه همه با هم صاحب آناند. همین اندیشه بود که او را در میان اقوام مختلف محبوب ساخت و باعث شد در قلب مردم از شمال تا جنوب جای گیرد.
احمد شاه مسعود از معدود رهبران نظامی بود که به جای نفرت، بر تفاهم و گفتوگو تأکید داشت. او باور داشت که حتی دشمن را میتوان با عدالت نرم کرد، اما بیعدالتی و انتقام، چرخهی خون را بیپایان میسازد. زمانی که برخی از یارانش خواهان انتقام از مخالفان بودند، او پاسخ میداد: «ما برای اسلام میجنگیم، نه برای انتقام. اگر به نام اسلام ظلم کنیم، هیچ تفاوتی با دشمنانمان نداریم.» چنین سخنانی از زبان فرماندهی که در دل جنگ بود، نشان از عمق باور او به اخلاق اسلامی داشت. او در عین حال که استراتژیست نظامی برجستهی بود، انسانی اهل اندیشه، مطالعه و معنویت نیز بهشمار میرفت. شبها ساعتها در سکوت مینشست و قرآن میخواند یا در باب آیندهی افغانستان با نزدیکاناش گفتوگو میکرد.
نگاه مسعود به زن و خانواده نیز نمونهی از نگرش باز و انسانی او بود. برخلاف گروه طالبان و جریانهای تندرو که حضور زن را در اجتماع تهدیدی برای دین میدانستند، مسعود معتقد بود که نیمی از جامعه را نمیتوان نادیده گرفت. او در مناطق تحت کنترلاش آموزش دختران را تشویق میکرد و میگفت که جامعهی که مادران باسواد نداشته باشد، هرگز به آزادی واقعی نمیرسد. این باور، نه از تأثیر غرب، بلکه از ایمان او به عدالت اسلامی سرچشمه میگرفت. در نظر او، اسلام دینی بود که کرامت زن را گرامی میدارد، نه آنکه او را از صحنهی زندگی حذف کند. چنین دیدگاهی در فضای سنتی و جنگزدهی افغانستان، جسورانه و پیشرو بهشمار میرفت.
احمد شاه مسعود در رفتار فردی نیز مظهر سادگی و تقوا بود. خانهاش در پنجشیر، برخلاف انتظار از یک فرماندهی بزرگ، ساده و بیآلایش بود. خودش میگفت: «مجاهد باید با مردماش یکی باشد، نه بر مردماش.» این جمله، فلسفهی زندگیاش را خلاصه میکند؛ او قدرت را نه برای سلطه، بلکه برای خدمت میخواست. در روزگار پیروزیها مغرور نمیشد و در لحظههای شکست، ایماناش را از دست نمیداد. این ثبات روحی و معنوی، از او شخصیتی ساخت که هم الهامبخش رزمندگاناش بود و هم احترام دشمناناش را برمیانگیخت. روزنامهنگاران خارجی که با او دیدار کرده بودند، از جمله کریستوفر، او را مردی باهوش، مؤمن و اهل تفکر توصیف کردهاند که «از جنگ نفرت داشت، اما برای صلح شرافتمندانه میجنگید».
در میان رهبران معاصر افغانستان، کمتر کسی مانند مسعود توانست میان سیاست، دین و اخلاق توازن برقرار کند. او نه در دام قدرتطلبی افتاد و نه در حصار تندروی. اگرچه در میدان جنگ بود، اما دروناش لبریز از آرزوی صلح بود؛ صلح که بر پایهی عدالت و عزت ملی استوار باشد. او بهدرستی دریافته بود که جنگ اگر هدفش صلح نباشد، تنها بازتولید رنج است. از همین رو، در ماههای پایانی عمرش، بارها از ضرورت مذاکره و مصالحه سخن گفت، بیآنکه ذرهی از اصولاش کوتاه بیاید. شهادتاش درست در آستانهی رویداد ۱۱ سپتامبر، نماد خاموشی صدایی بود که میتوانست میان جهان اسلام و غرب، پلی از تفاهم و گفتوگو بسازد.
امروز، سالها پس از رفتن او، نام احمد شاه مسعود نه فقط در افغانستان، بلکه در بسیاری از کشورهای مسلمان، یادآور الگویی از اسلام متعادل است؛ اسلامی که هم اهل جهاد است و هم اهل علم، هم اهل ایمان است و هم اهل انسانیت. در زمانهی که جهان اسلام از افراط و خشونت رنج میبرد، بازخوانی میراث فکری و اخلاقی مسعود میتواند چراغی باشد در مسیر نسلهای تازه. او نشان داد که مسلمان بودن به معنای دشمنی با عقل و آزادی نیست، بلکه ایمان واقعی همان است که انسان را به رحمت، عدالت و محبت سوق دهد.
احمد شاه مسعود، بیش از آنکه قهرمانی نظامی باشد، معلمی اخلاقی برای تاریخ ماست. او به ما آموخت که قدرت بدون اخلاق و دین بدون انسانیت، جز تباهی به بار نمیآورد. او با خون خود، خطی میان ایمان و افراط کشید و به جهانیان نشان داد که در دل جنگ هم میتوان صلح را جستوجو کرد. میراث او یادآور این حقیقت است که اسلام، اگر به جوهر رحمت و عدالتش بازگردد، نهتنها دشمن آزادی نیست، بلکه پناهگاه انسانیت است. در روزگاری که جهان اسلام بار دیگر میان افراط و بیهویتی سرگردان است، یاد احمد شاه مسعود، یاد مردی است که با تفنگ میجنگید اما در دلش قرآن میخواند، با دشمن روبهرو میشد اما از کینه میگریخت و با ایماناش به انسان، راهی گشود که هنوز در وجدان تاریخ ما روشن است.




