
قربانیان خاموش؛ مریم: طالب خدا ناترس حین اذان نماز بامداد بر من تجاوز کرد
مریم را از زمانی که در مکتب دانشآموز بودم میشناسم. او دختری بود از یکی، از روستاهای دورافتاده بغلان که در کابل زندگی میکرد. در
مریم را از زمانی که در مکتب دانشآموز بودم میشناسم. او دختری بود از یکی، از روستاهای دورافتاده بغلان که در کابل زندگی میکرد. در
عاطفه را از دوران که استاد مدرسه دینی بودم در کابل میشناسم، دختری که با هزار شور و اشتیاق به مکتب و مدرسه دینی میرفت.
مریم را در یکی از روزهای سرد زمستان که برف شدیدی میبارید و فضای کوچهها و پسکوچهها را پر کرده بود، ملاقات کردم. بهسختی محل